زندگی نه خوبه نه بد ، زندگی مثل یه تخم مرغ شانسیه ، برای یکی ساده برای یکی سخت ، در یک کلام زندگی یعنی اجبار تحمل لحضات نفرت انگیز
نمایش نسخه قابل چاپ
زندگی نه خوبه نه بد ، زندگی مثل یه تخم مرغ شانسیه ، برای یکی ساده برای یکی سخت ، در یک کلام زندگی یعنی اجبار تحمل لحضات نفرت انگیز
پس زندگی که اجباره تبدیلش کن به یک بازی ، گیمرش خودتی ، با پینگ بد ببرش بالا ، تو گیمر خوبی باش خارجی ها پینگشون توی این بازی ( زندگی ) خوبه ، کارشون راحتره اما تو هم میتونی با پینگ بالای ما ببریش بالا ، gold جمع کردن مشکله توش ، fight هاش سخته اما ایتم خوب ببندی توی این زندگی ، میتونی برنده شی
کی بشه یه جوری یه اقامت بگیرم کشور دیگه از اینجا برم (:|
هیچ جا مثل کشور خودت نمیشه وقتی ازش دور شدی متوجه میشی چی میگم نه تنها شما بلکه همه این احساس رو در مورد خاکشون دارن مگر اینکه توش جنگ پایانی نداشته باشه بازم ترجیح میدین توی خاک مادری باشین
میدونم دوست گلم ، سخته . خیلیم سخته . اما اینم بدون سخت بگیری میگذره اسون بگیری میگذره شب با نون خشک بخوابی صبح میشه بازم میگذره حتی با بهترین غذاها هم بخوری بازم میگذره . فقط ما میتونیم حداقل رو خودمون کار کنیم به این فکر کنیم که تا کی هستیم ایا ارزش داره زیر سقف خدا که زیر نظرمون داره فقط با گله بگذرونیمش ؟ من و تو میتونیم دنیای خودمون رو بسازیم ساختن به معنای پولدار شدن نیست ، بهترین دارایی تو خانوادت و کسانی که دوسشون داری هستن که با میلیاردها پول نمیتونی برگردونیش دارایی من خانوادمه دارایی من کسایی که دوست دارم تو و بچه های این سایت ، این هاست که زیبایی میبخشه نماز نخون عبادت نکن اما کمی فکر کن به جاش میبینی که واقعا خیلی چیزا ارزش نداره مهم سلامتیته که با خربارها پول برنمیگرده . خدایا شکرت
دوست عزیزم
میدونم که خیلی سخته زندگی تو ایران
و همه فکر میکنن وقتی برن اونطرف زندگی خیلی اسون تر میشه خیلی از نباید ها به باید ها تبدیل میشه و ....
میتونین زندگی بهتری داشته باشین
اینترنت بهتر
کار های بهتر
دانشگاه بهتر
شاید بشه گفت دوستان بهتر
ولی وقتی میرین اونجا یه احساس غریبی میکنین
که فقط میخواین برگردین
اینطوری نیست که کسی میگه من رفتم عادت کردم
نه به خدا اینطوری نیست
همیشه دلتنگ خاطرات دوران قبلتون هستین با این که ارزوی شما این بود که از ایران خارج بشین
من خودم 2 سال به خاطر تحصیل یه شهر دیگه بودم
بعضیا میگن
اگه یه جای دیگه بدون خانواده بودم و کسی بهم گیر نمیداد خیلی بهتر بود راحت تر بودم
به ولله اینطوری نیست
من همیشه دلتنگ غرغر زدن خانواده میشدم
همیشه یه بخشی از وجودم میخواست که برگردم شهر خودم و دیگه هیچوقت ازش جدا نشم
در کلام اخر اینطوری میتونم بهت بگم
وقتی به ارزوی محالم رسیدم
فهمیدم بعضی چیزا همون ارزو بمونن قشنگ ترن
:-? ......نقل قول:
وقتی به ارزوی محالم رسیدم
فهمیدم بعضی چیزا همون ارزو بمونن قشنگ ترن