امروز ۷ دست بازی کردم همرو باختم عصاب نموند واسم :| تو سرور اروپا بازی میکنم چرا روس میاد تو تیمم :(
لامصب روسی هم یاد گرفتیم دیگه :|
cyka :D
аАйк این فک کنم یعنی commend! اخر بازی هی میگن!
axaxaxaxaxa
نمایش نسخه قابل چاپ
امروز ۷ دست بازی کردم همرو باختم عصاب نموند واسم :| تو سرور اروپا بازی میکنم چرا روس میاد تو تیمم :(
لامصب روسی هم یاد گرفتیم دیگه :|
cyka :D
аАйк این فک کنم یعنی commend! اخر بازی هی میگن!
axaxaxaxaxa
آقا برین بازی vici gaming با team secret رو ببینین,بازییی بوداا خیلی خفن بود طولانی ترین بازی asia championship هم بود....secret باخت بالاخره.....
------------
اولین بازیشون...
When questioned about Vici Gaming (which he didn't mention) he laughs and jokingly answers that they, Secret, will eliminate them before the finals
^ مصاحبه GG.net با S4 هست که S4 با خنده میگه ما قبل از رسیدن به فینال VG رو حذف خواهیم کرد.
خیلی حرف بزرگ و مغرورانه ای زد S4 و این باعث میشه تا تیم حریف بیشتر خودش رو آماده کنه و مصمم تر بازی کنه که نهایتا" باعث باختشون میشه که شد :)
ﭘﺴﺮ : ﻣﯿﺸﻪ ﻣﻨﻮ ﺍَﺩﺩ ﮐﻨﯿﺪ؟
ﺩﺧﺘﺮﻩ : ﻣﮕﻪ ﻣﻦ ﻣﯿﺸﻨﺎﺳﻤﺖ ﺍَﺩﺩﺕ ﮐﻨﻢ؟
ﭘﺴﺮ : ﻣﻦ ﺛﺮﻭﺗﻤﻨﺪ ﻫﺴﺘﻢ
ﺩﺧﺘﺮﻩ : ﺍﻻﻥ ﺍَﺩﺩﺕ ﻣﯿﮑﻨﻢ، ﻣﻦ ﻋﺎﻃﻔﻪ ﺗﻬﺮﺍﻧﯿﻢ،۲۰ﺳﺎﻟﻤﻪ، ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﺍﻡ، ﮔﯿﺘﺎﺭﯾﺴﺘﻢ، ﻣﻄﻤئنم ﺍﺯ
ﻗﯿﺎﻓﻢ ﺧﻮﺷﺖ ﻣﯿﺎﺩ . ﺷﻤﺎ ﭼﯽ؟
ﭘﺴﺮ : ﻣﻦ ﺍﺳﻤﻢ ﺧﺎﻧﻌﻠﯽ ﻭ ﻓﺎﻣﯿﻠﯿﻢ ﺛﺮﻭﺗﻤﻨﺪﻩ، ﺑﭽﻪ ﯾﺎﺧﭽﯽ ﺁﺑﺎﺩﻡ . موتورم باربند داره
.................
دوس دخترم اس ام اس داده: دلم برات تنگ شده، کجایی عزیزم
منم حوصلشو نداشتم جواب بدم اس دادم : الکی گفتم تو دادگاهم
گفت عکستو بفرس ببینم اگه راس میگی
گفتم : عزیزم اینجا گوشی ممنوعه دم در تحویلش دادم
پیام داده: آره راس میگی یادم نبود، باشه عزیزم هر وقت تحویلش گرفتی بهم بگو نگران نشم
.
.
.
خیلی دختر خوبیه، خدارو شکر مغز نداره هم من راحتم هم خودش
.................
روزی پسرکی وارد مغازه ای میشود و مغازه دار در گوشِ مشتریش می گوید:
"اون پسر رو میبینی؟ اون احمق ترین پسرِ دنیاست! ببین الان بهت ثابت می کنم!"
مغازه دار یه اسکناس یک دلاری توی یک دستشو دو تا سکه ی ۲۵سنتی توی دستِ دیگرش میگذاره
و پسرک رو صدا میکنه و بهش میگه:
"پسرم، کدوم دست رو میخوای؟"
پسرک سکه ها رو بر میداره و از مغازه بیرون میره.
مغازه دار رو به مشتری گفت : "نگفتم؟"
بعدا وقتی مشتری از مغازه بیرون میاد،
پسرک رو میبینه که داره از مغازه ی بستنی فروشی میاد بیرون.
میگه : "عمو جون, می تونم بپرسم چرا توی مغازه سکه ها رو انتخاب کردی؟"
پسر در حالی که بستنی رو لیس میزد، رو به مرد گفت:
"چون روزی که اسکناس رو بردارم، بازی تموم میشه
.................
تو اتوبان تهران قم ترافیک بوده،
یکی از راننده ها از یه عابر میپرسه چه خبر شده؟
عابر میگه: یه اخونده رو گروگان گرفتن،
گفتن یا ۳ میلیارد تومن میدین یا بنزین میریزیم روش و آتیشش میزنیم.
دولت گفته پول نداریم ولی مردم اومدن واسه کمک کردن…
راننده میگه: خب تا حالا چقدر کمک شده؟
عابر میگه: دیگه هرکی به وسع خودش…
۱ لیتر …۲ لیتر
روزی حکیمی مشغول مکالمه با سیم کارت اعتباری خود بود .
اما مکالمه چنان طولانی گشت که مریدان پرسیدند: ای حکیم چگونه است که شارژ سیم کارت شما تمام نمیشود پس از چندین ساعت گوهرفشانی؟
حکیم لبخندی شیطان گونه زده و فرمود :
از آن روی که من در فیس بوک یک (فیک اکانت) با نام (عسل جون) اختیار نموده و به وسیله ی آن ملت را شارژ ایرانسل تیغ همی زدمی!!
و مریدان از فرط تعجب توان نعره و گریز به بیابان هم نداشتندی!!
http://forum.dotabaz.com/attachment....tid=3442&stc=1
http://forum.dotabaz.com/attachment....tid=3443&stc=1
حقیقت انکار نشدنی :)
http://forum.dotabaz.com/uploaded/2841_01423247929.jpg