گفته بودم بی تو می میرم ، ولی این بار نه
گفته بودی عاشقم هستی ، ولی انگار نه
هرچه گویی دوستت دارم ، به جز تکرار نیست
خو نمی گیرم به این ، تکرار طوطی وار نه
تا که پا بندت شوم از خویش می رانی مرا
دوست دارم همدمت باشم ، ولی سربار نه
قصد رفتن کرده ای ، تا باز هـم گویم بمان
بار دیگر می کنم خواهش ، ولی اصرار نه
گه مـرا پس می زنی ، گه باز پیشم می کشی
آنچه دستت داده ام نامش دل است ، افسار نه
( آسمان را ابر فراگرفت و دنیا سرد شد
من چگونه زیر خاک و سنگ در درون قبر دلخوش باشم ؟ )
میروى اما خودت هم خوب میدانى عزیز
میکنى گاهى فراموشم، ولى انکار نه
سخت میگیرى به من، با اینهمه از دست تو
میشوم دلگیر شاید نازنین، بیزار نه
( داد و بیداد ، من تک و تنها ماندم
مگر قیامت فرا رسد تا بارِ دیگر کنار یکدیگر بنشینیم )