چطوری این کارو کردی؟ باحاله خدا وکیلی
نمایش نسخه قابل چاپ
چطوری این کارو کردی؟ باحاله خدا وکیلی
autographed by agha
:D
http://forum.dotabaz.com/uploaded/4507_01459865522.jpg
loooooooooool
نه یکی کمتر نه یکی بیشتر دقیقا خود سالیه که توشیم
من تجلیل میکنم از کسی که باعث زنده موندن سایت شده
من از وقتی 1989 پست داده بود توی فکر بودم و هر روز هم نگاه میکردم.
چیه مگه؟
گوی آتشین معروف به دست خدا در کشور پرتغال همه رو متعجب کرد
اینقد اینوکر پیک میشه و اینقد eew میزنن که تا اونجام رفته.. ای آیس فراگ تو باید این خسارات رو بدی
http://uupload.ir/files/6a2_index.jpg
Lesser, greater, middling, it's all the same. Proportions are negotiated, boundaries blurred. I'm not a pious hermit, I haven't done only good in my life. But if I'm to
choose between one evil and another, then I prefer not to choose at all
" Andrzej Sapkowski, The Last Wish "
یکی از کتاب های بازی ویچر
چند درصد بهم شبیه هستن ؟ اینوکر با ایمورتال
http://uupload.ir/files/ztx5_images.jpg
http://uupload.ir/files/n1c0_ی.jpg
قانون اول شرکت Valve
"مهم نیست که چقدر تلاش کنی و خوب بازی کنی ، ما همیشه بازی کن هایی رو توی تیم شما قرار میدیم که به فا***ن بدن"
برای کلمات بد شرمنده ولی باید منظور رو میرسوندم * ستاره گذاشتن 100 تا معنی میده.
:smile74::smile30::smile63:
خواهش میکنم وظیفت رو انجام دادی
---
--
kappa 10 solo ranked wins with sven
فقط omni باشه جلوم بازی رو میبازم
http://uupload.ir/files/ukm2_20160408052818_1.jpg
حالا تا بيان جواب بدن اين عكسو دريابيد :)) 😂😂😂
http://uploads.tapatalk-cdn.com/2016...ee9e868c55.jpg
Sent from my iPhone using Tapatalk
اين يه داستان خواندني و زيبا از احمد شاملوست
نمایش اندازه واقعی
جواني مي خواست زن بگيرد به پيرزني سفارش کرد تا براي او دختري پيدا کند. پيرزن به جستجو پرداخت، دختري را پيدا کرد و به جوان معرفي کرد و گفت اين دختر از هر جهت سعادت شما را در زندگي فراهم خواهد کرد.
جوان گفت: شنيده ام قد او کوتاه است پيرزن گفت:اتفاقا اين صفت بسيار خوبي است، زيرا لباس هاي خانم ارزان تر تمام مي شود جوان گفت: شنيده ام زبانش هم لکنت دارد
پيرزن گفت: اين هم ديگر نعمتي است زيرا مي دانيد که عيب بزرگ زن ها پر حرفي است اما اين دختر چون لکنت زبان دارد پر حرفي نمي کند و سرت را به درد نمي آورد
جوان گفت: خانم همسايه گفته است که چشمش هم معيوب است پيرزن گفت: درست است ، اين هم يکي از خوشبختي هاست که کسي مزاحم آسايش شما نمي شود و به او طمع نمي برد
جوان گفت: شنيده ام پايش هم مي لنگد و اين عيب بزرگي است پيرزن گفت: شما تجربه نداريد، نمي دانيد که اين صفت ، باعث مي شود که خانمتان کمتر از خانه بيرون برود و علاوه بر سالم ماندن، هر روز هم از خيابان گردي ، خرج برايت نمي تراشد
جوان گفت: اين همه به کنار، ولي شنيده ام که عقل درستي هم ندارد پيرزن گفت: اي واي، شما مرد ها چقدر بهانه گير هستيد، پس يعني مي خواستي عروس به اين نازنيني، اين يک عيب کوچک را هم نداشته باشد.
داستان 2 که خیلی معروف و فک کنم خوندید + یک شعر زیبا
مرد مسنی به همراه پسر ٢۵ ساله *اش در قطار نشسته بود. در حالی که
مسافران در صندلی *های خود نشسته بودند، قطار شروع به حرکت کرد.
به محض شروع حرکت قطار پسر ٢۵ ساله که کنار پنجره نشسته بود پر از شور و
هیجان شد. دستش را از پنجره بیرون برد و در حالی که هوای در حال حرکت را با
لذت لمس می *کرد فریاد زد: پدر نگاه کن درخت *ها حرکت می *کنن. مرد مسن با
لبخندی هیجان پسرش را تحسین کرد.
کنار مرد جوان، زوج جوانی نشسته بودند که حرف *های پدر و پسر را می *شنیدند
و از پسر جوان که مانند یک کودک ۵ ساله رفتار می *کرد، متعجب شده بودند.
ناگهان جوان دوباره با هیجان فریاد زد: پدر نگاه کن دریاچه، حیوانات و ابرها با قطار حرکت می *کنند.
زوج جوان پسر را با دلسوزی نگاه می *کردند.
باران شروع شد چند قطره روی دست مرد جوان چکید.
او با لذت آن را لمس کرد و چشم *هایش را بست و دوباره فریاد زد: پدر نگاه کن
باران می *بارد، * آب روی من چکید.
زوج جوان دیگر طاقت نیاورند و از مرد مسن پرسیدند: *چرا شما برای مداوای
پسرتان پزشک مراجعه نمی *کنید؟
مرد مسن گفت: ما همین الان از بیمارستان بر می *گردیم.
امروز پسر من برای اولین بار در زندگی می *تواند ببیند !!!
شعر :
یاد دارم در غروبی سرد سرد
می گذشت از کوچه ی ما دوره گرد
داد می زد : کهنه قالی می خرم
دسته دوم جنس عالی می خرم
کاسه و ظرف سفالی می خرم
گر نداری کوزه خالی می خرم
اشک در چشمان بابا حلقه بست
عاقبت آهی کشید بغضش شکست
اول ماه است و نان در سفره نیست
ای خدا شکرت ولی این زندگیست؟
بوی نان تازه هوشش برده بود
اتفاقا مادرم هم روزه بود
خواهرم بی روسری بیرون دوید
گفت اقا سفره خالی می خرید...؟
اون عدد 2027 که اخر لینکه نمیدونم چیه، شماره عکس عدده بعد از /img .
این داستانش که همین جا تموم میشه ، کمیکاش زیاده، همه کمکیکاشم داستان نیستو بعضیاش تکیه، همشو نمیشه اینجا گزاشت برید سایت nerfnow.com قسمت archives کمیکایی که مربوط به دوتا باشه رو اولش نوشته Dota .
پنهان کننده:
شش ساعت زنگداری ﮐﻪ ﺑﺸﺮ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﻫﺰﺍﺭ ﺳﺎﻟﻪ ﺍﺵ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﮐﺮﺩند
ﺍﻭﻟﯿﻦ زنگ ﺭﺍ " ﮐﻮﭘﺮﻧﯿﮏ " در 1550 میلادی ﻧﻮﺍﺧﺖ . ﺍﻭ ﺛﺎﺑﺖ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﺯﻣﯿﻦ ﻣﺮﮐﺰ ﮐﺎﺋﻨﺎﺕ ﻧﯿﺴﺖ بلکه ﺳﯿﺎﺭﻩ ﺍﯼ ﮐﻮﭼﮏ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﮔﺮﺩ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﻣﯽﮔﺮﺩﺩ.
دومین زنگ را نیوتن در 1700 میلادی نواخت. او نشان داد که هیچ نیروی غیبی و هوشمندانه ای موجب سقوط اجسام و حرکت سیارات و شهاب سنگها و کهکشانها نمیشود. تنها نیروی جاذبه است که نه هوشمندانه کار میکند و نه برنامه ریزی شده.
سومین زنگ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻭﯾﻦ در 1850 میلادی ﻧﻮﺍﺧﺖ . ﺍﻭ ﺑﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﮐﻪ "ﺍﺷﺮف ﻣﺨﻠﻮﻗﺎﺕ" ﻧﺎﻣﯿﺪﻩ ﻣﯿﺸﺪ ، نشان ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﭼﻨﺪﺍﻥ ﺍﺧﺘﻼﻓﯽ ﺑﺎ ﺳﺎﯾﺮ ﺟﺎﻧﺪﺍﺭﺍﻥ ندارد و در اثر تغییر و تکامل موجودات دیگر به وجود آمده است.
چهارمین زنگ را نیچه در 1900 میلادی نواخت. او گفت که هیچ نجات دهنده ای غیبی وجود ندارد. تنها انسان است که می تواند نجات دهنده خود باشد. او گفت: ''ایمان مذهبی یعنی اینکه نمیخواهم بپذیرم حقیقت چیست؟ انسانها نمیخواهند عقایدشان را تغییر دهند چونکه نمیخواهند توهماتشان تخریب شوند.''
پنجمین زنگ ﺭﺍ " ﻓﺮﻭﯾﺪ در 1900 میلادی ﺯﺩ . ﺍﻭ ﺍﺛﺒﺎﺕ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﻋﻘﻞ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ اﻧﺴﺎﻥ ﻧﯿﺴﺖ , ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻭ ﮔﻔﺘﺎﺭ ﺑﺸﺮ ﺳﺮﭼﺸﻤﻪ ﻣﻬﻢ ﺗﺮﯼ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺁﻥ افکار ﻧﺎﺧﻮﺩﺁﮔﺎﻩ ﺍﺳﺖ.
ششمین زنگ را راسل در 1950 میلادی نواخت. او به ما آموخت: ''از اینکه عقیده ای متفاوت با اکثریت داشته باشید نترسید. بسیاری از عقاید که امروز مورد قبول اکثریتند زمانی مورد مخالفت اکثریت بوده اند.
اگر پنجاه میلیون نفر هم عقیده احمقانه ای داشته باشند، باز هم آن عقیده احمقانه است.'' آزادی نه دادنی است نه گرفتنی. بلکه آموختنی است برای همین است که خیلی ها از آن گریزانند. چون یاد گرفتن برایشان مشکل است. با دوپینگ و یک شبه نمیشود جهان اولی شد.
راه آزادی و پیشرفت نه از خیابانها و با مشتهای گره کرده بلکه از آرامش کتابخانه ها می گذرد. برای همین است که در جهان سوم که نا امنی فراوان است، امن ترین مکانها برای عنکبوتها، کتابخانه ها هستند.
زنگها را کوپرنیک و داروین و... سالهاست که نواخته اند، اما بسیاری در برابر بیدار شدن از خود مقاومت نشان میدهند و به این کار خود افتخار هم می کنند.
.................................................. ......................
خواهشا هم نيايد بحثي بذاريد زير اين پست :| بحث داغ بشه بعد بگيد من بودم!
مطلب قشنگي بود گذاشتم خوشتون اومد تشكر كنيد. اگر هم نه ارسال پست خلاف بزنيد.
اگر يكي نقل قول كرد ويرايشش ميكنم.
Sent from my iPhone using Tapatalk
کتاب مزرعه حیوانات اثر George orwell
http://8pic.ir/images/k0artxfj163jj3ymyien.jpg
من این کتاب رو چند سال پیش هم خونده بودم و اتفاقی امروز پیدا کردمش و دوباره خوندم.واقعا ادم رو تحت تاثیر قرار میده.یک جورایی نشان دهنده نظام دنیا هست ، با این که عده ای میخوان تغییر بدن این نظم دنیا رو ولی باز به خونه اول برمیگردند.
پیشنهاد میکنم حتما این کتاب رو بخونید.
به نام خدا توی دروازه
:smile106:
x-( x-( x-( x-(
صبر کنید تا تصویر قشنگ براتون لود بشه چون تصویر متحرکت هستش
http://uupload.ir/files/sbz6_1460203884_1w7nog.gif
بزنم به تخته پینگم سه روزه هست روی 160 توی اروپای شرقی بدون لگ اصلا توی این سه سالی که این خونه هستم سابقه نداشته ، یه کاسه ای زیر کاسه مخابرات هست.
من از انتخابات به بعد مشکل خاصی نداشتم.این طور که فهمیدم اون موقع ظرفیت رو افزایش دادن همین باعث شده ترافیک روون تر بشه .حالا وعده دادن بازم بیشتر میکنن ببینیم چی میشه
اینم داشته باشین در مورد تجمع دلواپسان در مورد ارتباط بانک ها با سوییفت:D:D:D
http://images.khabaronline.ir//image...8-930240p4.jpg
من میرم خودم معرفی کنم =))
معتادان به اینترنت مانند سایر معتادان درمانگاه خود را پیدا کرده **اند. نخستين کلینیک براي درمان معتادان به اینترنت
به گزارش لایوساینس مرکز بازتوانی هیورتسفیلد، ** در فال سیتی در واشنگتن مدعی است که اولین مرکز برای بستری کردن معتادان به اینترنت، بازی **های ویدئویی و اس **ام **اس را به راه انداخته است.
وارد شدن به دوره بازتوانی 45 روزه در این کلینیک که restart نام دارد، حدود 14500 دلار خرج برمی **دارد.
این برنامه بازتوانی از ترکیبی از گفتگودرمانی سنتی به همراه آموزش مهارت **های اجتماهی مانند تدریس فنون گفتگو استفاده می **کند.
بیماران همچنین به تغذیه بزها، پرورش جوجه و انجام کارهای روزمره خانه **داری می **پردازند تا دوباره با دنیای آفلاین تطبیق پیدا کنند.
اولین بیمار این کلینیک یک پسر 19 ساله از ایالت آیوا ست که برای درمان اعتیاد به بازی آنلاین World of Warcraft بستری شده است.
با این که ایده راه **اندازی چنین کلینیکی - جدا از هزینه بالای آن- به عنوان شیوه **ای برای آفلاین **شدن ممکن است اغراق **آمیز به نظر برسد، اما استیوارت فیشوف، روانشناس و سردبیر نشریه روانشناسی رسانه **ها، معتقد است که چنین رویکردهای توانبخشی ممکن است مفید باشد.
فیشوف که با این کلینیک جدید ارتباطی ندارد، می **گوید: ** "قرار دادن بیماران در شرایط بالینی در معرض حیوانات دست **آموز اثرات بسیار مثبتی داشته است. هدف این است که بیمار به تجربه ارضا از چیزی که نیاز به اتصال اینترنتی ندارد، ** دست یابد. بنابراین دادن چيزي به بیماران که به آنها نیاز دارد، آنها را تایید می **کند، و در مورد آنها قضاوت نمی **کند، به آنها کمک می **کند به دنیای واقعی بازگردند."
ino chan min pish didam goftam bezaram shumam estefade konid :)
" جنگ چرا؟ بس کنید
چند خدا؟ بس کنید
چند دروغ و دریغ؟ گوش به فتوای تیغ؟
مظلمه خون کیست این همه کشتارها؟
این چه مسلمانی است؟
وای به دیندارها!
باز به نام خدا
خون کسی شد روا
باز به نام خدا
خون خدا شد روا
کوچه پر از های و هو است
شهر پر از ماجرا
سکه به نامت زدند
سنگ تمامت زدند
نام تو را می برند بر سر بازارها
چیستی این ملک ری؟
فتنه گری تا به کی؟
این همه مفتی و شیخ
این همه قاضی شریح
چند برادر کشی؟
لذت کافر کشی؟
بغض قلم را شکست
آتش باور کشی
کیست که عبرت برد زین همه تکرارها؟
این چه مسلمانی است وای به دیندارها!
باز بنام خدا خون کسی شد روا
..."
قحط وفا، قحط جود
خشکی آواز رود
گریه یاس کبود
مرگ سپیدارها
آنچه فراوانی است
وحشت بیداری است
این چه مسلمانی است؟
وای به دیندارها ...وای به دیندارها! "