داستان هیروهای دوتا

[Milad._.R]

با سلام

در این قسمت داستان هیرو های دوتا به صورت مجزا قرار خواهد گرفت.شما هم اگر داستانی را ترجمه کردید لطفا در این تاپیک به اشتراک بگذارید.
همچنین میتوانید از داستان های موجود در این تاپیک با ذکر نام مترجم در آموزش هیرو استفاده کنید تا آموزشی کامل و جامع داشته باشید.اگر در آموزش خود داستان هیروی مربوطه را نوشتید در این تاپیک به صورت مجزا قرار دهید تا این تاپیک مرجع تمام داستان های دوتا شود.


درخواست های خود را در تاپیک درخواست آموزش،داستان و معرفی هیرو ها مطرح کنید

[X.EpSilOn]

داستان هیروی Sven



Sven به عنوان یکی از پیروان خدای بزرگ قبیله یعنی Paladine ، قسم خورده بود تا حق همه را باز پس بگیرد. او فرزند یک شوالیه و Night Elf است که از کودکی رها شده است. او همیشه تنها بود چه در آموزش ها و چه در عبادت هایش. بلاخره او به سرگردانی اش خاتمه داد و به عنوان مدافع حقوق ضعفا و بی گناهان در برابر شیطان عمل کرد. سلاح او شمشیر سنگی مقدس عدالت است که با نیروی خداوند دشمانانش را از بین می برد و خشم Sven از نا عدالتی ها را نشان می دهد.

[X.EpSilOn]

داستان هیروی Rexxar



Vagrant سرگردان گروه Mok'nathal افسانه نیمی گاو دریایی و نیمی غول است. Rexxar و شمشیر قدرتمندش با هدف محافظت از دنیای طبیعی اطرافش به Sentinel ها پیوست . Rexxar دوست جانوران با قدرت تمام و به طور وحشیانه با تبرش دشمنانش را می درد تا شانس بیشتری در پیروز داشته باشد. Beastmaster جنگجویی است که در مواقع نیاز می توان بر روی او حساب کرد.

[X.EpSilOn]

داستان هیروی Omniknight



Purist به عنوان عضو سابق گروه Silver Hand به گروه Sentinel پیوست تا انتقام رهبر گروه Uther the Lightbringer. را بگیرد . او توسط خود Uther به روش Paladin آموزش دیده است. Purist قدرت این را دارد که نور مقدس را به صحنه نبرد بیاورد. او می تواند روح هم پیمانان را پاک کند و در این فرایند هرچه که در نزدیکش باشد را با شلاق آسیب می رساند. او می تواند از هم پیمانانش در مقابل جادوی نا پاک محافظت کند و وجود او قدرت دشمنانش را از بین می برد. در زمان ضرورت می تواند از خدا بخواهد که او و هم پیمانانش را محافظت کند.

[X.EpSilOn]

داستان هیروی Admira



از میان تمام هم پیمانان رده نگهبان( Sentinel ) تنها یک نفر بود که اسم های زیادی داشت و در سرزمین های زیادی نیز ایجاد ترس و وحشت نموده بود. همکارانش به او کاپیتان CoCo می‏گویند ، بقیه Jacksparrow و برخی هم او را دریانورد افسانه‏ایی (The Legendary Mariner ) می نامند اما تنها برخی از خواص اسم واقعی او و معنی اسمش را می‏دانستند. او قادر است تا جادوی فوران سیل آسای چشمه‏ها را به کار برد تا فوران چشمه دشمنانش را به آسمان پرتاب کند. شمشیرش دریا را تسخیر کرده و با هر حرکت گویی دریاها را به جذر و مد وا می دارد. اگر او از یک جادوی خاص آب مانند استفاده کند شما را به سرنوشت اصلی خود بر می گرداند. حالا کاپیتان قصد سفر به سرزمین های Scourge را سوار بر کشتی فانتوم دارد. ارواح همقطارانش و سرنوشت عجیبش مسیر وی به سوی پیروزی Sentinel را هموار می‏کند. او کسی نیست جز Kunkka ارباب و فرمانده هفت دریا.

[X.EpSilOn]

داستان هیروی Dragon Knight



مثل یک کودک رها ، Davion به دنبال پناهگاهی از شر دنیای شیاطین و همچنین به دنبال راهی برای نجات از دست قدرت کنترل نشده درون خودش بود. جستجویش او را در آستانه آشنایی با کاهن قدرتمند قرار داد. این کاهن به او آموخت تا قدرتش را که در خونش بود و از اجداد اژدهایی اش به ارث رسیده بود کنترل نماید. استاد شمشیر بازی ، Davion دشمنانش که تهدیدی برای خانه جدیدش محسوب شوند را با تغییر شکل ناگهانی خود به شکل یک اژدها ، و با شعله های آتش از بین می برد.

[X.EpSilOn]

داستان هیروی Clockwerk



محصول تکنولوژی تحقیقاتی سلاح گوبلینی در جنگ قدیم ، Clockwerk Goblin Rattletrapبه داخل انبار ها و ذخایر پرتاب می شده تا وفتی که Sentinel ها آن را پیدا و خنثی کنند. این گوبلین ها توانایی جنگی بالایی دارند. بدن آنها از انواع اسلحه های مختلف پوشیده شده است و می توانند انواع هدف های دور و نزدیک را از بین می برند. او می تواند خودش را به شکل قلاب در آورده و اهداف انفرادی را با دقت بسیار زیاد مورد اصابت قرار دهد.

[X.EpSilOn]

داستان هیروی Centaur



جثه بزرگ و شجاعت بیش از اندازه Bradwarden را تنها با وسعت قلبش می توان مقایسه کرد. پیشینیان از او به عنوان نجات دهنده یاد کرده بودند معجزه زنده ایی که centaur ها (حيوان افسانه اى با بالاتنه انسان وپايين تنه اسب ،قنطورس ) به Sentinel داده بودند. او چنان تبرش را با قدرت می چرخاند که برخی مواقع حتی به خودش نیز آسیب می زند. هروقت که او سم خود را بر زمین می کوبد ، زمین به لرزه می افتد و چنان واکنش های سریعی دارد که هیچ کس نمی تواند عملش را پیش بینی و حتی کاری کند. Bradwarden می خواهد سرنوشتش را تکمیل کند و می داند که نبرد پیش او سرنوشت ساز و مهمترین چالش پیش روی او است.

[X.EpSilOn]

داستان هیروی Pandaren Brewmaster



Mangix از تبار جامعه ایی مخفی ، ناشناخته و سری که در جزیره ناشناخته Pandaria زندگی می کردند است. او در یک سرپناه در کوهستان Stonetalon زندگی می کرد. اما در دور دست ، ثروت زیادی به Pandaria می رسد جایی که در دستان تاریک Scourge اسیر است. بزرگترها که ناله های بیگناهان را شنیده و خون کشته شده ها را دیده بودند ، برای فرستادن یک رزمجوی منتخب نخبه به توافق رسیدند تا نبرد را برای حفظ Great Balance به سوی خود برگردانند. اما آنها نمی دانستند که کسی که در میخانه محلی کار می کرد برای تمام عمر درباره این موضوع آموزش دیده است.

[X.EpSilOn]

داستان هیروی Guardian Wisp



در واقع Io dwelt چیزی بیش از روح نا چیز درختان نیست که در میان هم نوعانش در جنگل بزرگ Great Forest زندگی می کند. وقتی که Great War گسترش پیدا کرد و به جنگل رسید ، موجودات جنگل مجبور شدند که از سرزمین خود دفاع کنند. فکر دفاع از نزدیکانش در Io dwelt به وجودآمد.او متوجه شد که می تواند نیروی زندگی اش را به موجود دیگری منتقل کند تا در صورت لزوم او را کمک کند. او در میان مردمش به Guardian Wisp محافظ روح معروف شد. بقیه ارواح قسم خوردند تا به او کمک کنند و در جنگ یاریش نمایند. Lo به جنگ های Sentinel و Scourge توجهی ندارد و تنها به خاطر مردمش می جنگد.