اصول و نحوه طراحی فرم های کاربران در برنامه ها
طراحي سيستم كامپيوتري،طيفي از فعاليتها را ، از طراحي سخت افزار تا طراحي واسط كاربر ، در بر مي گيرد. گر چه متخصصين براي طراحي سخت افزار به كار گرفته مي شوند ، ولي اغلب سازمانها متخصصين واسط كاربر را در اختيار ندارند . بنابراين مهندسين نرم افزار بايد مسئوليت طراحي واسط كاربر را به عهده گيرند متخصصين عوامل انساني به اين امر كمك مي كنند .
طراحي خوب واسط كاربر در موفقيت سيستم نقش مهمي دارند . واسطي كه استفاده از آن دشوار باشد ، منجر به خطاهاي سطح بالايي از كاربر مي شود . در بدترين حالت ،كاربران نمي توانند از سيستم استفاده كنند . اگر اطلاعات به شكل نادرستي ارائه شوند ، كاربران معناي آن را نمي فهمند. ممكن است دنباله اي از فعاليت ها را آغاز كنند كه منجر به خرابي داده وسيستم شوند .
در گذشته ،واسط هاي كاربر ، متني يا فرمي بودند . تقريبا" تمام كاربران يك PC در اختيار دارند . اين ها واسط گرافيكي دارند كه از نمايشگررنگي با دقت بالا پشتيباني می كنند و از طريق موس و صفحه كليد كار مي كنند . گرچه واسط های متني هنوز رواج دارند ، كاربران انتظار دارند كه سيستم هاي واسط گرافيكي GUL داشته باشند .
امتيازات GUL عبارتند از :
1- آموزش و كاربرد آن ها آسان است كاربران كه هيچ تجربه اي با كامپيوتر ندارند ، پس از يك جلسه آموزش مي توانند با آن كار كنند .
2- كاربر، صفحات(پنجره هاي) مختلفي براي تعامل با سيستم دارد حركت از وظيفه ای به وظيفه ديگر ، بدون از دست دادن اطلاعات ، ممكن است .
3-تعامل سريع و تمام صفحه از طريق دستيابي فوري به هر جايي در صفحه ممكن است .
طراحان نرم افزار و برنامه نويسان ، كاربران فناوري هايي مثل كلاس هاي swing در جاوا يا HTML هستند كه اساس پياده سازي واسط كاربراند.
توسعه اكتشافي ، موثرترين روش براي طراحي واسط است فرايند ساخت نمونه اوليه با واسط مبتني بر كاغذ شروع مي شود كه تعامل كاربر راشبيه سازي مي كند و بايد از روش كاربر محوري استفاده كرد كه در آن كاربران سيستم نقش فعالي در فرايند طراحي دارد در بعضي موارد ، نقش كاربر ، ارزيابي است . در موارد ديگر ، به عنوان اعضاي تيم طراحي حضور دارد .
فعاليت مهم طراحي واسط كاربر تحليل فعاليت هاي كاربر است كه سيستم كامپیوتری بايد از آن پشتيباني كند بدون درك خواسته هاي كاربر ، طراحي واسط موفق نخواهد بود . براي درك خواسته ها ، مي توانيد از تكنيك هايي مثل تحليل وظيفه ،مطالعات اتناگرافي ، مصاحبه با كاربر و مشاهدات و يا تركيبي از آنها استفاده كنيد .
اصول طراحي واسط كاربر:
طراحان واسط كاربر بايد قابليت هاي فيزيكي و رواني كاربران را در نظر داشته باشند . افراد يك حافظه كوتاه مدت محدود دارند و وقتي كه اطلاعات زيادي را دستكاري مي كنند ، دچار اشتباهاتي مي شوند .
قابليت هاي انساني ، مبنايي براي اصول طراحي اند . اين اصول كلي بر تمام طراحي هاي واسط كاربر اعمال مي شود .و بايد به عنوان راهنماي طراحي مشروح براي سازمانهاي ويژه با انواع سيستم ها ، نمونه سازي شود .
اصل آگاهي كاربر پيشنهاد مي كند كه كاربران نبايد مجبور به تطبيق با واسطي شوند كه پياده سازي آن آسان است . واسط بايد از اصطلاحات آشناي كاربر استفاده كند و اشياي دستكاري شده در سيستم بايد مستقيما با محيط كاربر رابطه داشته باشند . به عنوان مثال اگر سيستمي براي استفاده كنترلگر ترافيك هوايي طراحي شود ، اشيا بايد هواپيما ، مسيرهاي پرواز ، دستگاه هدايت راديويي و غيره باشند . عمليات بايد بتوانند سرعت هواپيما راافزايش يا كاهش دهد، دماغه هواپيما را تنظيم وارتفاع آن را تغيير دهند . پياده سازي واسط بر حسب فايل ها و ساختمان داده ها ، بايد از ديد كاربر مخفي باشد .
معناي اصل سازگاري اين است كه فرمان ها و منوهاي سيستم بايد فرمت يكساني داشته باشند، پارامترها بايد به طور يكسان به فرمان ها ارسال شوند ، و فرمان ها از سياق يكساني پيروي كنند . واسط هاي سازگار ، از زمان آموزش كاربران مي كاهد . اطلاعات به دست آمده از طريق يك فرمان يا برنامه كاربردي ، در بخش هاي ديگر سيستم قابل استفاده است .
سازگاري واسط در زير سيستم ها نيز مهم است . حتي الا مكان فرمانهايي با معني مشابه در زير سيستم هاي مختلف بايد به روشني بيان شوند. اگر تركيب هاي خاصي از كليدهاي صفحه كليد ، در سيستم هاي مختلف معناي مختلفي داشته باشند، منجر به خطا مي شود . به عنوان مثال در ويراستاري كه اين كتاب ( كتاب اصلي) تايپ شد، كليد Ctrl+ b به معناي پر رنگ كردن متن بود ولي همين كليد در برنامه گرافيكي به معناي قرار دادن تصويري در پشت تصوير ديگر بوده
است . اين موضوع ، جالب نيست.
اين سطح سازگاري، سطح پايين است . طراحان واسط همواره بايد سعي كنند آن را در واسط كاربر اعمال نمايند. سازگاري در سطح بالاتر نيز مطلوب است به عنوان مثال ، مناسب است در تمام نهادهاي سيستم، از عمليات يكساني( مثل چاپ –كپي و غيره) استفاده شود. اما، گرودين (1989) پيشنهاد كرد كه سازگاري كامل نه ممكن است و نه مطلوب عمل حذف، اين طور پياده سازي
مي شود كه نهادها در ميز كار به سمت سطل زباله حركت داده مي شوند. اين شيوه براي حذف متن در واژه پرداز مرسوم نيست .
اصل حداقل تعجب به اين دليل مناسب است كه وقتي سيستم به طور غير منتظره اي عمل مي كند ، كاربران متعجب مي شوند . وقتي سيستم در حال كار است ، كاربران يك مدل ذهني از چگونگي كار سيستم مي سازند. اگر عملي در اين زمينه منجر به نوعي تغيير شود،انتظار مي رود كه همان عمل در زمينه ديگر نيز منجر به چنين تغييري شود . اگر غير از اين باشد، كاربر تعجب خواهد كرد . طراحان واسط بايد مطمئن باشند كه فعاليت هاي يكسان ، اثرات يكساني دارند .
اهميت اصل قابليت ترميم اين است كه كاربران هنگام كار با سيستم دچار اشتباه مي شوند. طراحي واسط مي تواند اين اشتباهات را به حداقل برساند ولي كاملا حذف نمي شوند. واسط هاي كاربر بايد حاوي امكاناتي باشتد كه كاربران بتوانند خطا را ترميم كنند . اين كار به دو صورت است :
1- تاييد اعمال مخرب : اگر كاربر، عملي را مشخص كرد كه مخرب است، بايد از آنان خواسته شود كه آن را تاييد كنند.
اصول و نحوه طراحی فرم های کاربران در برنامه ها
2- وجود امكان خنثي سازي: عمل خنثي سازي سيستم را به حالت قبل از رخ دادن عمل مي برد . سطوح مختلفي از عمل خنثي سازي مفيد است.
يكي از اصول مرتبط ، دستيار كاربر است. واسط بايد حاوي دستيار كاربر يا امكانات كمكي باشد . اين ها بايد با سيستم مجتمع شده باشند و بايد سطوح مختلفي از كمك رساني را ارائه كنند . اين سطوح بايداز اطلاعات مربوط به راه اندازي گرفته تا توصيف كاملي از امكانات سيستم را شامل شود ،بايد ساخت يافته باشد .
اصل تنوع كاربرمي گويد كه براي بسياري از سيستم هاي محاوره اي ، انواع مختلفي از كاربران وجود دارند . بعضي از كاربران گاهي با سيستم سرو كار دارند، ولي بعضي ديگر در هر روز چند ساعت با سيستم كار مي كنند . كاربران موردي، نياز به واسط هايي دارند كه رهنمودهايي را فراهم كنند و كاربران دائمي از ميانبرها استفاده مي كنند تا به سرعت با سيستم تعامل داشته باشند. علاوه بر اين ، كاربران ممكن است از ناتوانايي ها رنج ببرند و در صورت امكان ، واسط بايد با اين ها قابل تطبيق باشد. لذا ممكن است به امكاناتي نياز باشد كه متن درشت را نشان دهد، متني را به جاي صوت قرار دهد ، دكمه هاي بزرگي را توليد كند و غيره.
اصل تشخيص تنوع كاربر مي تواند با ساير اصول واسط تضاد داشته باشد ، زيرا بعضي از انواع كاربران ممكن است به جاي سازگاري نياز به تعامل سريع داشته باشند. به همين ترتيب، سطح راهنمايي مورد نياز می تواند براي انواع مختلف كاربران ، متفاوت باشد و شايد بتوان تمام كاربران را پشتيباني كرد. طراح واسط بايد اين مسائل را حل كند .
تعامل كاربر:
طراح واسط كاربر ، با دو موضوع سر و كار دارد . اطلاعات چگونه از كاربر به سيستم مي رسند و چگونه اطلاعات از كامپيوتر به كاربر نمايش داده مي شود واسط كاربر منسجم بايد تعامل كاربرو نمايش اطلاعات را مجتمع كند .
معناي تعامل كاربر ، صدور فرمانها و داده هاي مربوط ، به سيستم كامپيو تري است . دركامپيوترهاي اوليه ، تنها راه انجام اين كار، استفاده از واسط خط فرمان بود كه در آن ، زبان ويژه اي براي ارتباط با ماشين به كار مي رفت . اين روش فقط توسط متخصصين قابل استفاده بود. ولي به تدريج روش هاي آسانتري به وجود آمدند تعامل هاي مختلف به پنج سبك انجام مي شوند :
1- دستكاري مستقيم: كه در آن كاربر مستقيما با اشياي صفحه تعامل برقرار مي كند . به عنوان مثال براي حذف فايل، مي توان آن را به طرف سطح زباله حركت داد .
2- انتخاب منو : كه در آن كاربر فرماني را از ليستي از گزينه هاي مختلف انتخاب مي كند . در اين روش براي حذف فايل ، فايل انتخاب شده سپس فرمان حذف انتخاب مي گردد .
3- پر كردن فرم : كه در آن ، كاربر فيلد هاي فرم را پر مي كند .بعضي از فيلد ها ممكن است منو هايي داشته باشند و فرم ممكن است داراي دكمه عملكرد باشد كه وقتي فشار داده مي شود ، فعاليتي صورت مي گيرد . در اين روش ، براي حذف فايل نام آن وارد شده دكمه حذف فشار داده مي شود .
4-زبان فرمان : كه در آن ، كاربر فرمان خاصي را صادر مي كند و به سيستم مي گويد چه عملي را انجام دهد. براي حذف فايل ، كاربر بايد دستور حذف را صادر كرد ، نام فايل را به عنوان پارامترذكر كند.
5- زبان طبيعي : كه در آن ، كاربر فرماني را به زبان طبيعي صادر مي كند . براي حذف فايل ، به زبان طبيعي به آن دستور مي دهد:" فايل x را حذف كن"
هر يك از اين سبك هاي مختلف تعامل ، مزايا و معايبي دارد و هر كدام براي سيستم و كاربران خاصي مناسب اند . البته ، اين سبك هاي تعامل را مي توان تركيب كرد و در يك كاربرد از چند سبك استفاده نمود . به عنوان مثال ، ويندوز ميكروسافت، نمايش آيكني فايل ها و دايركتوري هاو انتخاب از طريق منو ها را پشتيباني مي كند .و براي فرمان هايي مثل فرمان هاي
پيكربندي ، كاربر بايد فرم هاي خاصي را پر كند .
واسط هاي كاربر در وب جهاني توسط HTML و زبان هايي مثل جاوا پشتيباني مي شود كه مي تواند برنامه هايي را براي مولفه هاي صفحه
د رنظر بگيرد . چون اين واسطه هاي مبتني بر وب ، اغلب براي كاربران موردي طراحي مي شوند ، از واسط هاي فرمي استفاده مي نمايند.مي توان در وب نيز واسط هايي با دستكاري مستقيم استفاده كرد ، ولي فعلا كار دشواري است.
در اصل، مي توان سبك تعامل را از نهاد هايي تفكيك كرد كه از طريق واسط كاربر دستكاري مي شوند .اين موضوع ، مبنايي براي مدل سيستمي (پی فاف هاجز 1985) در مديريت واسط كاربران بود .در اين مدل ، نمايش اطلاعات ، مديريت ديالوگ ها و برنامه هاي كاربردي ، جدا هستند . در واقع اين مدل ايده ال است و براي كاربران مختلف (مثلا كاربران موردي و ماهر) واسط هاي گوناگوني دارند .
تفكيك نمايش ، تعامل و نهادهايي كه در واسط كاربر وجود دارند،اساس مدل MVC است، اين مدل با مدل سيستمي قابل مقايسه است ، ولي براي پياده سازي واسط كاربر با اشياء به كار مي رود نه با كل برنامه كاربردي.
نمايش اطلاعات
تمام سيستم هاي محاوره اي بايد راهي براي نمايش اطلاعات به كاربران داشته باشند . نمايش اطلاعات ممكن است نمايش مستقيم اطلاعات ورودي باشد ( مثل متن در واژه پرداز ) يا نمايش گرافيكي اطلاعات باشد . خوب است كه نرم افزار مورد نياز براي نمايش اطلاعات جدا از خود اطلاعات باشد، اين موضوعت، تا حدي فلسفه شيء گرايي را محدود مي كند ، زيرا اين فلسفه
مي گويد كه عمليات بر روي داده ها بايد با خود داده ها تعريف شود. اما فرض مي شود كه طراح اشياء همواره بهترين روش نمايش اطلاعات را مي داند. اين فرض همواره درست نيست . هنگام تعريف داده ها نمي توان بهترين روش نمايش آن تشخيص داد و ساختمان داده ها نبايد وابسته به عمليات نمايش باشد .
با تفكيك سيستم نمايش از داده ها نمايش بر روي صفحه نمايش كاربر، بدون نياز به تغيير سيستم محاسبات ، مي تواند تغييركند.
روش MVCكه ابتدا در اسمالتاك استفاده شد ، روش موثري براي نمايش چندگانه اطلاعات است . كاربران مي توانند از طريق سبكي مناسب داده ها با هر نمايش تعامل داشته باشند. داده اي كه بايد نمايش داده شود در شيء مدل بسته بندي مي گردد . ممكن است به هر مدل شيء ، چند شيءنما وابسته باشد كه هر نما يك نمايش از اين مدل است .
هر نما داراي شيء كنترلگري است كه ورودي كاربر و تعامل دستگاه را اداره مي كند .لذا، مدلي كه داده عددي را نشان مي دهد ، نمايي دارد كه داده را به صورت هيستوگرام و نماي ديگري دارد كه ان را به صورت جدول نمايش مي دهد . اين مدل را مي توان با تغيير مقادير جدول يا كوتاه و بلند كردن ميله ها در نمودار هيستوگرام ،ويرايش كرد.
يافتن بهترين نمايش اطلاعات ، مستلزم آگاهي از كاربران اطلاعات و روشي است كه كاربران از سيستم استفاده مي كنند .در تصميم گيري براي نمايش اطلاعات طراح بايد عوامل زيادي را در نظر بگيرد :
1- آيا كاربر به اطلاعات دقيق علاقمند است يا روابط بين مقادير مختلف داده ها .
2- مقادير اطلاعات با چه سرعتي تغيير مي كنند؟ آيا تغيير در يك مقدار بايد فورا" به كاربر نمايش داده شود؟
3- آيا كاربر بايد به تغيير اطلاعات عكس العمل نشان دهد؟
4- آيا لازم است كاربر از طريق واسط دستكاري مستقيم ، با اطلاعات نمايش داده شده تعامل داشته باشد؟
5-اطلاعات باید به صورت عددی یا متنی نمایش داده شود؟آیا مقادیر نسبی اقلام اطلاعات مهم است؟
اطلاعاتي كه در اثناي يك جلسه تغيير نمي كند بر حسب نوع كاربرد مي تواند به صورت متني يا گرافيكي نمايش دهده شود.نمايش متني فضاي كمتري از صفحه نمايش را اشغال مي كند و قابليت خوانايي آن پايين است . اطلاعاتي كه تغيير نمي كنند بايد از طريق سبك نمايش مختلفي ، از اطلاعات پويا تفكيك شود. به عنوان مثال، تمام اطلاعات متني با فونت مشخصي يا رنگ خاصي چاپ شوند يا آيكن خاصي داشته باشند .
اصول و نحوه طراحی فرم های کاربران در برنامه ها
وقتي نياز به اطاعات عددي دقيقي باشد و تغييرات اطلاعات نسبتا" اندك است ، اطلاعات بايد به صورت متني نمايش داده شود . اگر تغييرات داده ها سريع باشد يا روابط بين داده ها مهم باشد ، نمايش گرافيكي بهتر است .
به عنوان مثال ، سيستمي را در نظر بگيريد كه ميزان فروش ماهانه شركتي را ذخيره مي كند .
مديراني كه ميزان فروش را مطالعه مي كنند. به نمايش گرافيكي تمايل بيشتري دارند . اطلاعات عددي كه زياد تغيير مي كنند ، بهتر است به صورت گرافيكي نمايش داده شوند در نمايشگر هاي ديجيتال مي توان از نمودارهاي گرافيكي به عنوان مكمل استفاده كرد .
نمايشگرهاي قياسي مداوم، مقادير نسبي را به بيننده نمايش مي دهند. در نمايش ديجيتال نياز به دانستن بيشترين مقدار است.
وقتي اطلاعات الفبا عددي دقيقي بايد نمايش داده شوند ، گرافيك مي تواند براي استخراج اطلاعات از آن ها به كار رود. به جاي نمايش يك خط اطلاعات مي توان آن را در يك كادر يا با يك آيكن نمايش داد . كادر نمايش دهنده پيام ، با نمايش صفحه فعلي همپوشاني دارد. توجه كاربر فورا" به آن جلب مي شود.
برجسته كردن گرافيكي نيز مي تواند توجه كاربر را به بخشي از صفحه نمايش جلب كند كه تغييراتي در آن حاصل شده است اما اگر اين تغييرات سريع اکسس باشند، نبايد از اين نوع برجسته كردن استفاده شود. زيرا تغييرات سريع ممكن است صفحه نمايش را به حالت چشمك زدن در آورد . اين حالت كاربران را خسته مي كند.
براي نمايش حجم زيادي از اطلاعات مي توان از نمايش انتزاعي استفاده كرد كه اقلام داده مرتبط به هم را پيوند مي دهد. اين كار ممكن است منجربه اطلاعاتي شود كه در داده هاي خام مشهود نيست. طراحان واسط كاربر بايد از احتمال تجسم آگاهي داشته باشند، به خصوص وقتي كه واسط كاربر سيستم مي خواهد نهاد هاي فيزيكي را نمايش دهد. نمونه هايي از مجسمه سازي داده عبارتند از :
1- اطلاعات هوا شناسي كه از منابع مختلفي جمع مي شوند مي تواند با خطوط هم فشار نمايش داده شود .
2- حالت شبكه تلفن به صورت گرافيك نمايش داده مي شود كه مجموعه اي از گره هاي مرتبط به هم در مركز مديريت شبكه است.
3- حالت كارخانه شيميايي با نمايش فشار و دما در مجموعه اي از تانكها و لوله ها مجسم مي شود .
4- مدلي از ملكول با استفاده از سيستم واقعيت مجازي ، در فضاي سه بعدي نمايش داده شده دستكاري مي شوند.
5- مجموعه اي از صفحات وب به صورت درخت هذلولي نمايش داده مي شود .
شيدرمن (1998) روشهاي مختلف مجسمه سازي را تشريح كرد و دسته هاي مختلفي از مجسمه سازي را شناسايي كرد كه مي توان از آنها استفاده كرد . اين دسته ها شامل مجسمه سازي داده ها با نمايش دو بعدي و سه بعدي و درخت ها يا شبكه ها است اغلب اين ها با نمايش حجم زيادي از اطلاعات سرو كار دارند كه در كامپيوتر وجود دارند. اما، متداول ترين استفاده از مجسم سازي در واسط هاي كاربر ، نمايش ساختارهاي فيزيكي مثل ساختار ملكولي دارو ، پيوندها در شبكه ارتباطات راه دور و غيره است . نمايش هاي سه بعدي كه ممكن است از تجهيزات واقعيت مجازي استفاده كنند ، در مجسم سازي محصول موثرند . دستكاري مستقيم اين مجسمه ها ، روش موثري براي تعامل با داده ها است .
رنگ در طراحي واسط
تمام سيستم هاي محاوره اي ، صرفنظر از سيستم ها ي ويژه و با صفحات كوچك ، از نمايشگرهاي رنگي پشتيباني مي كنند و واسط هاي كاربر به شكل هاي مختلفي از رنگ استفاده مي كنند. در بعضي از سيستم ها(مثل واژه پردازها) رنگ معمولا" براي برجسته كردن مورد استفاده قرار
مي گيرد و در سيستم هاي ديگر ( مثل سيستم هايCAD) براي نمايش لايه هاي مختلف طراحي به كار مي رود .
استفاده از رنگ در واسط كاربر ، به كاربر كمك مي كند تا پيچيدگي ها را درك و مديريت كند. واسط هايي كه بدون استفاده از رنگ طراحي مي شوند جذاب نبوده مولد خطا هستند. به عنوان يك قائده كلي ، طراحان واسط كاربر بايد در استفاده از رنگ ها در نمايشگرهاي كاربرمحافظ باشند شيدرمن(1998) چهارده نكته را براي استفاده موثر از رنگها در واسط كاربر مطرح كرد كه مهم ترين آنها عبارتند از :
1- تعداد رنگهاي مورد استفاده را محدود كنيد ودر بكارگيري آنها محتاط باشيد در يك پنجره نبايد از بيش از 4 يا 5 رنگ استفاده كرد و در واسط كاربر نبايد بيش از 7 رنگ را به كار برد. رنگ ها بايد انتخابي و سازگار باشند . نبايد از رنگها براي درخشيدن واسط استفاده كنيم.
2- تغيير در حالت سيستم را با تغيير رنگ نشان دهيد وقتي رنگ نمايشگر تغيير كرد به معناي وقوع رويداد مهمي است. لذا در اندازه گيري سوخت تغيير رنگ ممكن است تمام شدن سوخت را نشان دهد. برجسته كردن از طريق رنگ، در نمايشهاي پيچيده مهم است.
3- براي پشتيباني از وظيفه اي كه كاربران انجام مي دهند، از كد گذاري رنگ استفاده كنيد اگر كاربران بخواهند نمونه هاي غير عادي را شناسايي كنند ، اين نمونه ها را برجسته كنيد . اگر شباهت ها با يد شناسايي شوند آن ها را با رنگ ديگري برجسته كنيد.
4- از كد گذاري رنگ به طور دقيق و سازگار استفاده كنيد اگر بخشي از سيستم، پيام هاي خطا را با رنگ قرمز نشان مي دهد، در بخش هاي ديگر نيز بايد از همين رنگ استفاده شود . در اين صورت ، كاربر رنگ قرمز را به معني پيام خطا مي شناسد توجه داشته باشيد كه بعضي از كاربران از رنگ ها معناي خاصي را مي فهمند .
5- در تركيب رنگ ها دقت داشته باشيد به دليل فيزيولوژيكي ، چشم نمي تواند به طورهمزمان به قرمز و آبي ذخيره شود.
دو خطاي متداول طراحان در استفاده از رنگ ها در واسط كاربر عبارتند از در نظر گرفتن معنايي براي رنگ هاي خاص و استفاده از رنگ هاي زياد.
به دو دليل ، رنگ نبايد براي معناي خاصي به كار رود . در حدود 10 درصد مردان كور رنگ هستند و معنا را در ست تفسير نمي كند. افراد مختلف رنگ ها را به شيوه هاي مختلفي درك مي كنند. به عنوان مثال ، راننده رنگ قرمز را خطرناك و شيميدان رنگ قرمز را حساس مي داند .
اگر از رنگ هاي زيادي استفاده شود يا رنگ ها خيلي روشن باشند، صفحه نمايش مي تواند خسته كننده باشند . رنگ هاي ناسازگار نيز براي كاربران گيج كننده است .
پشتيباني كاربر
يك اصل طراحي اين بود كه واسط هاي كاربر همواره بايد كمك رساني فوري داشته باشند . سيستم هاي كمك رساني سه دسته هستند :
1- پيام هايي از سيستم كه در پاسخ به فعاليت كاربران ارائه مي شود .
2- سيستم كمك رسانيon-line
3- مستندات سيستم.
طراحي اطلاعات مفيد و خبر رساني براي كاربران بايد با دقت صورت گيرد . مديران بايد زمان كافي و تلاش فراواني را صرف طراحي پيام ها كنند. براي اين كار بايد از نويسندگان حرفه اي و متخصصين گرافيك استفاده كرد .
پيام هاي خطا
اولين اثر سيستم نرم افزاري بر روي كاربران از طريق پيام هاي خطا است . كاربران بي تجربه ممكن است كار را شروع كنند ، با خطايي مواجه شوند و بايد پيام خطا را درك كنند. اين كار براي كاربران بي تجربه دشوار است .
هنگام طراحي پيام هاي خطا تجربه و سابقه كاربران بايد در نظر گرفته شود . به عنوان مثال ، كاربر پرستاري را در يك سیستم بيمارستاني در نظر بگيريد. سيستم كامپيوتر ، بيماران را نظارت مي كند . براي مشاهده حالت فعلي بيمار
( ضربان قلب، دما و غيره ) كاربر، گزينه display را از منويي انتخاب مي كند و نام بيمار را در كادري وارد مي كند .
در اين مورد اگر نام بيمار patesباشد نهBates ، نام وارد شده توسط كاربر قابل تشخيص نيست ، سيستم پيام خطايي صادر مي كند . پيام هاي خطا بايد مودبانه ، دقيق، سازگار و ساختاري باشد . پيام نبايد همراه با بوق باشد كه ممكن است كاربر را آزار دهد . در صورت امكان ، پيام خطا بايد شيوه رفع خطا را مطرح كند . پيام خطا بايد با سيستم ، كمك رساني on-line ارتباط داشته باشد .
پيام منفي نباید باشد ( كاربر را مقصر بداند ) ،پیام منفی مهارت و سطح تجربه كاربر را در نظر نمي گيرد و به اطلاعات متني توجهي ندارد مشخص نمي كند كه چگونه بايد از اين وضعيت خارج شد . از اصطلاحات سيستمي pationt-id استفاده مي كند . پيام بهتر است مثبت باشد ، تاكيد مي كند كه خطا مربوط به سيستم است نه كاربر . مشكل را با توجه به اصطلاحات بيان
مي كند و راه حل مشكل را مطرح مي نمايد . سيستم كمك رساني نيز مهيا است .
اصول و نحوه طراحی فرم های کاربران در برنامه ها
طراحي سيستم كمكي
وقتي كاربران با پيام خطايي مواجه مي شوند كه آن را درك نمي كنند . براي كسب اطلاعات به سيستم كمكي مراجعه مي كنند. نمونه اي از كمك رساني ! help است و معنايش اين است كه كمك كنيد ، من مشكل دارم . شكل ديگري از درخواست كمك ؟ help است و معنايش اين است كه كمك كنيد ، به اطلاعات نياز دارم ، براي ارائه اين كمك رساني هاي مختلف ، به امكانات مختلفي از سيستم و ساختارهاي گوناگوني از پيام نياز است.
سيستم هاي كمكي بايد اجازه دهند كه كاربر از راه هاي مختلفي وارد اين سيستم ها شود اين نقاط ورود بايد به كاربر اجازه دهد تا در بالاي سلسله مراتب پيام وارد سيستم كمكي شودو اطلاعات را مرور نمايد . از طرف ديگر ممكن است بخواهند وارد سيستم كمكي شوند تا توضيحي راجع به پيام خطا بيابند يا در مورد دستور خاصي تحقيق كنند.
تمام سيستم ها ي كمكي جامع ، ساختار شبكه اي پيچيده اي دارند كه در آن ، هر قاب اطلاعات كمكي ممكن است به ساير قاب هاي اطلاعات مراجعه كنند . ساختار اين شبكه معمولا" به صورت سلسله مراتبي است و داراي پيوندهاي متقابل است . اطلاعات كلي در بالاي سلسله مراتب و اطلاعات مشروح در پايين قرار دارند.
وقتي كاربران با بروز خطايي وارد اين شبكه مي شوند و در آن مرور مي كنند ، ممكن است مشكلاتي پيش بيايد . ممكن است در مدت كوتاهي در شبكه گم شوند ، بايد به كارشان خاتمه دهند و از نقطه ورودي ديگري وارد شوند .
نمايش اطلاعات كمكي در چندين پنجره مي تواند اين وضعيت را بهبود بخشد.
در سيستم كمكي ، متن بايد متناسب با زمينه كاري باشد. قاب كمكي نبايد فقط راهنماي كاربرد را فراهم كند، به طوري كه متن كمكي و صفحه نمايش هيچ ارتباطي با هم نداشته باشند. خودمتن ، طرح بندي و سبك آن بايد طوري باشد كه در يك پنجره كوچك قابل خواندن باشد. نبايد كاربران را در اطلاعات زياد غرق كنيد
سيستم هاي كمكي ممكن است به صورت مجموعه اي از صفحات وب يا سيستم ابر متن كلي پياده سازي شوند كه مي تواند با برنامه كاربردي مجتمع شود . اين سلسله مراتب را مي توان با انتخاب بخش هايي از پيامي كه به صورت پيوند مشخص شده اند ، پيمايش كرد . امتياز سيستم هاي وب جهاني اين است كه پياده سلزي انها آسان است و به نرم افزار خاصي نياز ندارد . اما پيوند اينها به برنامه كاربردي ، جهت در يافت اطلاعات كمكي مربوط به زمينه كاري، دشوار است.
مستندات كاربر
مستندات كاربر، بخشي از طراحي واسط است، اما خوب است كه اين مستندات كاغذيآماده شوند . كتاب هاي راهنماي سيستم بايد اطلاعات بيشتري را فراهم كنند و بايد طوري طراحي شوند كه كاربران مختلفي از آنها استفاده كنند .
براي ارضا كردن كاربران مختلف پنج سند بايد همراه نرم افزاري تحويل داده شوند :
1- توصيف اسامي كه بايد به طور خلاصه خدمات سيستم را توصيف كنند كاربران بايد اين مستندات را مطالعه كنند .
2- سند نصب بايد جزييات چگونگي نصب سيستم رامشخص كند .باید دیسک هایی را توصیف کند كه سيستم بر روي آنها قرار دارد ، فايل هاي اين ديسك ها و حد اقل سخت افزار مورد نياز را نيز بايد توصيف نمايد . دستورات نصب و پيكر بندي نيز بايد در اين متندات وجود داشته باشد.
3- راهنماي معرفي كه بايد سيستم را به طور غير رسمي معرفي نمايد و كاربرد عادي آن را توصيف نمايد . چگونگي شروع به كار و استفاده از امكانات سيستم با يد توصيف شود بايد با مثالهايي تشريح شود . ترميم خطا و از سر گيري كارها نيز بايد مشخص شود .
4- راهنماي مرجع بايد امكانات سيستم و كاربرد آنها را توصيف كند . ليستي از پيامهاي خطا و علل آنها را تشريح كند . ترميم خطا نيز مطرح شود .
5- راهنماي مديران نيز ممكن است براي بعضي از سيستم ها تهيه شود . اين راهنما بايد پيام هاي حاصل از تعامل سيستم با سيستم هاي ديگر و چگونگي برخورد با اين پيام ها را مشخص كند . چگونگي بر طرف كردن خطاهاي سخت افزازي با يد توصيف شود .
علاوه بر اين راهنما ها ، ممكن است مستندات به كارگيري آن سيستم نيز فراهم شود . مرجع سريع براي امكانات سيستم، ضروري است.
ارزيابي واسط
ارزيابي واسط ، فرايند برآورد قابليت به كارگيري واسط است و كنترل مي كند كه خواسته هاي كاربر بر آورده مي شود يا خير. لذا ، بايد به عنوان بخشي از فرآيند وارسي و اعتبار سنجي سيستم هاي نرم افزاري باشد .
در حالت ايده ال ، ارزيابي بايد بر اساس مشخصات قابليت به كارگيري و با توجه به صفات به كارگيري انجام شود. مي توان ملاك هايي را براي اين صفات قابليت به كارگيري در نظر گرفت . به عنوان مثال ملاك قابليت يادگيري ممكن است بيان كند كه اپراتوري كه با اين كار آشنا است ، بايد پس از3 تا4 ساعت آموزش ، 80 در صد از عملكرد سيستم را بفهمد . اما معمولا قابليت به كارگيري به صورت كميت بيان مي شود . لذا، طراحان در ارزيابي واسط بايد از تجربيات و قضاوت خود استفاده كنند .
ارزيابي سيستماتيك طراحي واسط كاربردي كه حاوي متخصصين تشخيص و طراحان گرافيك است، گران تمام مي شود . ارزيابي اين نوع واسط كاربر ، براي سازمانهاي كوچك مقرون به صرفه نيست .
تكنيك هاي ساده و ارزاني براي ارزيابي واسط كاربر وجود دارند كه مي توانند معايب طراحي واسط را پيدا كنند:
1- پرسشنامه هايي كه اطلاعاتي راجع به نظر كاربران در مورد واسط جمع آوري مي كند.
2- مشاهده كاربران در حين كار با سيستم .
3- عكس فوري از عملكرد خاص سيستم .
4- اضافه كردن كلي به سيستم كه اطلاعاتي راجع به متداولترين خطاها و پر استفاده ترين امكانات جمع آوري مي كند.
استفاده از پرسشنامه ارزان است . پرسش ها بايد دقيق باشند ، نه كلي از طرح اين نوع پرسش خود داري كنيد’ راجع به قابليت به كارگيري واسط توضيح دهيد‘، زيرا پاسخ مي تواند وسيع باشد و نتيجه خاصي را ارائه نكند . پرسش هاي خاصي مثل’ لطفا" قابليت درك پيام هاي خطا را با مقياس 1تا5 مشخص كنيد‘ را مطرح نماييد . 1 به معناي بالا بودن قابليت درك و 5 به معناي پايين بودن درك است.
بايد از كاربران در مورد تجربه و زمينه كاري آنها سوال شود . بدين ترتيب، طراحان مي توانند تشخيص دهند كه كاربرانی با زمينه كاري و تجربه خاص ، با واسط مشكل دارند.
در ارزيابي بر اساس مشاهده ، هنگامي كه كاربر در حال استفاده از سيستم است ، تحت نظر قرار ميگيرد ، چگونگي استفاده از امكانات مشاهده مي شود و غيره. مي توان از ويديويي با قيمت ارزان براي مشاهده استفاده كرد . تحليل كامل ويديو گران است و به تجهيزات ويژه اي نياز دارد . اما ،ثبت حركات كاربر از طريق ويديو مي تواند به يافتن مشكلات كمك كند .
طراحان با تحليل ويديو تشخيص مي دهند كه آيا كاربران بايد دست خود را زياد حركت دهند و يا چشم بايد حركات زيادي داشته باشد يا خير. در صورتي كه دست و چشم خيلي حركت داشته باشند احتمال خطا زياد تر است . استفاده از كد براي جمع آوري اطلاعات آماري ، مي تواند واسط را بهبود بخشد . متداول ترين عمليات مي توانند پيدا شوند و واسط مي تواند دوباره سازمان دهي شود تا اين عمليات زود تر دستيابي شوند . به عنوان مثال ، اگر از منو هاي pop-upیا pull-down استفاده شود ، متداولترين عمليات بايد در بالاي منو قرار گيرند . استفاده از كد مي تواند فرمان هاي مولد خطا را نيز تشخيص دهد.
سرانجام ، اگر هر برنامه داراي فرماني به نام ’gripe‘ باشد كه كاربران از طريق آن بتوانند پيام ها را به نگهدارنده ابزار بفرستند ، كاربر به آساني مي تواند پاسخ دهد . بدين ترتيب ، كاربران احساس مي كنند كه ديدگاه هاي آن ها در نظر گرفته شده است . طراحان واسط و ساير طراحان مي توانند بازخورد سريعي از مسائل داشته باشند .
هيچ كدام از اين روشهاي ارزيابي كاربر كامل نيستند و تمام مشكلات واسط را پيدا نمي كنند . اما ، اين تكنيك ها را مي توان قبل از تحويل سيستم، با استفاده از داوطلباني انجام داد . بدين ترتيب ، بسياري از مسائل روشن مي شوند .
نكات كليدي
o فرآيند طراحي واسط بايد كاربر محوري باشد واسط بايد با اصطلاحات آشناي كاربر با آن تعامل برقرار كند . بايد منطقي و سازگار باشد و بايد حاوي اطلاعات كمكي باشد.
اصول و نحوه طراحی فرم های کاربران در برنامه ها
o سبك هاي تعامل با سيستم نرم افزاري شامل دستكاري مستقيم ، سيستم هاي منو ، پركردن فرم ، زبان هاي دستوري و زبان طبيعي است .
o براي برآورد مقادير بايد اطلاعات را به صورت گرافيكي نمايش داد . در صورت نياز به دقت بايد از نمايش ديجيتال استفاده كرد .
o رنگ ها بايد به طور سازگار و يكنواخت در واسط هاي كاربر به كار گرفته شوند . طراحان بايد اين حقيقت را در نظر بگيرند كه افراد زيادي كور رنگ هستند .
o سيستم هاي كمكي كاربر بايد دو نوع كمك رساني را ارائه دهند . help? Help.
o پيام هاي خطا نبايد كاربر را سرزنش كنند بايد پيشنهادا تي براي ترميم و پيوند به سيستم كمكي ارائه كنند .
o مستندات كاربر بايد شامل را هنماي مبتديان مرجع باشد بايد مستندات كاربر نيز فراهم شود .
o مشخصات سيستم ، در صورت نياز بايد شامل مقادير كميتي براي صفات قابليت به كارگيري باشد و فرآيند ارزيابي بايد سيستم را با اين صفات مقايسه كنيد .
ابزارهای پیاده سازی
هنگامی که یک مدل طراحی ایجاد شد ،توسط کاربرانی امتحان می شود و براساس توضیحات آن ها اصلاح می شود برای انجام این روش طراحی تکراری ، انواع ابزارها ی طراحی واسط و ساخت نمونه اولیه به وجود آمده است. این ابزار ها که کیت ابزار واسط کاربر یا سیستم توسعه واسط کاربر (UIDS) نام دارند ، مولفه ها یا اشیایی را فراهم می آورد که ایجاد پنجره ها ، منوها ،تعامل با دستگاه ها ، پیام های خطا ، فرمان ها و بسیاری از عناصر دیگر محیط تعاملی را تسهیل می کنند .
UIDS با استفاده از مولفه های نرم افزار ی که از قبل بسته بندی شده اند و برای ایجاد واسط کاربر قابل استفاده هستند ، راهکاری جهت موارد زیر فراهم می آورد :
o مدیریت دستگاه های ورودی (مثل ماوس یا صفحه کلید ) .
o اعتبار سنجی ورودی کاربر.
o کنترل خطا و نمایش پیام های خطا .
o فراهم آوردن باز خورد (مثلا بازتاب ورودی خودکار) .
o فراهم آوردن راهنما و پیام .
o کنترل پنجره ها و فیلد ها ، حرکت در داخل پنجره ها .
o بر قراری ارتباط میان نرم افزار کاربردی و واسط .
o جدا کردن برنامه کاربردی از عملکرد های مدیریت واسط .
o مجاز کردن کاربر به سفارشی کردن واسط .
این عملکرد ها را می توان با استفاده از یک روش گرافیکی پیاده سازی نمود .
گذشته، حال و آينده ابزارهاي نرم افزارسازي واسط كاربر
ابزار نرم افزار سازي واسط كاربر به توليد كننده ها كمك مي كند تا واسط كاربر را طراحي و محقق سازند. تحقيق در خصوص ابزارهاي گذشته تأثير بسزايي بر روي توليد كننده هاي امروزي داشته است. تقريباً همه نرمافزارهاي كاربردي امروز با استفاده از نوعي ابزار واسط كاربر ساخته شده اند. در اين مقاله، ما موارد موفقيت و عدم مو فقيت ابزارهاي گذشته واسط كاربررا بررسي مي كنيم. از ميان اين موارد، مجموعه اي از موضوعات را كه مي توانند بعنوان تجربه هايي، كمكي براي كار آينده باشند را استخراج مي كنيم. با استفاده از اين موضوعات، ابزارهاي گذشته با آن جنبه هايي از واسط كاربر كه اين ابزارها به آن پرداختند، آستانه و حداكثر استفاده مجاز از اين ابزارها، شيوه حداقل مقاومتي كه پيشنهاد مي كنند، و اينكه تا چه حد قابل پيش بيني مورد استفاده قرار
مي گيرند و آيا آنها به هدفي كه بي ارتباط بود پرداختند يا خير، توصيف شدند. ما معتقديم كه اكنون تجربه هاي به دست آمده از مو ضوعات گذشته مهم هستند، چون تغييرات سريع و روز آمد فني بطور قابل ملاحظه اي براي تغيير واسط هاي كاربر مناسب مي باشند. ما در آغاز قرني هستيم كه واسط هاي كاربر قصد دارند تا جعبه دسك تاپ را كه 15 سال گذشته راه اندازي كرده بودند را تغيير دهند. هزاره بعدي با اختلاف صعودي واسط هاي كاربر بر روي اختلاف فزاينده ابزارهاي كامپيوتري آغاز خواهد شد. اين ابزارها شامل دستياران شخصي رقمي، تلفنهاي همراه، فراخوانيار، قلمهاي كامپيوتري، پنجره هاي يادداشت كامپوتري و انواع گوناگون ميز و اندازه ديواره كامپوتر و همچنين ابزارهايي كه در اشياء روزمره استفاده مي شوند(مثل ابزارهايي كه بر روي يخچالها نصب مي شوند و ابزارهايي كه در لاستيكهاي تراكتور كار گذاشته مي شوند) مي باشند. اتصال فزاينده كامپيوترها در ابتدا بوسيله سايت جهاني وب نشان داده شد. اما همراه با توسعه فناوريهايي مثل شبكه هاي ناحيه شخصي، تأثير شديدي بر روي واسط كاربر نسبت به كامپيوتر خواهد داشت. عامل مهم ديگر واسط هاي كاربر شناخت-بنياد، بويژه گفتار و سيستمهاي بينايي دوربين- بنياد مي باشد. تغييرات ديگر را كه مشاهده مي كنيم، نياز فزاينده اي به تصاوير سه بعدي و مشتري پسند سازي پايانه اي، برنامه نويسي و نوشتن مي باشد. همه اين تغييرات نياز به حمايت قابل ملاحظه از جانب ابزارهاي بنيادي نرم افزار سازي واسط كاربر دارند.
طبقه بندي ها و توصيف گران موضوع به اين شرح مي با شند: [مهندسي نرم افزار]، ابزارهاي و تكنيكهاي طراحي، واسطهاي كاربر، الگوها و اصول، سيستمهاي كامپيوتر- كاربر، عوامل بشري، مجموعه نگاره ها و واسطهاي اطلاعاتي، واسطهاي كاربر، سيستمهاي مديريت واسط كاربر، سيستمهاي پنجره سازي.
اصطلاحات كلي: عوامل بشري، زبانهاي برنامه سازي.
واژه هاي كليدي و عبارات اضافي: زبانهاي رويداد، پيمانكاران واسط، زبانهاي نوشتاري، كيت ابزارها، محيط پيشرفت واسط كاربر، نرم افزار واسط كاربر.
مقدمه
جاي هيچ گونه پرسش و سؤالي نيست كه تحقيق در ناحيه ابزارهاي نرم افزار سازي واسط كاربرتأثير شديدي بر روي عمل كنوني فرابرد نرم افزار داشته است. تقريباً همه نرم افزارهاي كاربردي امروز با استفاده از مديران پنجره، كيت ابزارها، پيمانكاران واسط ساخته شده اند كه منشأ آنها در تحقيق دهه هاي 80 و 90 مي باشد. اين ابزارها سطح بالايي از پيشرفت را تا حدي بواسطه تجانس واسطهاي كاربر امروز و همچنين سكوهاي سخت افزاري و نرم افزاري كه اين واسطها اجرا مي كنند به دست آ ورده اند. در حاليكه در دهه 70 شاهد تعداد زيادي آزمايش با نوعي از دستگاههاي ورودي و روشهاي واسطهاي كاربر بوديم. اكنون، خيلي از اين اختلافات از واسطهاي كاربر دور شده است. تقريباً همه نرم افزارهاي كاربردي در ويندوز، يونيكس و مكينتاش با يك شيوه خيلي مشابه، عمدتاً با استفاده از مجموعه محدودي از ساختارهاي اختراع شده در 15 يا سالها قبل كار مي كنند. تكنيكهاي خاص واسط كاربر گرافيكي كه اولين بار به خاطر تأثير تجاري شديد توسط مكينتاش( درشروع سال 1984) نشان داده شده بود به طور گسترده اي صرفاً با اندك تغييراتي و رشد نسبتاً آرام تكنيكهاي جديد اتخاذ شده بودند. علاوه بر اين، سكوي كامپيوتري تا حد زيادي بر روي كامپيوتر دسك تاپ شناخته شده- كامپيوتري با يك صفحه بيت نگاشت بزرگ (معمولا رنگي)، يك صفحه كليد، و يك ماوس(با يك، دو يا سه كليد) تثبيت شده است. اين ثبات مزاياي مثبت مهمي داشته است. سازگاري واسطهاي كاربر قابل دسترس اين امكان را براي كاربران پايانه اي فراهم مي سازد تا مهارتهايي را ايجاد كنند كه تا حد زيادي بين سكوها و نرم افزارهاي كاربردي منتقل مي شوند- يعني شناختن يك واسط كاربر گرافيكي مهارتهايي را فراهم مي سازد كه با خيلي از نرم افزارهاي ديگر قابل اجرا مي باشد.علاوه بر اين، فقدان تنوع نسبي به پيمانكاران ابزار اين اجازه را داده است تا به اصلاح مهم مفاهيم بپردازند. در خيلي از جهات ابزارها توانائي اين را داشتند تا به يك هدف غير متحرك برسند. بنابراين، خيلي ها احساس مي كنند كه فرصتهاي مهم براي بهبود واسطها به خاطر ركود از بين رفتند. علاوه بر اين، تكنيكهاي رايج GUI )واسط كاربر گرافيكي( بوجود آمده براي خيلي از انواع سكوهاي تعاملي كه با ابزارهاي فراگير داراي نمايشگرهاي كوچك و بزرگ، واسطهاي كاربر شناخت- بنياد كه از گفتار و اشاره و نيازها براي ديگر امكانات مثل برنامه سازي كاربر-پايانه اي بوجود آمدند مناسب نمي باشند. به طوريكه بوسيله "مارك ويزر" در زيراكس پارك پيش بيني شد، دوره كامپيوتر فراگير نزديك مي باشد. دستياران شخصي رقمي(PDAs) مثل "تري كام پالم پايلت" و سازمانهاي شخصي مثل"شارپ ويزرد" تا كنون مشهور بودند. تلفنهاي همراه رقمي به اين منظور با فراخوانيارهاي رقمي و PDAs ادغام مي شوند تا ابزارهاي ارتباطي بي سيم و قابل حمل كه صدا را همراه با پست الكترئنيكي و اطلاعات شخصي مثل برنامه ها و فهرستهاي رايج حمايت مي كنند را شكل دهند. اندازه ديواره نمايشگرها هم اكنون بعنوان ابزارهاي فرا فكني مثل اسمارت برد 1610 يا قابهاي پلاسماي بزرگ مثل "ايمج سايت از فوجيتسو" كه 42اينچ عرض دارد قابل دسترس مي باشد. اين مسئله كه هزينه هاي سخت افزار پائين مي آيد و فرصتهاي كامپيوتري جديد بوجود مي آيد اجتناب نا پذير مي باشد. براي مثال بخاطر فناوريهاي بي سيم جديد شبكه داخلي راديويي"بلو توث" اتصال آسانتر
مي شود[هارت سن و ديگر محققين. 1998].
معمولاً واسطها در اين نمايشگرهاي خيلي بزرگ و خيلي كوچك نمي توانند از الگوي استاندارد دسك تاپ استفاده كنند و مردم ضرورتاً انتظار ندارند كه اين ابزارها مثل كامپيوتر هاي عادي عمل كنند. مطالعاتي كه "تري كام پايلت" با ابزارهاي ويندوزCE مقايسه مي كند اغلب اظهار مي كنند كه روش واسط كاربر- ويندوز براي اين بوجود آمده كه دسك تاپ در ابزارهاي دستي خوب عمل نمي كند(بعنوان مثال لسكي و ديگر محققين.[1998]). و مسلماً براي يك نمايشگر كوچك بر روي تلفن كار نمي كند . بعنوان مثال، بخاطر اينكه اين احتمال وجود دارد كه منوها براي كاربران كوته فكر خيلي در سطح بالائي باشند به طوريكه نمي توانند به آن دسترسي پيدا كنند، بنابراين، ابزارهاي استاندارد ويندوز مثل منوي بيرون كشيدني در نمايشگرهايي با ديواره بزرگ مناسب نمي باشند(پير و لندي 1962). علاوه براين، در همين زمان مردم علاقمند به برقراري ارتباط با ابزارهاي چند گانه مي باشند بطوريكه لازم است اين ابزارها فعاليتهاي خود را هماهنگ و سازگار كنند. معني اين تغييرات اين است كه مي توان افزايش چشمگيري را در اختلاف انواع ابزارهاي كامپيوتري قابل استفاده و بافتهاي برنامه اي كه اين ابزارها اعمال مي كنند انتظار داشت. اين مسئله دلالت بر اين دارد كه ما براي يك تغيير عمده در واسطهاي كاربر آماده هستيم و همچنين براي ايجاد اين ابزارها نياز به ابزارهاي جديد قابل ملاحظه اي مي باشد. مهم است كه با صراحت تأثيراتي را كه ابزارهاي ما بر روي آنچه كه مي توانيم انجام دهيم دارند را مورد بررسي قرار دهيم و ابزارهاي جديدي را كه خصوصيات مورد نياز براي رويارويي با توليد جديد نيازها را دارند را ايجاد كنيم. مثالهاي فراواني وجود دارد كه نشان مي دهند ابزارها تأثير مهمي بر روي شيوه واسطهايي كه بوجود آمده اند دارند. بعنوان مثال، در سايت جهاني وب، بهتر است به جاي استفاده از ابزارهاي كليد real از تصاوير بعنوان كليد استفاده كنيم. بنابراين، گرافيستها، واسطهاي جالب و پيچيده كاربر را با طراحي ديداري غني و ارزشهاي توليدي بالا ايجاد مي كنند.
اصول و نحوه طراحی فرم های کاربران در برنامه ها
چرا ابزارها مهم و مفيد مي باشند؟ بطور كلي ابزارها به كاهش مقدار رمزي كه برنامه سازان بهنگام ايجاد يك واسط كاربر براي توليد به آن نياز دارند كمك مي كنند. واسطهاي كاربر مجاز مي باشند كه بسرعت ايجاد شوند. اين مسئله پيش نمونه سازي سريع بيشتر و همچنين تكرار بيشتر طراحي تكراري يعني يك جزء بسيار مهم واسطهاي كاربر با كيفيت بالاي قابل دسترسي را ميسر مي سارد. چون همه واسطهاي كاربري كه با يك ابزار معين ايجاد شدند مشابه مي باشند. مزيت مهم ديگر ابزارها اين است كه به رسيدن به نگاه و احساس هماهنگ كمك مي كنند. اين مقاله به طور مختصر تاريخچه موفقيتها و ناكاميهاي تحقيق ابزار نرم افزار سازي واسط كاربر را مورد بحث قرار مي دهد تا بافتي براي گسترش پيشرفتهاي آينده فراهم سازد. سپس نتايج تغييرات قريب الوقوع ابزارها را مورد بحث قرار مي دهد. سر انجام براي تأمين اين ابزارها به نيازهاي سيستم عامل
مي پردازد. مقالات ديگر نيز درمورد مسائل آينده در رابطه با ابزارهاي hci شامل گزارش كارگاه ncf-acm در سال 1996 در زمينه دستورالعملهاي استراتژيك در تعامل انسان- كامپيوتر [مايرس و ديگر محققين. 1996 ] وكارگاه nsf در سال 1991 در زمينه دستورالجلسه تحقيقي hci[السن و ديگر محققين. 1993] صحبت مي كند.
بعد نماي تاريخي
در زمينه ارزيابي ابزارهاي گذشته و آينده، بعضي موضوعات را كه به نظر مي رسد در تعيين ابزارهاي مؤثر مهم باشند را مشخص كرده ايم.
قسمتهايي از وا سط كاربر كه عنوان شده اند: ابزارهاي موفق فقط در جاهايي كه اين ابزارها مورد نياز بودند كمك كردند.
آستانه و حد اكثر استفاده مجاز از اين سيستم: آستانه يعني تا چه حد فراگيري چگونگي استفاده از اين سيستم مشكل مي باشد و حد اكثر استفاده مجاز يعني چقدر مي توان با استفاده از اين سيستم كار كرد. به نظر مي رسد كه موفق ترين سيستمها ي فعلي يا آستانه پائين و حد اذكثر مجاز پائين و يا آستانه بالا و حد اكثر مجاز بالا باشد. بنابراين يك چالش مهم باقي مي ماند تا در يك زمان شيوهاي براي بدست آوردن پيامد خيلي مطلوب سيستمها به همراه يك آستانه پايين و حد اكثر مجاز پايين پيدا كند.
شيوه حد اقل مقاومت: ابزارها، انواع واسطهاي كاربر را كه مي توانند ايجاد شوند را تحت تأ ثير قرار مي دهند. ابزارهاي موفق از اين شيوه با هدايت ابزارها به سمت انجام كارهاي درست و دوري از انجام كارهاي اشتباه به نفع خود استفاده مي كنند.
پيش بيني پذيري: ابزارهايي كه از تكنيكهاي خود كار سازي كه گاهي اوقات غير قابل استفاده مي شوند استفاده مي كنند به ندرت توسط برنامه سازان پذيرفته مي شوند.
اهداف متحرك: مشكل است كه ابزارها را بدون داشتن تجربه و فهم قابل ملا حظه از برنا مه هايي كه اين ابزارها فراهم مي سازند ايجاد كنيم. بنابراين، توسعه سريع فناوري و تكنيكهاي واسط جديد، ابزارها را در ايجاد برابري دچار مشكل مي كند.
وقتي يك برنامه جديد متحقق سازي واسط كاربر به حد كافي براي ايجاد ابزارهاي خوب در نظر گرفته شده است ابن برنامه ممكن است از اهميت كمتري بر خوردا شود يا حتي قديمي شود.
تحقيقهايي كه در اين زمينه انجام شده:
ابزارهاي واسط كاربر ناحيه اي مي باشند كه در آن تحقيق تأثير عمده اي در عمل كنوني فرابرد نرم افزار داشته است. البته، مديران پنجره سازي و نتايج شيوه gui از پژوهشي مؤثر در مؤسسه پژوهشي استنفورد
و مركز پژوهشي" زيراكس پالُ آلتُ(parc)" و mit در دهه 70 ناشي مي شود. پيمانكاران واسط
در آزمايشگاههاي پژوهشي در "بي بي اِن،دانشگاه ترانتُ، زيراكس پارك" و غيره ابداع شده بودند. اكنون پيمانكاران واسط حد اقل 100 ميليون دلار تجارت ساليانه آمريكا مي باشند و به طور گسترده براي فرابرد نرم افزار استفاده مي شوند. زبان رويداد كه به طور گسترده در بيسيك تصويري و اَبَر متن استفاده مي شوند، اولين بار در آزمايشگاههاي پژوهشي بررسي شده بودند. توليد فعلي محيطهاي سيستم عامل مثل، ole ميكروسافت (پيوند زني و كار گذاري موجودها ) و "جاوا بينز" بر اساس سازنده اي كه در محيط سيستم عامل "اندرو" (پلي و ديگر محققين. 1998) از دانشگاه كارنجي توسعه پيدا كرده بود قرار گرفته است. بخشهاي زير اين موفقيتها را با جزئيات بيشتر مورد بحث قرار مي دهند. تاريخچه كاملتري در مقالات ديگر(مايرز 1998) نشان داده مي شود و مقاله ديگر شامل يك بررسي و توضيح جامع از ابزارهاي واسط مي باشد(مايرز 1995).
مديران پنجره سازي و كيت ابزارها: خيلي از سيستمهاي پژوهشي دهه 60، مثلnls [سيستمهاي انگليسي
و ديگر سيستمها، 1967] كارايي ويندوز چند گانه را دريك زمان نشان دادند. در سال 1969 "الن كي" در تز دكتراي خود در "دانشگاه آتاه" نظريه ويندوز همپوش را پيشنهاد كرد. اين سيستمهاي پژوهشي براي اولين بار در سال 1974 در سيستم "اسمال تاك الن" از" پارك زيراكس" آشكار شدند. خيلي از سيستمهاي
تجاري- پژوهشي ديگر اين نظريه را ازآنجا بويژه از استار زيراكس، مكينتاش اپل، و ويندوز ميكروسافت انتخاب كردند. پنجره هاي همپوش به اين دليل موفق بوده اند چون مثل سيستمهاي عاملي كه قبل از آنها وجود داشتند به كنترل منابع كمياب كمك مي كردند. بنابراين، در اين مورد، منابع كمياب مورد بحث هم شامل منابع كامپيوتري (مثل تعداد نسبتاً محدود پيكسلها) و هم منابع ادراكي- شناختي بشر (مثل يك فيلد ديداري محدود و توجه دهي كاربر) مي باشد. با دادن اختيار به كاربر براي كنترل مجموعه سطوح نمايشگر همپوش، نمايشگر مي تواند به اين دليل ايجاد شود تا تمركز و توجه دهي كاربر را متناسب كند. علاوه براين، با تأمين همپوش ناقص، اشاره وارها براي حافظه بشري ميسر مي شوند تا هنگاميكه همه موضوعات مورد علاقه نمي توانند فوراً نشان داده شوند به ايجاد فعاليتهايي مثل كليد زني آسانتر برنامه كمك كنند. با توجه دقيق به خصوصيات بشري، پنجره هاي همپوش مي توانند به طور مؤثر هم منابع محدود فضاي نمايشگر پرده اي قابل دسترس و هم توجه دهي بشر و فيلد تصويري را كنترل كند. مديران پنجره سازي يك الگوي برنامه سازي اساسي براي طراحي روز آمد كردن نمايشگر پرده اي (يك الگوي تصويري) و براي پذيرفتن ورودي كاربر(يك الگوي ورودي) ميسر مي سازد. در نتيجه برنامه سازي مستقيماً در سطح مدير پنجره سازي، برنامه اي وقت گير و خسته كننده مي باشد.علاوه براين، وقتي هر كدام از برنامه سازان همه اجزاء واسط را بدون هيچ دانش قبلي نسبت به آن ايجاد مي كنند، عملاً غير ممكن مي باشد كه سازگاري گسترده تري را براي كاربر فراهم ساخت. با بيان اين مسائل، كيت ابزارهاي واسط در ايده هاي كلي كه مديران پنجره سازي ميسر ساختند توسعه پيدا كرده بودند. كيت ابزارها معمولاً هم يك كتابخانه شامل سازنده هاي تعاملي و هم يك چارچوب ساختاري فراهم مي سازند تا عمليات واسط هايي كه از اين سازنده ها ايجاد شده اند را كنترل كنند. استفاده از يك چارچوب اثبات شده و كتابخانه اي شامل سازنده هاي قابل استفاده مجدد، ساختار واسط كاربر را آسانتر از واسط هاي برنامه سازي مي كند. همانطور كه در ابتدا جعبه ابزار مكينتاش اپل نشان داد، حقيقت اين است كه يك كيت ابزار كار برنامه سازان را آسانتر مي سازد بطوريكه مي توانند به عنوان اهرمي براي دستيابي به هدف مشكل حفظ سازگاري استفاده شوند. از اين قرار با دستيابي به هدف آسان سازي كار برنامه سازان، كيت ابزارها شيوه حداقل مقاومت را ميسر مي سازند تا به هدف سازگاري رايج واسط تأميني برسند. دليل ديگر موفقيت كيت ابزارها اين است كه بر روي جنبه هاي پائين واسط كاربر متمركز مي شود، كه اين ابزارها بعنوان عاملي مهم به خاطر داشتن خصوصيات نا مطلوب و سازگار براي تحقق بخشيدن محدود به خوبي شناخته شده مي باشند.
زبان رويداد: با زبان رويداد، وقوع هر رويداد مهم- مثل گردانش يك دستگاه ورودي توسط كاربر- در ساختار داده اي ضبط رويداد قرار گرفته است(اغلب به سادگي يك رويداد ناميده مي شود). سپس اين رويدادها به گردانشگران فردي رويداد كه شامل برنامه لازم براي پاسخ صحيح به آن دستگاه ورودي مي باشند فرستاده مي شوند. محققين اين شيوه را در تعدادي از سيستمها شامل سيستم مديريت واسط كاربر دانشگاه البرتا(گرين 1985)،سَسفراس[هيل 1986]، و سيستمهاي ديگر را بررسي كرده اند. اين شيوه منجر به كاربردهاي خيلي محبوب زبان رويداد در خيلي از ابزارهاي تجاري مثل" زبان هايپر-تاك هايپر-كارد اپل"، بيسيك تصويري ميكروسافت، و و زبان نوشتاري "ماكرو مديا ديركتور"مي شود. موفقيت زبان رويداد به اين دليل بوده است كه به خوبي با شيوه گردانش مستقيم واسط كاربر گرافيكي نقشه نمايي كردند. اين سيستمها براي هر عمل كاربر با ماوس و صفحه كليد كه با نرم افزار كاربردي مناسب كه بايد پاسخگو باشد كنترل مي شوند رويداد ايجاد
مي كنند.
اصول و نحوه طراحی فرم های کاربران در برنامه ها
چون كاربر مسئول ايجاد رويدادهايي است كه نرم افزار كاربردي كنترل مي كند بنابر اين زبان رويداد به ترغيب شيوه وضعيت آزاد واسط ها كمك مي كند. بنابر اين بطوريكه بعد توضيح خواهيم داد ممكن است واسط هاي كاربر شناخت-بنياد كه براي گونه هايي مثل اشاره و گفتار بوجود مي آيند با اين شيوه رويداد-بنياد به خوبي نقشه نمايي نكنند. بنابراين، احتمال اين وجود دارد كه به يك نمونه جديد نياز پيدا كنيم.
ابزارهاي گرافيكي تعاملي: نقش مهم ديگر تحقيق در زمينه واسط-كاربر ايجاد پيمانكاران واسط مي باشد. ابزارهاي تعاملي به سازنده هاي تعاملي اين اختيار را مي دهند تا با استفاده از ماوس براي ايجاد پنجره ها
و جعبه گفتگو نصب شوند. مثالها شامل بيسيك ديداري و ويراستاران منبع و سازنده ها مي باشند كه با كمك سي پلاس پلاس ديداري ميكرو سافت و اكثر محيطهاي ديگر به دست مي آيند. تحقيق اخير بر روي اين دسته از ابزارها شامل تريليوم از پارك زيراكس (هندر سن 1986) و "منلي" از دانشگاه ترنتو (باكستن و ديگران 1983) مي باشد. اين عقيده توسط جين مارهالوت كه محققي در "انريا" بود اصلاح شد و بعد هالوت اين عقيده را با كمك او به نكست آورد كه با كمك پيمانكار واسط نكست محبوبيت پيدا كرد. دليل مهم موفقيت پيمانكاران واسط اين بود كه از معاني گراقيكي براي بيان مفاهيم گرافيكي استفاده مي كردند(بعنوان مثال، صفحه آرايي واسط) با انتقال برخي از جنبه هاي متحقق سازي واسط كاربر از رمز قرار دادي به داخل يك سيستم مشخص سازي تعاملي، اين جنبه هاي متحقق سازي تعاملي براي برنامه سازان نا متعارف قابل دسترس بوده اند. اين مسئله به خيلي از خبرگان حوزه اين اختيار را مي دهد كه تا حد زيادي واسط هاي پيش نمونه
و پياده سازي را با برنامه هاي خود سازگار كنند و به متخصصين طراحي ديداري اين امكان را مي دهد كه در ايجاد وضعيت واسط ها بيشتر درگير شوند. به محض اينكه سرعت ايجاد به طور قابل ملا حظه اي كاهش پيدا مي كند برنا مه سازان از اين وضعيت سود مي برند. مي توان خوصوصيات پيمانكاران واسط را بعنوان فراهم سازي يك آستانه پائين براي استفاده و اجتناب از يك منحني ياد گيري نا معقول در نظر گرفت(حد اقل در ابتدا). در اين سيستمها مي توان كارهاي ساده را به شيوه اي ساده انجام داد. سيستمهاي سازنده: ايده ايجاد نرم افزارهاي كاربردي با تركيب فعالانه و تك به تك سازنده هاي ترجمه و نوشته شده اولين بار در سيستم اندرو از مركز فناوري اطلاعات دانشگاه كارنجي ملن نشان داده شده بود. هر سازنده مستطيل نمايشگر پرده اي خود را كنترل مي كند و ديگر سازنده ها مي توانند ضميمه آن شوند. بعنوان مثال، طراحي داخل فايل متني توسط يك سازنده طراحي كه مستقل از سازنده واژه پرداز مي باشد كنترل مي شود. اين عقيده توسط OLE ميكروسافت و AtiveX، اپن داك اپل، جوا بينز سان اتخاذ شده بود. دليل موفقيت الگوي سازنده seo اين است كهجنبه مهم و مفيد ايجاد نرم افزار سازي كاربردي را بيان مي كند، يعني چطور به نحوي شايسته نرم افزار را كه هنوز در حال فراهم سازي توانشهاي مهم و پيشرفته براي كاربران مي باشد به بخشهاي كوچكتر تنظيم كنيم.
زبانهاي نوشتاري:
پيش بيني شده است كه كيت ابزارهاي اوليه با استفاده از زبانهاي تفسير شده برنامه سازي توسعه پيدا كرده بودند. اسمال تاك[تسلر 1981] و بعد از آن دليسپ[تيتل من 1979] كه توسط محققين در پارك زيراكس توسعه پيدا كرده بودند كيت ابزارهاي كوچكي داشتند. زبان مفسر كه برگشت دهي را ميسر مي كند توليد كننده ها را قادر مي سازد تا به سرعت و فوراً تغييراتي را در الگوي اصلي ايده هاي متفاوت واسط كاربر ايجاد كنند. با ترقي سي و سي پلاس پلاس بيشترين پيشرفت واسط كاربر به زبانهاي كامپايلري منتقل شد و اين توانشها از بين رفته بودند. محققين شيوه هايي را بررسي كرده اند تا اين مزايا را كه به زبانهاي نوشتار ي مثل TCL/TK [استرهت 1991]، پي تون[لوتز 1991] ، پرل[وال و چوارتز 1991] دوباره كسب كنند. ما مشاهده مي كنيم كه هر زبان نوشتاري كه استفاده گسترده اي را كسب مي كند به نظر ميرسد نياز به ساختارهاي كنترل همه منظوره مثل متغير، حلقه و شرطي دارد. گر چه كه اين زبانها براي برنامه سازان غير حرفه اي در نظر گرفته شده اند اما تقريباً براي اين استفاده مي شوند تا به فراسوي آنچه كه طراحان در اصل
در ذهن دارند بروند. بنابراين، به طور اجتناب نا پذيري برنامه پذيري كامل ضروري مي باشد. در واقع با فرض اينكه هر زباني كه شخص(از يك زبان همه منظوره) توليد مي كند ساده باشد، به نظر مي رسد كه كاربران هميشه خواستار اين باشند كه اين زبان نفوذ بيشتري داشته باشد. بنابراين گستره كامل ساختارهاي كنترل عموماً آهسته آهسته پيش مي رود. به نظر مي رسد يك معضل مصالحه وجود داشته باشد كه غير ممكن است بتوان بر آن غلبه پيدا كرد. به اثبات رسيده است كه تركيب توانشهاي نوشتاري با سازنده ها و پيمانكاران واسط يك شيوه نفوذ پذير خاصي باشد. بعنوان مثال، هزاران سازنده براي بيسيك ديداري قابل دسترس از بردارهاي سه قسمتي وجود دارد. استفاده از پيمانكار واسط براي صفحه آرايي و زبان بيسيك ديداري براي نوشتن"glue" كه همه چيز را به هم وصل مي كند، برنامه سازان غير حرفه اي را قادر مي سازد تا نرم افزارهاي كاربردي تعاملي مفيد و پيشرفته بوجود آورند. بيسيك ديداري نشان مي دهد كه يك برنامه سازي كوچك- اگر بطورصحيح بسته بندي شده باشد –براي خبرگان واسط اين امكان را بوجود مي آورد كه واسط هايي را ايجاد كنند كه دانش برنامه و حوزه آنها را منعكس مي كند.
ابر متن: سايت جهاني وب (WWW) موفقيت مهم ديگر تحقيق در زمينه فناوري و نرم افزار واسط كاربر
مي باشد. اين سايت بر مبناي نظريه ابر متن قرار گرفته است. "تد نلسن"اصطلاح ابر متن را در سال 1965 وضع كرد و در يكي از سيستمهاي اوليه ابر متن بنام سيستم ويرايش ابر متن در" دانشگاه برون" كار كرد. سيستم"NLS"[سيستم انگل بارت و انگليسي 1998] (اولين بار در سال 1964 چاپ شد) نيزخصوصيات
ابر متن را دارا بود. دانشگاه ابر متنهاي مريلند اولين سيستمي بود كه بر روي موارد مهم متن كليك مي كرد
تا به صفحات بعدي برود[كود و شنيدر من 1986].
هايپر-كارد از اپل براي كمك به معرفي اين سيستم به يك جمعيت جامع مهم بود. براي تاريخچه كاملتر سيستم ابر متن مقاله نيلسن را مشاهده كتيد. بنابراين تا زمان پيداش سيستم جهاني وب بوسيله وب" برنرز لي" در سال 1990 و چند سال بعد توسط گشت زن موزائيك، ابر متن به كاربرد جهاني دست نيافت. برخي از عوامل موفقيت سيستم جهاني وب، سهولت كاربرد موزائيك، سادگي و قابل دسترس بودن زبان"HTML" كه با صفحات مؤلف استفاده مي شد، سهولت ايجاد صفحات قابل دسترس در وب، و توكار گذاري تصاوير با متن مي باشند. سيستم جهاني وب يك آستانه پائين هم براي بيننده و هم براي مؤلف ميسر ساخت. بيننده ها داراي مكانيزم ساده اي بودند كه با خيلي از منابع فعلي شبكه در طي چار چوب ابر متن قابل دسترس بود. و مؤلفين از زبان ويژه متني خيلي ساده HTML استفاده كردند. اين مسئله به سيستم اين اختيار را مي دهد تا با حد اكثر ياد گيري توسط تأمين كننده هاي بافت استفاده شود. دوم اينكه موفقيت ابزار گشت زن موزائيك به وضوح ويژگي توان و جالب تصاوير ديداري را نشان داد (و به طور كلي بافت با معيارهاي توليدي بالا).
برنامه سازي موجود گرا: برنامه سازي موجود گرا و تحقيق واسط كاربر تاريخچه پيچيده و طولاني دارد كه با انگيزه اسمال تاك براي آسان سازي در ايجاد برنامه هاي گرافيكي و تعاملي شروع شد. وقتي برنامه سازي واسط هاي كاربر گرافيكي به طور گسترده اي براي ويندوز1.3. مورد نياز بود سي پلاس پلاس رايج شد. برنامه سازي موجود گرا بويژه از زمانيكه سازنده هاي واسط كاربر (كليد ها، لغزنده ها،...) بعنوان موجودات قابل ملاحظه نسبت به موقعيتشان (كه با متغيرهاي مصداق مطابقت دارند) و عملكردهاي خود(كه با روشها مطابقت دارد) نشان داده شده اند براي برنامه سازي واسط كاربر طبيعي مي باشند.
رويكرد هاي اميد بخشي كه مورد توجه قرار نگرفته بودند : علاوه بر تجربه هايي كه از اين موفقيتها كسب شد، مي توان از نگاه به عقايدي كه به نظر مي رسد در ابتدا نشان دهنده اميد زيادي بودند اما در پايان در عمل به آن موفق نبودند (يا حد اقل هنوز موفق نشده اند) تجربه هاي زيادي كسب كرد. خيلي از اين عقايد تسليم مشكل هدف متحرك مي شوند. همانطور كه اين سيستم مورد بررسي قرار مي گيرد شيوه هاي واسط كاربر به سمت GUIاستاندارد امروزي تغيير پيدا مي كند. علاوه بر اين خيلي از اين ابزارها به اين منظور طراحي شده اند تا نوع متغير شيوه هايي را كه با يكسان سازي اهميت آنها كمتر مي شود تأمين كنند. اين بخش چندين مورد شامل مفهوم سيستم مديريت واسط كاربر، رويكردهاي زبا-بنياد، محدوديتها و سيستمهاي مبتني بر
الگو را مورد بررسي قرار مي دهد.
سيستمهاي مديريت واسط كاربر: در اوايل قرن 80، مفهوم مديريت واسط كاربر[توماس 1983] نقطه متمركز مهمي براي پس شكل دهي تشابه نرم افزاري واسط كاربر بود. اصطلاح مديريت واسط كاربر براي اين منظور وضع شده بود تا شباهتي را با سيستمهاي مديريت دادگان القاء كند[كسيك 1982]. سيستمهاي مديريت داده ها چكيده سازي مفيد تر و بيشتري را در صدر مفاهيم سطح پائين، مثل ديسكها و فايلها تحقق مي بخشد. با تأمين اين چكيده سازي، آنها وابستگي از جزئيات سطح پائين را جايز مي دانند، برنامه هاي خسته كننده گذشته را خود كار مي كنند(يا به سادگي پنهان مي كنند) و به طور كلي برنامه ايجاد گنجينه هاي داده ها را ساده تر و مستحكم تر مي سازند. به همين نحو، سيستمهاي مديريت واسط كاربر در نظر دارند تا جزئيات دستگاههاي ورودي وخروجي را جدا كنند و تحقق سازي واسط هاي ايجاد شده را به طور خود كار يا استاندارد مهيا سازند و به طور كلي به واسط ها اين اختيار را دهند تا در يك سطح بالاي ازچكيده سازي مشخص شوند.
اصول و نحوه طراحی فرم های کاربران در برنامه ها
اما اين جدا سازي عملاً خوب عمل نمي كند. براي هر واسط كاربري مهم مي باشد كه كاربر شنا سي هاي سطح پائين در خصوص اينكه تعاملات چگونه به نظر مي رسند و احساس مي شوند را كنترل كنند، كه اين سيستمهاي مديريت واسط كاربر سعي مي كنند از طراح جدا شوند. علاوه بر اين، يكسان سازي عوامل واسط كاربر در اواخر دهه 80 بر روي كاربر شناسي دسك تاپ نياز به چكيده سازي از دستگاههاي ورودي كه اكثراً غير ضروري بودند را ايجاب كرد. بعد از آن، سيستمهاي مديريت واسط كاربر قرباني معضل هدف متحرك شد.
ابزارهاي صوري زبان-بنياد: تعدادي از رويكردهاي اوليه براي ايجاد يك سيستم مديريت واسط كاربر از فناوريهاي قرضي از زبانهاي صوري يا كامپايلري استفاده كرد. براي مثال خيلي از سيستمها براساس نمونه هاي انتقال حالت (بعنوان مثال نيومن[1968]، واسر من و شو مِيْك و جاكُب[1986]) و پارسِرزبراي دستورهاي بافت- آزاد قرار گرفته بود. در ابتدا اين رويكردها خيلي اميد بخش به نظر مي رسيدند بنابراين، اين فناوريها به خاطر چندين دليل مهم مورد توجه قرار نگرفتند كه بعنوان تجربه هاي مهمي براي ابزارهاي آينده مفيد
مي باشند. استفاده از فنا وريها تا حدي به خاطر تأكيد اوليه در كار سيستم مديريت واسط بر روي برنامه مديريت گفتاري تحريك شده بود. در زمانيكه سيستمهاي اوليه مديريت واسط كاربر در حال طرح ريزي شدن بود، شيوه اصلي واسط كاربر بر اساس يك استعاره رايج قرار گرفته بود (كه در آن سيستم و كاربر در مورد موضوعات مورد علاقه صحبت مي كردند). در اين راه اندازي، مديريت گفتاري يك نقش مركزي به عهده
مي گيرد و در واقع تعدادي از سيستمهاي زبان- بنياد صوري كار خوب تأمين برنامه مركزي را انجام دادند. متأسفانه همانطور كه اين سيستمهاي اوليه توسعه پيدا كردند، شيوه گردانش مستقيم مورد اهميت قرار مي گرفت. در واسط گردانش مستقيم نقش مديريت گفتاري تا حد زيادي كاهش پيدا كرد به خاطر اينكه ساختن گفتار بوسيله اين سيستم معمولاً به زيان مفهوم صراحت مي باشد. بعنوان نتيجه، اين ابزارهاي اوليه واسط كاربر به سرعت به سيستمهايي تبديل مي شوند كه كار عالي حل مسائل را انجام مي دهند كه اهميت آن كم
مي باشد. از اين قرار قرباني مشكل هدف متحرك مي شوند اين گروه از ابزارها مشكل ديگري نيز دارند. در اين سيستمها بيان ترتيب گذاري آسان مي باشد (و بيان عملكردهاي ترتيب مشكل مي باشد). بعنوان يك نتيجه آنها مي خواهند برنامه سازان را براي ايجاد واسط هايي با توالي هاي اقدامات مورد نياز هدايت كنند. بنابراين از نقطه نظر گردانش مستقيم، توالي هاي مورد نياز هميشه نا مطلوب مي باشند. از اين قرار شيوه حد اقل مقاومت اين ابزارها به ضرر طرح خوب واسط كاربر مي باشد. دليل ديگري كه برخي از سيستمها مورد توجه قرار
نمي گيرند اين است كه براي اينكه مورد استفاده قرار گيرند يك آستانه سطح بالا داشتند چون براي فراگيري زبان برنامه سازي تك منظوره جديد(علاوه بر زبان متحقق سازي اوليه اشان مثل پاسكال، سي پلاس يا
سي پلاس پلاس) به برنامه سازان نياز داشتند. مهمتر اينكه سيستمهاي صوري زبان-بنياد اغلب نياز به برنامه سازاني داشتند تا از مفاهيم جديد برنامه سازي استفاده كنند. بعنوان مثال، برخي از اين سيستمها براي بيان ترتيب گذاري در گفتارها از ساختارهاي زباني استفاده مي كنند. بنابراين خيلي از برنامه سازان در تفكر
بر حسب ساختار هاي زباني مهارت نداشتند. گرچه قدرت ابزارها به طور قابل ملاحظه اي بهبود يافته است اما به نظر مي رسد كه منحني يادگيري معقول را توجيه كند. خيلي از كاربران بالقوه اين سيستمها آنها را به سادگي نپذيرفتند چون آنها مشكلات اوليه گذشته را هرگز ندارند.
محدوديتها: خيلي از سيستمهاي پژوهشي استفاده از محدوديتها، روابطي كه يكبار بيان شدند و سپس به طور خود كار توسط اين سيستمها حفظ شدند، را براي متحقق سازي چندين جنبه متفاوت واسط كاربر بررسي كرده اند. مثالهاي اين مورد شامل اسكچ پد [سادرلند 1963]، تينگ لب [برنينگ 1981]، هيگنز [هادسن و كينگ 1986]، كانسترينت [وندر زندن 1989]، گارنت [مايرز و ديگران1990]، رندز وو[ هيل و ديگران 1994]،اميولت [مايرز و ديگران 1997 ]،ساب آركتيك [هاد سن و اسميث 1997] مي باشند. با كمك محدوديتها، طراح مي تواند بعنوان مثال مشخص كند كه يك خط بايد به يك مستطيل وصل شود يا اينكه يك نواره طومار مي بايست در سمت راست پنجره باقي بماند. به همين نحو، فرد مي توانست اظهار كند كه رنگ، اندازه و موقعيت موضوعات در ديدگاههاي چند گانه از ارزش يك موضوع در نرم افزار كاربردي مشتق مي شود. يا اينكه ارزش موضوع نرم افزار كاربردي مربوط به نرم افزار ديگري مي شود كه بر اساس يك فرمول قرار گرفته است. يكبار كه اين ارتباطات بيان شده بود، يك سيستم حل محدوديت با روز آمد كردن هر معيار ضروري براي حفظ محدوديتهاي بيان شده پاسخگوي تغييرات در هر كجاي سيستم بود . سيستمهاي محدوديت ويژگيهاي خبري و ساده براي يك قابليت مهم در محقق سازي چندين جنبه متفاوت يك واسط را پيشنهاد مي كنند. علاوه بر اين، گستره الگوريتمهاي كارآمد براي پياده سازي آنها توسعه پيدا كرده بود. بنابر اين، سيستمهاي محدوديت هنوز بطور گسترده فرا سوي سيستمهاي پژوهشي اتخاذ مي شوند. يكي از دلايل مركزي اين موضوع اين است كه برنامه سازان دوست ندارند كه حل كننده هاي محدوديت گاهي اوقات غير قابل پيش بيني شوند. هنگاميكه يك سري محدوديتها نصب شود كار حلال اين است كه راه حل پيدا كند- و اگر راه حلهاي متفاوت وجود دارد حلال ممكن است راه حلي را پيدا كند كه كاربر انتظار ندارد. اگر نقصي در روش محدوديت وجود دارد، فهميدن آن مشكل مي باشد. مشكل مربوطه بويژه با حلالهاي پيچيده، ايجاد محدوديتهايي مي باشد
كه بوسيله حلال كنترل مي شود. برنامه ساز ممكن است نياز داشته باشد براي اينكه اطمينان حاصل كند
كه مجموعه محدوديتها از يك شكل خاصي مثل محدوديتهاي بدون چرخه يا خطي بر خوردار باشد يا نياز داشته باشد تا جزئيات چگونگي كارهاي حلال را كه يك آستانه سطح بالا را ارائه مي دهد فرا گيرد. علاوه براين فراگيري ويژگي خبري محدوديتها اغلب براي مردمي كه از برنامه سازي در زبانهاي امري استفاده مي كنند مشكل مي باشد.
نياز است كه به طور متفاوتي به مشكلاتشان كه نيز از يك آستانه بالايي بر خوردار است، فكر كنند. يك ناحيه از طراح واسط كاربر كه به نظر مي رسد موفق عمل كند، صفحه آرايي عوامل گرافيكي مي باشد. سيستمهايي مثل "نكست استپ" و "گلكسي" با استفاده از استعاره فنرها و بستها(براي محدوديتهاي مستحكم و كشي)
كه براي كنترل صفحه آرايي استفاده مي شوند شكل محدودي از محدوديتها را تأ مين مي كنند. اين استعاره
و ديگر استعاره ها مورد پذيرش جامع تري واقع شده اند چون آنها شكل معدودي از محدوديتها را به شيوه اي تأمين مي كنند كه براي يادگيري آسانتر و براي برنامه سازان قابل پيش بيني تر مي باشد.
فناوريهاي خود كار و الگو-بنياد: جزء ديگر تحقيق واسط كاربر كه اميد قابل ملاحظه اي را نشان داده است
اما خيلي مورد پذيرش قرار نگرفت، فناوريهاي خود كار براي ايجاد واسط ها مي باشند. هدف اين كار به طور كلي اين است كه به طراح اين اختيار را مي دهد كه واسط ها را در سطح خيلي بالايي با جزئيات متحقق سازي كه توسط اين سيستم تأمين شده را مشخص سازد. انگيزه اين كار اين بود كه برنامه سازان بدون تجربه اي
در زمينه طرح واسط كاربر فقط مي توانستند به طور عملي اين سيستمها را تحقق بخشند و براي ايجاد كيفيت واسط هاي كاربر به اين سيستمها اعتماد كنند. ممكن است كه اين سيستمها مجاز باشند كه واسط هاي كاربر را با تلاش كمتري ايجاد كنند(از زمانيكه قطعات به طور خود كار ايجاد مي شوند). علاوه براين اميدي براي مزاياي اضافي قابل ملاحظه مثل قابليت حمل و نقل خود كار در عرض انواع چند گانه دستگاهها و ايجاد كمك خود كار براي اين نرم افزار كاربردي وجود دارد. نمونه هاي اوليه ابزارهاي الگو- بنياد شامل كازن [هايز
و ديگران 1985] و اچ پي/ گفتگوي-آزاد اپلز[چالرت و ديگران 1985] مي باشند، كه زبان خبري را ميسر ساخت كه در آن طراح نيازهاي ورودي و خروجي واسط كاربر را عنوان كرد. سپس سيستمي براي نمايش دهي و در خواست داده ها ايجاد كرد . اين ديالوگ ها در سيستمهاي الگو-بنياد مثل مايك [السن1986]، جاد[ واندر زاندن مايرز 1990 ]، يود [ساكا ويريا و ديگر محققين 1993]، آي تي سي [ويچا و ديگر محققين 1990]، هيو منيد [زكلي و ديگر محققين 1993] تكامل يافتند. اين سيستمها از فناوريهايي مثل اصول اكتشافي استفاده كردند تا به طور خود كار سازنده هاي تعاملي، صفحه آرايي ها و ديگر جزئيات واسط را انتخاب كنند. فناوريهاي الگو- بنياد و خود كار، مشكلات غير قابل پيش بيني پذيري را متحمل شده اند. در واقع، به اين دليل كه روشهاي اكتشافي اغلب درگير بوده اند، درك و كنترل ارتباط بين نتايج نهايي ومشخص سازي كاملاً مشكل مي باشد. برنامه سازان نيز بايد زبان جديدي را براي مشخص كردن الگوهايي كه آستانه استفاده را افزايش مي دهند فرا گيرند. علاوه براين، سيستمهاي الگو-بنياد داراي حد اكثر مجاز در سطح پائين مي باشند. چون ايجاد خود كار واسط كاربر كار مشكلي مي باشد، سيستمهاي الگو-بنياد و خود كار محدوديتهاي قابل توجهي را بر روي انواع واسطهايي كه ايجاد مي كنند قرار داده اند. مشكل مربوطه در اين خصوص اين مي باشد كه واسط هاي كاربر ايجاد شده بطور كلي به خوبي واسط هايي كه مي توانستند با فناوريهاي رايج برنامه سازي ايجاد شوند نبودند
اصول و نحوه طراحی فرم های کاربران در برنامه ها
در نتيجه انگيزه مهم براي فناوريهاي الگو-بنياد اين بود تا وابستگي مشخص سازي ورودي
و خروجي را از جزئيات خصوصيات خاص واسط كاربر تأمين كنند. اما با يكسان سازي عوامل واسط كاربر اين جدا سازي از اهميت كمتري بر خوردار شد. بطوريكه بعد توضيح خواهيم داد، يك نياز جديد براي وابستگي دستگاه شكل مي گيرد كه ممكن است نياز به فناوريهاي مربوطه يا الگو-بنياد را در آينده افزايش دهد.
بحث در زمينه موضوعات
با رجوع به موضوعاتي كه در قسمت2.1 معرفي شد، موفق ترين ابزارها بر روي يك قسمت خاصي از واسط كاربر كه مهم بود و قسمتهايي كه كاملاً و بطور مؤثر بيان مي شدند متمركز مي شدند. پايداري طولاني دسك تاپ، شيوه گردانش مستقيم واسط كاربر، كامل شدن ابزارها و كم كردن مشكل هدف متحرك را كه بر ابزارهاي اوليه تأثير گذاشت ميسر ساخت. بنابر اين، همانطور كه بعد توضيح داديم ما در آينده يك دوره آزمايشگري
و تغيير روز افزون در واسط هاي كاربر پيش بيني مي كنيم كه يكبار ديگر مشكل هدف متحرك را يك مسئله مهم قلمداد مي كند. مشكلات دو گانه تأثيرات آستانه و حد اكثر مجاز در بين ابزارهاي واسط كاربر رايج
مي باشند. يكي از چالشهاي پايدار براي كار ابزار واسط كاربر اين مي باشد كه چگونه رويكردهاي خيلي مؤثر را استعمال كنيم و آنها را براي توليد كننده هاي خاص قابل دسترس و قابل فهم سازيم. اغلب اين تمايل وجود دارد كه احساس كنيم يك رويكرد، قدرت توجيه منحني يادگيري معقول را دارد. حتي ممكن است در خيلي
از موارد يك تحليل با بهره و ارزش كمتري اين مطلب را نشان دهد. علاوه بر اين به نظر مي رسد كه برخي
از تكنيكها براي دستيابي به توان مورد نياز براي سيستمهايي با حد اكثر مجاز بالا، داراي تأثير فزاينده اي
مي باشند. به همين نحو، خيلي از تلاشها در آستانه پائين از جانب ويژگيهاي نفوذ پذير بوده كه براي حد اكثر مجاز بالا جايز مي باشند. سيستمهايي مثل "سوئيت" قادر بودند تا آستانه هاي خيلي پائين را مهيا كنند اما به شرطي كه دستيابي به حد اكثر مجاز بالا تر تنها از طريق رويكرد فرا خواني مجاز با زبان برنامه سازي زير بنايي تأمين شود. گرايشهاي آينده براي تكنيكهاي جديد و نفوذ پذير(حد اكثر مجاز بالا) فرا خوانده مي شوند تا به افزايش چشمگير پيش بيني شده در گونا گوني واسط كاربر رسيدگي كند. تجربه هاي كسب شده از ابزارهاي گذشته نشان داد كه سيستمهاي آستانه بالا عملاً اتخاذ نشده بودند چون شنونده مورد نظر آنها هرگز اين مسئله را فرا سوي آستانه آغازين با بهره وري ايجاد نمي كند. بنابراين ابزارها بايد براي افزايش توان، يك مدخل ساده
و شيوه اي هموار مهيا كنند. در حاليكه ايجاد سيستمهاي خيلي چالش بر انگيز هم با آستانه سطح پائين و هم حد اكثر مجاز بالا ممكن مي باشند و يك هدف مهم براي ابزارهاي آينده را دنبال خواهند كرد. مسئله ديگر، مسئله شيوه حداقل مقاومتي مي باشد كه بوسيله يك ابزار پيشنهاد مي شود. ابزارهاي ما تأثير شديدي بر روي چگونگي تفكر ما در مورد مشكلات دارد. لازم است كه ابزارهاي ما انجام كار درست را آسان سازند(نسبت به انجام كار غلط). اين مسئله هم با ساختار و سازمان دهي برنامه و هم با واسط كاربردي كه از اين برنامه منتج مي شود استعمال مي شود. به عبارت ديگر، ابزارها بايد ايجاد واسط هاي كاربر با كيفيت بالا را آسانتر از ايجاد واسط هاي كاربر با كيفيت پائين سازند.
احتمالات و تصورات آينده
بخش بعدي برخي از پيش بيني ها و مشاهدات ما را راجع به ابزارهاي واسط كاربر مورد بحث قرار مي دهد. غير ممكن است بدون بحث پيرامون تغييرات واسط كاربر كه ابزارهاي جديدي را مي طلبند در مورد اين ابزارها صحبت كنيم. بنابر اين، اين بخشها پيرامون نمونه هاي جديد واسط كاربر سازمان دهي شده اند كه ما شاهد بوجود آمدن آنها مي باشيم. ما نتايج مهمي را از كامپيوترهايي كه تبديل به يك كالا، رايانش فراگير، انتقال به بازشناختي-بنياد و واسط هاي كاربر سه بعدي و مشتري پسند سازي كاربر پايانه اي مي شوند مشاهده
مي كنيم.
تبديل رايانه ها به يك كالا
به طوريكه قانون" مر" ادامه پيدا كرد، كامپيوترهايي كه براي عامه مردم قابل دسترس بودند از قدرت سريعي بر خوردار شدند تا آنچه را كه كامپيوترهاي محققين مي توانند انجام دهند اجرا كنند. به خاطر اينكه كامپيوترهايي كه براي مردم قابل دسترس مي باشند اغلب توان سريعتري نسبت به كامپيوترهاي محققين دارند، اين شگرد كه توسط محققين علم كامپيوتراز خريد كامپيوترهايي با اجراي بالا و گران استفاده شده بود تا آنچه را كه براي مردم قابل دسترس بود را بررسي كند 5 يا 10 سال بيشتر طول نكشيد. اين موضوع ممكن است تأثير شديدي بر روي چگونگي و آنچه كه تحقيق علم كامپيوتر اجرا كرده است داشته باشند. علاوه براين تغيير كيفي
در اجراي فزاينده ، يك تغيير كيفي در انواع واسط هاي احتمالي كاربر ايجاد مي كند. بعنوان مثالع اكنون عملكرد بالا، توليد كامپيوتر هاي دستي ارزان قيمت و ريز پردازنده هاي يك تراشه اي با توان 68000 كه تنها حدود 30 سنت ارزش دارد و مي توان آن را در دستگاههاي متنوع كار گذاشت را ميسر مي سازد. تأثير ديگر عملكرد بالا اين مي باشد كه واسط هاي كاربر با تغيير حالتهاي ملايم، متحرك سازي و خيلي از تأثيرات ديداري-شنيداري ديگر ارزش كارهاي سينمائي را پيدا مي كنند.
رايانش فراگير: نظريه رايانش فراگير اين مي باشد كه رايانش در خيلي از دستگاههاي خيلي متفاوت با معيارهاي خيلي مختلف كار گذاشته مي شوند. تاكنون ما شاهد صفحات و تلفنهاي رقمي كوچك با نمايشگرها و كامپيوترهاي تو كار گذاشته شده، كامپيوترهاي دستي مثل پالم پايلت، كامپيوترهاي صفحه اي-كتابي، كامپيوترهاي كيفي، دسك تاپها و نمايشگرهاي ديواري بوديم. علاوه براين، كامپيوترها در بيشتر دستگاهها، چه در منزل يا اداره آشكار مي شوند. موج مهم بعدي وقتي آشكار مي شوند كه همه دستگاهها مي توانند با استفاده از فناوريهاي بي سيم راديويي مثل بلو توث (هارت سن و ديگر محققين) با يكديگر ارتباط بر قرار كنند. معاني اين فناوريها در ابزارهايي كه مورد نياز مي باشند چيست؟ بخشهاي بعدي بعضي از عقايد را مورد بحث قرار
مي دهد.
تغيير قابليتهاي ورودي-خروجي: تقريباً همه تكنيكهاي تعاملي امروز تا حد بالايي بيش از حد اقل 20 سال بهينه سازي شده بودند تا با يك نمايشگر نسبتاً بزرگ و يك ماوس با يك تا سه كليد كار كنند. تقريباً هيچ يك از دستگاهها براي كامپيوتر فراگير كه داراي يك ماوس مي باشد پيش بيني نشده اند. برخي از اينها اصلاًهيچ دستگاه اشاره گر درستي ندارند و خيلي ها نمايشگرهاي مختلفي دارند. اولين مسئله مهم اين است كه چگونه اين تكنيكهاي تعاملي بايد تغيير كنند تا اين سخت افزار ورودي-خروجي مختلف را توجيه كنند. آشكارترين تأثير اين مي باشد كه توليد كننده اكنون مجبور مي باشد واسط هاي كاربري ايجاد كند كه با اندازه ها و خصوصيات خيلي متفاوت نمايشگرها كار مي كنند. در حاليكه نمايشگرهاي پرده اي در كامپيوترهاي دسك تاپ تنها از پيكسلهاي480. 640 به پيكسلهاي 1024 .1280 (ضريبي از 4) تغيير مي كنند و قطر نمايشگرهاي پرده اي آنها از حدود 8اينچ به حدود 120 اينچ(در قطر) (با ضريبي از 5/2) تغيير مي كند، در آينده نمايشگرهاي پرده اي از نمايشگرهاي تلفن همراه(پيكسلهاي 6080 با قطري حدود 12 اينچ) به نمايشگرهاي ديواري تغيير مي كنند (داينا وال در پروژه آي-لند[استريتز و ديگر محققين 1999] داراي حدود 1000 .3000 پيكسل در 5/4 متر طول و 1/1 متر بلندي مي باشد). يك نمايشگر ديواري در استنفورد از نمايشگر پرده اي داراي 1436. 3796 پيكسل و فيت2. فيت 6 استفاده مي كند[ وينگراد 1998]. ) اين تغييرات ضريبهايي بيش از 100 در تعداد پيكسلها و 100 براي اندازه مي باشند. تكنيكهاي كنوني اغلب تصورات ضمني راجع به خصوصيات دستگاه را ايجاد كردند. بعنوان مثال، ابزارهاي استاندارد مثل، نواره منوي بيرون كشيدني به اين دليل كه ممكن است براي نمايشگرهاي پرده اي كوچك مناسب نباشد و براي نمايشگرهاي پرده اي بزرگ براي برخي از كاربران كوته فكر در سطح بالايي باشند معمولاً اسنفاده نمي شوند. مثالهايي از نمايشگرهاي حجيم سه بعدي "real" وجود دارد كه به صراحت به تكنبكهاي تعاملي كاملاً متفاوت نياز دارند. علاوه بر اين شكلهاي دستگاههاي ورودي متفاوت مي باشند. تلفنهاي همراه داراي يك مجموعه كليد عددي وصدا مي باشد، نمايشگرهاي دستي داراي نمايشگرهاي پرده اي تماسي و يك قلم مي باشد نه صفحه كليد، دستياران ديگر شخصي-رقمي داراي صفحه كليد هاي كوچكي مي باشند و نمايشگرهاي ديواري را اغلب مي توان لمس كرد يا به آنها اشاره كرد. براي تغيير از يك ماوس به يك قلم در تخته رسم تماسي نياز به تكنيكهاي تعاملي متفاوت مي باشد. علاوه بر اين برخي از دستگاههاي گفتاري با كيفيت بالا، اشاره و باز شناختي دستنوشت را ميسر
مي سازند
اصول و نحوه طراحی فرم های کاربران در برنامه ها
برخي از ابزارها نمي توانند تعداد متفاوت كليدهاي ماوس را كنترل كنند و تغيير از يك ماوس به يك قلم به تنهايي انجام مي شود و انتقال به شكلهاي جديد دستگاه ورودي مثل گفتار، اشارات، رديابي چشمي، دوربين هاي ويدئويي و پسخورد زيستي براي چنين ابزارهايي جاي بحثي ندارد. از اينقرار، مشخص بود كه واسط هاي مشابه نمي توانند در همه سكوها استفاده شوند. اگر يك توليد كننده در حال ايجاد نرم افزاري است كه بايد در نوعي از سكوها اجرا شود، طراحي دستي نمايشگرهاي پرده اي براي هر كدام از نمايشگرها سخت تر مي شود. هنوز حتي يكسان سازي در محدوده دستگاههاي همين مقوله انجام نشده است. براي مثال ، انواع مختلف PDAs ويژگيهاي نمايشگري و روشهاي ورودي كاملاً متفاوتي دارند. اين مسئله ممكن است يك بازگشتي را به منظور مطالعه برخي تكنيكها براي مشخص سازي واسط كاربر مستقل از دستگاه تشويق كند، براي اينكه توليد كننده ها مي توانند نيازهاي ورودي و خروجي نرم افزارهاي خود را توصيف كنند، براي اينكه فروشنده ها مي توانند قابليتهاي ورودي-خروجي دستگاههاي خود را توصيف كنند، براي اينكه كاربران
مي توانند اولويتهاي خود را مشخص سازند. سپس احتمال اين وجود دارد كه اين سيستم تكنيكهاي تعاملي مناسبي را انتخاب كند تا همه اينها را توجيه كند.
ابزارهايي با دستگاههاي پيش نمونه سريع نه فقط نرم افزار: يك بررسي مهم براي دستگاههاي جديد، كامپيوترهاي متفاوت دسك تاپ مي باشند كه همه آنها قابليتهاي ورودي-خروجي يكساني دارند(ماوس، صفحه كليد، و نمايشگر پرده اي رنگي). تنوع زيادي در شكلها، اندازه ها و طرحهاي ورودي-خروجي وجود دارد. مقدار زياد واسط كاربر در خود نرم افزار ساخته مي شود، مثل دگمه ها و كليد زني هاي فيزيكي. بنابراين، طراح مجبور است نه تنها نرم افزار بلكه خصوصيات فيزيكي دستگاه ها و قابليتهاي آنها را توجيه كند. از اينقرار، ما به ابزارهايي نياز داريم كه طرح سريع و پيش نمونه سخت افزار را تأمين كنند. چون نمونه ها و كاربرد پذيري به تنهايي نمي توانند از طرف يك شبيه سازي كامپيوتري ارزيابي شوند، بنابراين كافي نيست كه براي پيش نمونه سازي سخت افزار از تكنيكهاي مبتني بر متن استفاده كرد.
ابزارهايي براي هماهنگي دستگاههاي ارتباطي توزيعي، چند گانه: با افزايش استفاده از اينترنت و سايت جهاني وب، كامپيوتر بيشتر به يك فناوري براي ارتباط تبديل شد تا يك فناوري براي رايانه گري. اين گرايش با افزايش رايانه گري فراگير به طور قابل ملاحظه اي افزايش مي يابد. خيلي از دستگاهها(تلفنهاي همراه، صفحه ها) تاكنون براي ارتباط از يك شخص به شخص ديگر طرح ريزي شده اند و كامپيوترگري باعث كاركرد-داشتگي و مجتمع سازي اضافي مي شود. بطوريكه شبكه هاي بي سيم ناحيه داخلي به طور روز افزون دستگاههاي چند گانه را قادر به برقراري ارتباط مي سازد، مسئله مهم اين است كه كامپيوترها براي مدت طولاني بعنوان جزاير كامپيوترگري و ذخيره سازي استفاده نمي شوند بلكه تقريباً بعنوان قسمتي از يك محيط چند شخصي، چند دستگاهي و منسجم استفاده مي شوند. علاوه براين، به طوريكه مردم به طور روز افزون كامپيوترهاي خود
را روي دستگاههاي كامپيوتري در اداره، منزل، ماشين و كامپيوترهاي جيبي خود توزيع مي كنند، مردم نياز روز افزون براي برقراري ارتباط با خودشان در دستگاههاي مختلف پيدا مي كنند. از وقتيكه ديگر تصور
نمي شود كه همه مردم داراي كامپيوترهاي قابل توجهي مي باشند، تأمين هميار با ديگر مردم پيچيده تر از همياري با نرم افزارهاي چند كاربردي كنوني مثل كيت گروه[رز من و گرين برگ 1996] يا شبكه ملاقات ميكروسافت مي باشد. در عوض برخي از كاربران ممكن است كه در ماشين از تلفن همراه استفاده كنند
در حاليكه ديگران از دستياران شخصي رقمي در قطار يا نمايشگرهاي ديواري در منزل استفاده كنند. گاهي اوقات ممكن است كاربران در يك زمان دستگاههاي چند گانه داشته باشند. براي مثال، پروژه "هپبلز" تحقيق مي كند كه چطورPDAs در آنِ واحد مي تواند به طور مؤثر بعنوان PCs [مايرز و ديگر محققين 1998] استفاده شود. مردم و دستگاهها داراي سطوح مختلفي از وصل بودگي در زبانهاي مختلفي مي باشند، از ارتباط قطع شده گرفته تا ارتباطي كه به پيوندهاي كند وصل مي شود به اين منظور كه وارد شبكه اي با سرعت بالا شوند. تصميمات در ارتباط با اطلاعاتي كه به كاربر فرستاده و نشان داده مي شوند بايد بر اساس اهميت و زمان بندي اطلاعات و قابليتهاي دستگاهها و اتصال كنوني باشد. علاوه براين، تعامل كاربر نياز دارد تا اطلاعات گرفته شده از اينترنت و اطلاعات ايجاد شده بوسيله دريافتگران و مردم سراسر جهان را بيان كند، اهميت محيط نيز بايد توجيه شود(بعضي آن را واسط هاي كاربر بافت-آگاه مي نامند). همه نتايج بدست آمده از اين موضوع
در زمينه ابزارهاي بنيادي مي باشند. مهم است كه ابزارها امكاناتي را مهيا سازند تا اشتراك همگام سازي داده ها را اداره كنند بويژه از وقتي كه نصور شد با قطع ارتباط داده ها اهميت خود را از دست مي دهند، و با اتصال مجدد نياز به روز آمد كردن داده ها مي باشد. چون داده ها توسط محيط و ديگر مردم روز آمد مي شوند، تكنيكها براي اصلاح و آگاهي مهم خواهند بود. علاوه براين، ابزارها نيازمند اين مي باشند تا با ارائه اطلاعات به شيوه اي درست براي هر آنچه كه دستگاه انجام داده بود كمك كنند. اگر كاربر در آنِ واحد داراي دستگاههاي چند گانه قابل استفاده باشد، بنابر اين احتمال اين وجود دارد كه بافت و دستگاه ورودي اش بيشتر از همه دستگاههاي فعال گسترش پيدا كند . همه نرم افزارهاي كاربردي در حال اجرا در اين محيط سيستمي آينده بايد از اشتراك سازي و وجود افراد چند گانه آگاه باشند، براي اينكه كار گروهي مي تواند به راحتي هماهنگ شود. اين مسئله دلالت بر اين دارد كه موضوعات ايمني به طور روز افزون اهميت پيدا مي كنند . بهينه سازي واسط كاربر براي كنترل، مشخص سازي و امتحان راه اندازي سيستم ايمني بسيار مهم مي باشند. چون اين قابليتها بايد براي همه نرم افزارهاي كاربردي قابل دسترس باشند، مهم است كه در يك سطح پائين تر كه اشاره بر اين دارد قابليتهاي تأميني شامل سيستم عامل زير بنايي يا كيت ابزارها مي باشد فراهم شوند.
واسط هاي كاربر مبتني بر باز شناسي: در حالي كه اغلب ابزارهاي امروزي تكيه گاه خوبي براي ابزارهايي مثل منوها و جعبه هاي گفتگو كه از يك صفحه كليد و يك ماوس استفاده مي كنند فراهم مي كنند، اين ابزارها قسمت كوچكتري از واسط هاي آينده خواهند بود. ما انتظار داريم اساساً كاربرد بيشتري از تكنيكهايي مثل اشارات، دستنوشت و دستگاههاي ورودي-خروجي گفتار را مشاهده كنيم. اين تكنيكهاي به اين دليل بازشناسي-بنياد ناميده مي شوند چون آنها براي اجراي جريان ورودي از طرف كاربر براي شناسايي بافت به نرم افزار نياز دارند. اين شكلهاي جديد اساساً چگونگي توسعه بافتها را تغيير مي دهند. براي ايجاد گفتار، واسط هاي كاربر امروزي نياز دارند تا لغات، تجزيه گران و الگوهاي پنهاني ماركوف(HMMs) را فرا گيرند. براي ايجاد واسط هاي اشاره اي، ممكن است نياز باشد كه برنامه ساز با HMMs، بردارهاي ويژگي، و يا فاصله مهالنبيس (با تكيه بر فناوريهاي باز شناسي) آشنا باشد. نياز است كه ابزارها همه اين پيچيدگي را پنهان كنند و يك واسط با كارايي ساده براي برنامه سازان فراهم سازند. فراسوي دريافت واسط گفتاري براي اينكه براي يك نرم افزار كاربردي واحد كار كند، لازم مي باشد كه نرم افزارهاي كاربردي انواع شكلهاي خيلي متفاوت را تأمين نمايد. جايي كه شكل و شيوه دستگاه خروجي بوسيله سيستمهاي كامپيوتر-بنياد ايجاد شده هم اكنون بوسيله طرح سيستم تعريف شده است. يك گرايش جديد ممكن است به طور روز افزون به كاربر اين اختيار را بدهد تا شيوه اي را تعيين كند كه در آنِِ واحد كامپيوتر با شكلهاي چند گانه در آن ارتباط برقرار مي كند و آنها را تأمين
مي كند . كاربر ممكن است مشخص سازد كه در يك موقعيت داده شده، خروجي زبان طبيعي بافتي به زبان گفتاري ترجيح داده مي شود. يا اينكه تصاوير مناسب تر از كلمات هستند. اين تفاوتها كه به طور پويا ايجاد
مي شوند بر اساس قابليتهاي كاربر يا محدوديتهاي محيط سيستمي گرافيكي قرار گرفته است. بديهي است كه كاربران بايد چنانچه سيستم با سختي در حال اجراي ورودي خود مي باشد[ساحم و ديگر محققين 1996] به شيوه هاي كليد زني (براي مثال از گفتار تا دستنوشت) رغبت نشان دهد. چنانچه محيط سيستمي كامپيوتري نرم افزار كه براي ارائه داده ها استفاده شد از محيط سيستمي كه براي ايجاد يا ذخيره اطلاعات استفاده شد متمايز شود، سيستمهاي واسط نياز دارند تا وفق دهي اطلاعات را بعنوان خصوصيت اساسي تحويل اطلاعات تأمين نمايند. واسط هاي باز شناسي-بنياد نسبت به واسط هاي امروزي تعدادي تفاوتهاي اساسي دارند- سازمان دهنده
مي تواند با اجراي دستگاه خروجي خطاهايي ايجاد كند. بنابر اين واسط ها بايد شامل امكانات پسخورد باشند تا به كاربر اختيار كنترل و اصلاح اين اجرا را بدهند. علاوه براين اجراي اين دستگاه اغلب نياز به دانشي عميق
در مورد بافت نرم افزار كاربردي دارد. بعنوان مثال، براي اجراي انتقال " red truckبهhere " نياز به دستيابي به موضوعاتي در نرم افزار "براي جستجوي red truck " همراه با اطلاعات زمانبندي در مورد اشارات اشاره گر دارد(براي جستجوي here). چند نتيجه مهم براي طراحي ابزار وجود دارد . اول اينكه يك الگوي
رويداد-بنياد رايج ممكن است كه ديگر عمل نكند، چون سيستمهاي باز شناسي به جاي اينكه فقط نياز به رويدادهاي منفصل در هنگاميكه كه عملكرد شان تمام مي شود داشته باشند نياز به فراهم سازي دستگاه ورودي به طور بي وقفه دارند.
1 فایل پیوست
اصول و نحوه طراحی فرم های کاربران در برنامه ها
بعنوان مثال وقتي موضوعات را با يك اشاره احاطه مي كنند و به جا به جايي ادامه مي دهند مو ضوعات بايد فوراً شروع به جا به جايي كنند به اين دليل كه تا پايان اشاره منتظر بمانند. همين مطلب در مورد گفتار هم صدق مي كند، اجراي گفتار بايد فوراً شروع شود و پسخورد بايد هر چه زود تر فراهم شود. سازگاري موقت با شكلهاي ديگر مثل اشاره گر نياز به اين دارد كه ويژگي پيوسته دستگاه ورودي حفظ شود. مسئله ديگر جدايي دانش در مورد بافتهاي نرم افزار مي باشد. واسط هاي امروزي كاربر بدون نياز به دانشي عميق در مورد اينكه نرم افزارهاي كاربردي چه انجام مي دهند كار مي كنند-آنها تنها نياز دارند تا با ابزارهاي سطحي و ظاهر آنها آشنايي داشته باشند. براي تأمين شكلهاي جديد اين اين دانش ديگر خوب عمل نمي كند. ما معتقديم ساختارهاي مناسب براي ابزارها، دستيابي پيدا كردن به ساختارهاي اصلي و داخلي
داده هاي نرم افزار مي باشد. از طرف ديگر، هر نرم افزار نياز دارد تا به اجراي گفتار خود كه نامطلوب مي باشد رسيدگي كند. بطور روز افزون، واسط هاي آينده كاربر پيرامون ساختار هاي استاندارد داده ها و پايگاههاي دانش ساخته مي شوند تا اين امكانات قابل دسترس را بدون نياز به هر كدام از نرم افزارها براي باز سازي مجدد آنها ايجاد كنند. گرايش كنوني به سمت بازتاب و الگوي داده هاي آزاد گامي در اين جهت مي باشد. بنا براين بطور كلي اين يك مسئله حل نشده مهمي در سيستمهاي هوش مصنوعي مي باشد. بنابراين نبايد انتظار هيچ راه حلي را در كوتاه مدت داشت.
فناوريهاي سه بعدي:
گرايش ديگر، مهاجرت از فضاي گرافيكي دو بعدي(يا يك فضاي 2/1 دو بعدي در مورد ويندوز همپوش) به فضاي سه بعدي مي باشد. فناوريهاي سه بعدي فرصتهاي مهمي را براي واسط هاي كامپيوتر-انسان پيشنهاد مي كنند. ناحيه هاي نرم افزاري كه ممكن است از واسط هاي سه بعدي بهره ببرند شامل آموزش، شبيه سازي كامپيوتري و همچنين بررسي تعاملي محيطهاي سيستمي پيچيده داده ها مي باشند. همانطور كه بوسيله عدم پذيرش براي زبان الگو سازي حقيقي ديداري (VRML) كه يك زبان برنامه سازي استاندارد سه بعدي براي سايت جهاني وب بود ديده مي شود، فراهم سازي ابزارها براي فناوريهاي سه بعدي يك مسئله مشكلي
مي باشد. براي اينكه فناوريهاي سه بعدي مؤثر باشند نياز است تا اجزاء گزينش و ارتباط با اطلاعات اصلاح شوند و تكنيكها براي رد يابي در سراسر فضاهاي اطلاعاتي بطور ريشه اي از الگوهاي صفحه-بنياد حاضر تغيير داده شوند. محققين هنوز در مرحله اي هستند تا تكنيكهاي تعاملي، اشارات و استعارات جديد را براي واسط هاي سه بعدي توسعه دهند . براي اينكه رفتارهاي تعاملي امكان پذير باشند ، بعضي سيستمهاي پژوهشي مثل سيستم الك[پش و ديگر محققين] بررسي مي كنند كه چطور رياضيات راكه به طور روز افزون در ابزارهاي آينده حائز اهميت مي شوند را پنهان كنند.
فراهم سازي تكيه گاه در كيت ابزارسه بعدي در سال 1999 از مشكلاتي كه كيت ابزارهاي دو بعدي درپانزده سال قبل داشتند صدمه ديد. اول اينكه نياز به اجرا با عث مي شود كه جزئيات متحقق سازي زير بنايي قابل رؤيت باشند گر چه كه چكيده هاي سطح بالا تربايد آنها را پنهان كنند. دوم اينكه ما مطمئن نيستيم كه چه نرم افزارهاي كاربردي با اين شيوه ي جديد توسعه پيدا مي كنند. با توجه به اين مسئله، واسط هاي سه بعدي احتمالأ در بد ترين شكل خود نسبت به واسط هاي دو بعدي قرار داشتند، چون واسط هاي دو بعدي قرار بود كه خيلي از اصول مقاله، مثلاً اصولي در نشر دسك تاپ را اتخاذ كنند. تا وقتيكه فهمي نسبت به اينكه چه نوع نرم افزارهاي كاربردي مفيد مي باشند پيدا كنيم، براي كيت ابزارها كار دشواري است كه بدانند چه چكيده هايي را بايد فراهم سازند . جنبه مركزي واسط ها ي سه بعدي به طور تعاملي " زمان نزديك به واقعيت
مي باشد"، كه اين جنبه قابليت سيستم براي پاسخكويي سريع به تأثير گردانش مستقيم بدست آمده مي باشد. جنبه زمان نزديك به واقعيت به طور تعاملي، شامل تقاضاهاي اجرايي مي باشد كه در ارتباط با همه جنبه هاي يك نرم افزار كاربردي از مديريت داده ها در سرا سر كامپيوترگري گرفته تا پرداخت دهي گرافيكي مي باشد. واسط ها و نرم افزارهاي طراحي به شيوه اي مستقل از نرم افزار با اين تقاضا ها مواجه مي شوند تا يك چالش اصلي با جامعه HCI نشان دهند. حفظ اجراي مورد نياز در بافت يك محيط سيستمي غير قابل پيش بيني پذيري و پيكره بندي شده كاربر، شامل قابليت "زمان بحراني" مي باشد كه سيستم به طور خود كار و به آرامي كيفيت كار را به منظور حفظ اجرا از بين مي برد. طرح الگوريتم هاي كلي براي نرم افزارهايي با زمان بحراني يك ناحيه جديد و يك چالش مهم مي باشد.
برنامه سازي، مشتري پسند سازي و دست نوشت كاربر پايانه اي
يكي از موفق ترين برنامه هاي كامپيوتر، صفحه گسترده مي باشد و دليل اصلي موفقيت آن اين است كه كاربران پايانه اي مي توانند برنامه سازي كنند(با نوشتن فرمولها و ماكروها) . بنابر اين برنامه سازي كاربر پايانه اي بندرت در ديگر نرم افزارها يافت مي شود و در نرم افزارهايي هم كه وجود دارد معمولاً نياز به يادگيري برنامه سازي رايج دارد. مهمترين دليل موفقيت سايت جهاني وب اين است كه هر كسي مي تواند صفحات مختص خود را ايجاد كند. بنابراين براي صفحات فعال كه از شكلها، نقاشيهاي متحرك سازي يا كامپيوترگري استفاده مي شود، برنامه سازي مجدد معمولاً با كمك يك برنامه ساز حرفه اي كه از زبان برنامه سازي مثل برنامه سازي پرل يا جوا استفاده مي كند لازم مي باشد. نرم افزارهاي كاربردي با توليد بالا به طور روز افزون تنها با نرم افزارهايي كه مقداري شباهت با برنامه سازي دارند برنامه پذير مي شوند (بعنوان مثال با نوشتن متنهاي بيسيك ديداري براي ورد ميكروسافت ). ديگر سيستمها از آنچه زبانهاي نوشتاري ناميده مي شود مثل لينگو براي ديركتور ماكرومد يا استفاده مي كنند، اما اين زبانها اغلب زبانهاي برنامه سازي نسبتاً رايجي
مي باشند. برنامه سازي كاربر پايانه اي به طور روز افزون در آينده اهميت پيدا خواهند كرد. مهم نيست كه طراحان واسط تا چه چقدر موفق هستند، مهم اين است كه سيستمها هنوز مي خواهند مورد قبول نيازهاي خاص كاربران باشند. گر چه احتمالاً ساختارهاي كلي، بعنوان مثال در سيستم صاف سازي ايميل ، وجود دارد كه مي توانند در استفاده از آن شريك شوند اما نياز است كه چنين سيستمها و عواملي براي رويارويي با نيازهاي شخصي سازگار شوند. واسط ودرك بهتري از برنامه سازي مورد نياز است. علاوه براين، اين قابليتها نبايد در نرم افزارهاي فردي كه امروزه انجام شده اند ايجاد شوند، چون اين مسئله نشان دهنده اين است كه واسط بايد براي هر نرم افزار تكنيك متفاوت برنامه سازي را ياد بگيرد. در عوض، امكانات بايد در سطح سيستم فراهم شوند و در نتيجه بايد قسمتي از كيت ابزار زير بنايي باشد. مشكل اصلي تحقيق در زمينه مشتري پسند سازي و دستنوشت اين مي باشد كه آستانه هنوز در سطح خيلي بالايي قرار دارد- فراگيري چگونگي برنامه سازي مشكل مي باشد. مسائل در خصوص حد اكثر مجاز و آستانه با تحقيق پيرامون سيستمهايي با شيب ملايم، سيستمهايي كه با هر فزاينده اي در سطح مشتري پسند سازي افزايش پيدا مي كنند[مايرز و ديگر محققين 1992] بيان شده اند و كاربر بايد تنها يك مقدار فزاينده اي را فرا گيرد. اين مسئله با خيلي از سيستمهايي كه داراي ديوارهايي مي باشند كه كاربر بايد در آنجا متوقف شود و خيلي از مفاهيم و تكنيكهاي جديد را براي پيشرفت بيشتر فراگيرد در تعارض مي باشد. (fig.1)
فایل پیوست 4592
بيان مسائل بيشتر پيرا مون ابزارهاي آينده: علاوه بر موضوعاتي كه در بالا مورد بحث قرار گرفت، ما شاهد گرايشهاي ديگري در آينده اي نزديك مي باشيم كه تصورات ايجاد شده در ابزارهاي امروزي را نقض مي كند.
سطح مهارت و چيره دستي كاربران: اغلب واسط هاي كنوني، سطح متوسطي از چيره دستي و مهارت دستي را در قسمتي از كاربر بعهده مي گيرند. بنابراين، بر اساس جمعيتهاي كنوني، ما متوجه اين هستيم كه همانطور كه زمان مي گذرد تعداد افراد سالخورده اي كه از سيستمهاي تعاملي استفاده مي كنند بيشتر مي شود(نه تنها افراد بي تجربه بلكه منظور ما افراد معلول مي باشند). با گذشت زمان يك تنزل اجتناب ناپذيري در موتور، حافظه و مهارتهاي ادراكي اتفاق مي افتد. بنابراين، در حاليكه مقداري افزون سازي در واسط هاي گرافيكي براي نيازهاي خاص كاربران اتفاق افتاده است، تنها عملكرد كمي در تكنيك دقيق تعاملي اجرا شده است تا بزرگسالان را تأمين كند( بعنوان مثال وردن و ديگر محققين [1997] مايرز و ديگر محققين [1997] و توبياز [1987]). اين مسئله بار ديگر تصوري از ايجاد يك كتابخانه ثابت شامل سازنده هاي تعاملي را ايجاد مي كند كه ممكن است نياز به طرح ريزي مجدد خيلي از تكنيكهاي تعاملي مورد قبول و ابزارهايي داشته باشد تا آنها را تأمين كند.
صفحه آرايي نا همپوش يا سازنده هاي تعاملي تيره و مستطيل شكل: كيت ابزارهاي اوليه ( مثل جعبه ابزار مكينتاش) تصور كردند كه ابزارهاي تعاملي مثل كليدها و فيلدهاي متن همپوش نمي شوند. كيت ابزارهاي ديگر (كه اغلب به طور قابل توجهي با سيستم ويندوزx مثل xtk [مكرماك و 1988 ] و سيستمهايي كه به شدت تحت نفوذ آن قرار مي گيرند مثل جوا AWT اتفاق مي افتند) در عوض فرض كردند كه همپوش امكان پذير بود و اينكه همه سازنده ها مستطيل شكل و تيره بودند. اين تصورات براي واسط هاي اوليه GUI نتيجه دهي خوبي داشت. بنابراين آنها اخيراً محدودتر شده اند و معمولاً مانع انجام تكنيكهايي مثل شفافيت[كرامر 1994] و ارتباطات لنزهاي مجيك[بير و ديگر محققين 1993 ] مي شوند كه اميد واري زيادي را نشان
مي دهند.
اصول و نحوه طراحی فرم های کاربران در برنامه ها
استفاده از كتابخانه هاي ثابت سازنده هاي تعاملي: اغلب كيت ابزارها براي يك مدت طولاني تصور مي كردند كه كتابخانه ثابت سازنده هاي تعاملي تعداد كثيري از واسط هايي كه ايجاد شده بودند را تحت پوشش داشت. بعنوان نتيجه، آنها بر روي ايجاد سازنده هاي اين كتابخانه با كاربر آسان تأكيد كرده اند در حاليكه به طور كلي نسبت به موضوع سهولت ايجاد سازنده هاي تعاملي بي توجه هستند. براي مثال ايجاد يك ابزار جديد در كيت ابزار مورد نظر خيلي دشوار مي باشد. تصورات ضمني و آشكار( در برخي موارد گزينشهاي ضعيف اوليه طراحي) ايجاد شد ه توسط يك سيستم بطور قابل ملاحظه اي انواع لوازمي كه بوسيله آن مي توانند به آساني انجام شوند را محدود مي كند.
را ه اندازي سيستم تعامل: بيشتر دانش كنوني طراحي واسط كاربر (و ابزارهاي كمكي) نيز به طور ضمني نصوراتي را در زمينه راه اندازي در سيستمي كه يك كاربر عمل مي كند ايجاد مي كند. بعنوان مثال اغلب واسط ها تصور مي كنند كه كاربري كه در حال راه اندازي مي باشد دو مهارت دارد و مي تواند در حاليكه سيستم را راه اندازي مي كند نگاهي به واسط بياندازد. بنابراين برخي از اين خصوصيات در خيلي از شرايط در جهان، كه تأمين كامپيوترمي تواند ارزشمند باشد، حفظ نمي شود(بعنوان مثال در هنگام رانندگي يا دراز كشيدن زير ماشيني كه در حال تعمير شدن مي باشد).
نياز به توجه كامل كاربر: تقريباً همه واسط هاي كنوني تصور مي كنند كه كاربر به آنها توجه كامل دارند-آنها معمولاً خيلي كم وارد عمل مي شوند مگر اينكه كاربر آنها را مورد توجه قرار دهد و روي آنها كار كند. بنابراين، با كمك كامپيوتر فراگير تعداد ابزارها براي هر كاربر چند برابر مي شود. اگر هر كدام از اين ابزارها به قسمت كوچكي ازتوجه كاربر نياز داشته باشند، نتايج كلي ممكن است كاملاً نا خوشايند باشد. بعنوان نتيجه، يك نياز روشني براي طرحهاي جديد تعامل كه مقدار توجه خواسته شده را كاهش مي دهد احساس مي شود. با كمك اين ابزارها نياز به ابزارهايي كه به صراحت توجه انسان را بعنوان قسمتي از معيارهاي طراحي مورد بررسي قرار مي دهند احساس مي شود. اين مسئله ممكن است به يكپارچگي مستحكم دانش علم باز شناختي نياز داشته ولي چون اين دانش قديمي شده بود مستقيماً در ابزارهاي واسط كاربر استفاده نشده بود.
ارزيابي هاي تأميني: ابزارهاي امروزي بر روي تحقق سازي و طراحي واسط هاي كاربر متمركز مي شوند. بنابراين دستيابي به هدف كلي در تأمين تكرار سريع طراحيها، نياز به ارزيابي و نيز محقق سازي سريع دارد. متأسفانه تعداد محدودي از ابزارها، ارزيابي صريح تأميني را ميسر ساخته اند. اين مسئله تا حدودي به خاطر ابزارهايي مثل ابزار مايك[السن و هالورسن 1988] مي باشند كه سعي كرده اند كشف كنند دستگاههاي متري خيلي محدودي وجود دارند كه مي توانند با كمك كامپيوترها استفاده شوند. توليد بعدي ابزارها سعي بر اين دارد تا ارزيابي كند كه چطور مردم با واسط هايي كه به طور خود كار الگوههاي باز شناختي را از توصيفات سطح بالاي واسط كاربر ايجاد مي كنند ارتياط برقرار كنند. بنابراين، اين كار مقدماتي مي باشد و نياز به تحقيقات بيشتري در اين زمينه دارد.
ايجاد واسط هاي كاربردي: با پيشروي بيشتر، ممكن است كه ابزارها واسط هاي كاربر را اعمال كنند يا حد اقل ابزارها را كه بيشتر كارآمد مي باشند تا را حمايت كنند. در حاليكه امروزه ابزارها بايد عادي باشند. عمدتاً طراحي را به طراح بشر واگذار كنند.
مسائلي در زمينه سيستم عامل: سيستم عامل در سيستمهاي امروزي به چه مفهومي مي باشد؟ آيا مديريت پنجره بعنوان قسمتي از سيستم عامل تلقي مي شود يا نه؟ در مورد كيت ابزاري كه دستيابي به قابليتها و ابزارهاي استاندارد طراحي (بعنوان مثال ويندوز 32 و گروههاي اساسي ميكروسافت) را ميسر مي سازد چطور؟ امروزه حتي يك بحث قانوني پيرامون اينكه آيا مي توان گشت زن وب را بعنوان قسمتي از سيستم عامل مورد بررسي قرارداد يا خير وجود دارد. علاوه براين تفاوت بين ابزارهاي زمان طراحي (كه براي ايجاد واسط كاربر استفاده شدند) و ابزارهاي زمان اجرا(كه واسط را به اجرا در مي آوردند) بعنوان خدمات بيشتري كه با هر دوي اينها استفاده شده است نا مشخص مي باشد. بديهي است كه امكاناتي كه توسط سيستم عامل ميسر شده است گسترش پيدا كند و خيلي از ويژگيها و ابزارهايي كه در اين مقاله مورد بحث قرار مي گيرد اعم از خوب يا بد، به سيستم عامل اضافه مي شود. برخي از قابليتها بايد در سطح خيلي پايين ميسر شوند. بعنوان مثال ، دستيابي به اطلاعاتي پيرامون قابليتهاي دستگاههاي ارتباطي، ورودي و خروجي بايد با نرم افزار كاربردي ميسر شود بطوريكه بتوان انتخابهاي هوشمندي در زمينه واسط كاربر ايجاد كرد. بعنوان مثال به نظر مي رسد كه ويندوز ce براي ابزارهاي دستي كه پي بردن به انواع كليدهاي سخت افزاري كه در pda قابل دسترس مي باشند را غير ممكن مي سازد. مثال ديگر در اين مورد اين است كه هيچ يك از واسط هاي امروزي شبكه تصميم گيري در اينكه چطور يك ارتباط به طور سريع قابل دسترس باشد را براي يك نرم افزار كاربردي ممكن نمي سازد. بنابراين پي بردن به اينكه آيا شما اصلاً ارتباط برقرار كرده ايد يا خير غير ممكن مي باشد. بنابراين وقتي سيستم عامل مي گويد كه ارتباط دستگاه قطع شده است نرم افزارهاي كاربردي براي دقايقي منتظر پاسخ شبكه مي مانند. و اين مسئله غير قابل قبول مي باشد. واسط هاي آينده نياز دارند تا انتخابهاي هوشمندي را بر اساس دانشي پيرامون قابليتهاي كنوني دستگاه و ارتباط دستگاه با محيط ايجاد كنند. قابليتهاي ديگر ممكن است در بالاترين سطح سيستم عامل ايجاد شوند و يا قسمتي از اين سيستم باشند. براي نرم افزارهاي كاربردي كه نوعي از دستگاهها را به اجرا در مي آورند بايد يك زير بناي قابل حمل احتمالاً مثل كتابخانه زمان اجرا جوا ميسر شود. بنابراين نياز است كه يك پروتكل سطح بالا براي دستيابي به اطلاعاتي در فايلهاي توزيعي وجود داشته باشد. تأمين برنامه سازي كاربر پايانه اي در نرم افزارهاي كاربردي مورد نياز است. بنابراين بايد به شكل يك قابل اجراي جهاني ميسر شود. به طور مطلوب، همه اين قابليتهاي مورد نياز قابل دسترس خواهند بود اما با سيستم عامل كنترل نمي شوند. پيشرفت بيشتر وقتي حاصل مي شود كه بردارهاي چند گانه و گروههاي تحقيقي بتوانند كامل شوند تا ابزارهاي امكانپذيرتر را ميسر سازند.
نتايج كسب شده
به طور كلي تحقيق و پيشرفت در ابزارها، پيشرفت در طراحي واسط هاي كاربر را دنبال مي كند، چون اين پيشرفت تنها مفهومي را ايجاد مي كند تا ابزارهايي را كه به خاطر نوع واسط هايي كه در حال ايجاد ابزارهاي آن مي باشيد توسعه دهد. با توجه به استحكام واسط كاربر در استعاره دسك تاپ در 15 سال اخير، جاي تعجبي نيست كه ابزارها به نقطه اي برسند كه ابزارهاي تجاري نسبتاً موفق جنبه هاي مهمي از ساختار واسط كاربر را تحت پوشش داشته باشد. بديهي است كه تحقيق در زمينه ابزارهاي نرم افزار سازي واسط كاربر تأثير شديدي در فرايند فرابرد نرم افزار داشته است. بنابراين معتقديم كه طراحي واسط كاربر براي يك تغيير اساسي در آينده اي نزديك اساساً به دنبال پيشرفت كامپيوتر فراگير، واسط هاي كاربر مبتني بر بازشناختي، واسط هاي سه بعدي و ديگر فناوريها ثابت نگه داشته شده است. بنابراين انتظار داريم شاهد احيا علاقه و تحقيق
در ابزارهاي نرم افزارسازي واسط كاربر به منظور تأمين شيوه هاي جديد واسط كاربر باشيم. ما معتقديم كه اين ابزارهاي جديد پيرامون فراهم سازي يك بافت غني از اطلاعات بيشتر پيرامون كاربر، دستگاهها و وضعيت نرم افزار كاربردي سازمان دهي مي شوند تا پيرامون رويدادها. اين مورد، برنامه سازي كاربر پايانه اي واسط هاي كاربر مبتني بر بازشناختي و داده ها را قادر مي سازد تا در آنچه كه براي كامپيوتر فراگير مورد نياز مي باشد سهيم شوند. مهم است كه براي فراهم سازي واسط هاي متفاوت كاربر در دستگاههاي متفاوت براي كامپيوتر فراگير و براي تأمين نيازهاي مشتري، داراي واسط هاي تعويضي كاربر باشيم. اين مورد شامل يك واسط آيين نامه اي با هر چيزي كه مي تواند توسط كاربر ايجاد شود مي باشد. ما توصيه مي كنيم كه ابزارها داشتن يك آستانه سطح پائين را مد نظر قرار مي دهند به اين منظور كه بسهولت مورد استفاده قرار گيرند. اما هنوز يك حد اكثر مجاز بالا ميسر ساختيم. بطور پيش بيني پذيري به نظر مي رسد كه براي برنامه سازان مهم است و نبايد با ايجاد ابزارهاي هوشمندتر راضي شوند. بطور طبيعي، اغلب ابزارهاي موفق، بيشتر قسمتهاي مفيد را تحت پوشش دارند. همه اين چالشها فرصتها و مشكات تحقيقي جديدي را براي ابزارهاي آينده واسط كاربر مهيا مي سازند.
طراحي و ارزيابي واسط هاي كاربر هوشمند
خلاصه
واسط هاي كاربر هوشمند بعنوان مفهومي در نظر گرفته شده بودند تا بر پاره اي از مشكلات كه واسط هاي گردانش مستقيم نمي توانند آنها را كنترل كنند مثل، مشكلات سرريزي اطلاعات، كمك رساني به چگونگي استفاده ازسيستمهاي پيچيده، يا مشكلات شناخت اضافي بلا درنگ احاطه پيدا كنند. علاوه بر اين واسط هاي كاربر هوشمند بعنوان مفهومي براي فردي وشخصي ساختن اين سيستمها در نظر گرفته شده بودند تا بدين وسيله انعطاف پذيري و جذابيت اين سيستمها را افزايش دهند. اما به منظور اينكه واسط هاي كاربر هوشمند موقعيت پيدا كنند و مورد استفاده واقعي كاربران قرار گيرند، به مسائل كاربرد پذيري توجه بيشتري
شده است.در اين خود آموز روشهايي را براي طراحي و ارزيابي واسط هاي كاربر هوشمند از ديدگاه كاربرد پذيري مورد بحث قرار مي دهيم.
1 فایل پیوست
اصول و نحوه طراحی فرم های کاربران در برنامه ها
واسطهاي كاربر هوشمند، كاربردپذيري، روشهاي طراحي و ارزيابي
مقدمه
چرا مردم بايد با سيستمها و بالعكس سيستمها با مردم سازگار شوند؟ اين شعاري كه به نظر مي رسد به طور حدسي در زمينه واسطهاي كاربر هوشمند براي خيلي از كاربران و نيز محققين جالب باشد. متأسفانه اين شعاربا اين اعتقاد كه واسط هوشمند بايد مثل نسان رفتار كند، به آساني رفتارش را متناسب با دانش، توانائيها
و اولويتها، معمولاً با گفتگوي پيشرفته(و چند الگويي)، قابليتهاي كاربران تغيير دهد؛ هم كاربران و هم محققين را به اشتباه مي اندازد. برعكس، تعداد محدودي از واسطهاي كاربر هوشمند كه از لحاظ تجاري موفقيتهايي كسب كرده اند، يا از سازش دهنده هاي خيلي ساده كاربر استفاده كرده اند يا سازش دهنده هاي خود را بر اساس آنچه كه كاربران ديگر انجام مي دهند و نه بر اساس الگوي اسنباطي و پيچيده كاربر ايجاد كرده اند. علي رغم اين نمونه هاي موفقيت آميز تجاري خيلي از محققين كه در زمينه تأثير متقابل بين انسان و كامپيوتر بررسيهايي انجام داده اند نسبت به مفهوم كلي واسطهاي هوشمند كاربر، عوامل يا دستياران شخصي مردد
مي باشند. به مثالي در اين زمينه توجه كنيد[نيدر من 1997. ساچ من1997]. شكگرايي از اين ترس ناشي
مي شود كه هوشمندي در واسط اصول كاربرد پذيري را نقض مي كند و مسئله مسئوليت را پيچيده مي سازد.
موضوع آموزشي
در اين برنامه آموزشي، مسائل مربوط به كاربرد پذيري براي واسطهاي هوشمند كاربر مورد بحث قرار مي دهيم. شيوه هاي زيادي وجود دارد كه با اين مسئله برابري مي كند. بعد از اينكه در مورد شيوه هايي كه براي طراحي معيارهاي كاربرد پذيري استفاده شدند و سرانجام چگونگي ارزيابي سيستمهاي منتج شدهصحبت كرديم، شيوه هايي گه ما اتخاذ كرديم اين معيارها را كه با سيستمهاي سازشگر قابل اجرا مي باشند را مورد بحث قرار
مي دهند. بطوريكه هنوز هيچ تبادل نظري بر روي اين مسائل در جامعه تحقيق وجود ندارد ژ، توجهخاصي
در زمينه ارزيابي هاي واسطهاي هوشمند كاربر كه قسمتهاي اصلي در مسئله كاربرد پذيري مي باشند وجود خواهد داشت.
معيارهاي كاربرد پذيري
اخيراً جامعه واسط هوشمند كاربر در مورد مسائل كاربرد پذيري نگران مي باشد. مذاكرات و ميزگردهايي در كنفرانس اخير واسط هوشمند كاربر اين مسئله را با مثالي نشان مي دهد.توجه به ارائه تعريفهاي بهتري از مشكل و برخي از معيارهاي طراحي معطوف شده است كه در قسمت آموزشي بهآن مي پردازيم.مشكل هوشمندي در واسط كاربر اين مي باشد كهاين هوشمندي خيلي از اصول سودمند كاربردپذيري را كه براي سيستمهاي گردانش مستقيم توسعه يافته اند را نقض مي كند . اين اصول شامل دادن حق اختيار به كاربر در سراسر سيستم، قالبي كردن
سيستم بطوريكه هميشه جواب يكساني را به همان ورودي مي دهد و مشخص ساختن سيستم، بطوريكه كاربر متوجه برخي عملكردهاي ورودي خود مي شود مي باشد. سيستمهايي كه با كاربران خود هماهنگي دارند
و رفتار آنها را براي تناسب بهتر با نيازهاي كاربران تغيير مي دهند، ضرورتاً حداقل اصل پيش بيني پذيري را نقض خواهند كرد و ممكن است مشخص نباشند و مانع اختيارات كاربران در سراسر سيستم شوند. ديگر مسائل كاربرد پذيري كه با كمك واسطهاي هوشمند اهميّت پيدا مي كنند مسئله خصوصي بودگي و اطمينان
مي باشد. ما شيوه هايي را مورد بحث قرار مي دهيم كه با در نظر گرفتن مفهوم پيش بيني پذيري و شفافيت مي توان حس كنترل را در كاربر ايجاد كرد و بدين وسيله اعتماد كاربر را جلب كرد .
روشهاي طراحي
هنگام طراحي، بويژه طراحي سيستمهاي سلزشي كمك دهنده بايد اين نكته را مد نظر قرار داد كه خيلي از مشكلات مي توانند بر كل طراحي مجدد سيستم مقصد غلبه كنند. اين مشكل دلالت بر اين دارد كه در صورت لزوم قسمتهاي سازشگر(هوشمند) را داخل قسمتهاي صحيح يك طراحي كاملا ًخوب سيستم ايجاد كنيم. طراحي كامل سيستم بايد همه نيازهاي كاربران را برآورده سازد-سازشگري نبايد يك طرح بد را تثبيت كند. بطوريكه "اريك هارتويز(در ميزگردي در زمينه واسط هوشمند كاربر 97[1997]) " اظهار كرد:
ما بايد براي بهره گيري از استدلال پيچيده براي كسب طرح ضعيف به جاي طرح بهتري كه با تكنيكهاي خودكارسازي تركيب مي شود، نسبت به اقدامات آگاه باشيم.
يعني اينكه آيا قسمتي ازسيستم بايد سازشگر يا هوشمند باشد يا خير هم اكنون قسمتي از مرحله طراحي از شروع آن مي باشد. بطوريكه امروزه انجام شدهاين وضعيت بندرت در طراحي سيستم رخ مي دهد و تا زمانيكه روشهاي كار آمدي را براي چگونگي يكپارچه سازي اين عقايد در مرحله طراحي ميسر سازيم چنين وضعيتي پيش نخواهد آمد. متأسفانه، از ديدگاه سيستمهاي سازشگر روش شناسي براي تحليل حوزه تا حد زيادي در مرحله ابتدائي خود باقي مي ماند. محققين در سيستمهاي سازشگر اغلب در مورد نيازهاي كاربران اظهار
مي دارند كه اين سيستمها كمك واقعي خيلي محدودي را نسبت به كاربران اعمال مي كنند. بنابراين تحليل درست از كاربران، برنامه ها و نيازهاي آنان قسمت ضروري هر فرآيندي از يك سيستم سازشگر مي باشد.
در قسمت نگاهي به تعداد محدودي از روشها مي اندازيم كه نقطه شروع جذابي مي باشد(يكي از اين روشها روش تحليل برنامه شناختي مي باشد).
ارزيابي
يكي از مهمترين چالشها واسطهاي هوشمند كاربر اين است كه ثابت كند رفتار سازشگر آنها در واقع باعث بهبود اين رابطه با كاربر مي شود. تنها از راه طراحي سازش دهنده هاي كاربردي و سپس ارزيابي آنها با كاربران است كه مي توان مطمئن شد كه ما در حال حل مشكل صحيح مي باشيم. اگر تعداد زيادي از چنين تحقيقهايي كه نشاندهنده عملكرد سازش دهنده هاي خاصي بود را داشتيم، مي توانستيم اصول كلي را براي طراحي انتخاب كنيم. اما ارزيابي سيستمها كار دشواري است و حتي وقتي سيستم سازشگر مي باشد كار دشوارتر هم مي باشد و تا حالا تعداد محدودي از چنين تحقيقاتي اجرا شده است. وقتي يك سيستم سازشگر را مورد بررسي قرار
مي دهيم توانائي تشخيص ويژگيهاي سازشگر سيستم از كاربرد پذيري كلي ابزار طراحي شده اهميت زيادي پيدا مي كند. احتمالاً به اين خاطر است كه اغلب تحقيقات در زمينه مقايسه اين سيستم با يا بدون عامل سازشگر مي باشد. مشكل چنين تحقيقاتي مشخص مي باشد: سيستم غير سازشي بطور بهينه براي اين كار طراحي نشده بود. از زمانيكه سازشگري ترحيحاً بايد قسمتي طبيعي و ذاتي يم سيستم باشد- در زمانيكه دريافتي سيستم كامل نمي باشد- لااقل اين سيستم بايد مسئله ساز باشد. در قسمت آموزشي پاره اي از تحقيقها را مرور مي كنيم و اصولي را براي روشهاي ارزيابي مورد بحث قرار مي دهيم. تأكيد خاص بر روي واسطهاي هوشمند كاربر در موقعيتهاي سر ريزي اطلاعات مي باشد.
ساختار آموزشي
اين قسمت اول مقدمه اي كوتاه در مورد واسطهاي هوشمند كاربر را فراهم مي سازد و سپس مسائل ذيل را مورد بحث قرار مي دهد:
- معيارهاي كاربرد پذيري براي واسطهاي هوشمند كاربر (و زمانيكه آنها را نقض مي كند)
- توسعه سازشگري براي اصلاح آن
- روشهايي براي تحليل كاربر
- تفاوتهاي مهم فردي
- معيارهايي براي واسطهاي هوشمند كاربر
- روشهايي براي ارزيابي واسطهاي هوشمند كاربر
- جايي كه بيشتر ادبيات واسطهاي هوشمند كاربر را فرا مي گيريم.
برنامه آموزشي شامل نشان دادن طرز كار مي باشد. بطوريكه مسائل بحث شده كاملاً پيچيده مي باشند، اتاقي وسيع بر اساس سيستمهاي نمونه براي مذاكرات داده خواهد شد(به جاي دادن تمرينات صحيح)
استاد
استاد"كريستيناهوك" محققي در مؤسسه علم كامپيوتر سوئد مي باشد. او مدرك دكتراي خود را در زمينه علوم سيستمها و كامپيوتر كسب نمود. موضوع پايان نامه او طراحي، محقق سازي و ارزيابي يك سيستم فوق رسانه اي بود براي اينكه در يك راه اندازي صنعتي در اريكسن AB استفاده شود. علاوه بر اين كريستينا دوره اي را صرف واسطهاي هوشمند كاربر در مؤسسه فناوري "رُيال" و دانشگاه "استاك هالم" واقع در استاك هالم كرد.
طراحی رابط کاربر هوشمند
واسط سازشگر كاربربر پايه يادگيري شخصي
طرح و پيچيدگي واسط كاربر يك سيستم نرم افزار تا حد زيادي تعيين كننده سهولت آن با كاربراني است كه مي توانند به طور مؤثر اين سيستم را اعمال كنند. ما يك واسط سازشگر، كاملاً شخصي و پويا كاربر طرح ريزي كرده ايم
اين كاربر در مقابل شرايط و نياز ها عكس العمل نشان مي دهد و الگوهاي رفتاري و همچنين شيوه كار كاربران را ياد مي گيرد.
وقتي AUI(واسط سازشگر كاربر) رويدادهاي تعامل انسان-كامپيوتر را ضبط و الگو هاي رفتاري كاربر را كشف مي كند، مي تواند با پيش بيني طرح احتمالي كاربر كمك مفيدي را مهيا سازد و سپس قسمتي از اين نقشه را از طرف كاربر اجرا كند. اين واسط نيز سيستم نرم افزار را پردازش مي كند و بدين ترتيب مداخله لازم را كاهش مي دهد.
واسط سازشگر كاربر
ايده ما بر پايه شناسايي و ارتباط رويدادها قرار گرفته است (براي اطلاعات بيشتر در زمينه تحقيق ديگر افراد مطلب "related work" را مشاهده كنيد ).EIA (شناشايي و ارتباط رويداد ها) واسط را قادر مي سازد نقشه كار كاربر را با گرده برداري و تجزيه نتايج كار تشخيص دهد.
تحقق بخشيدن به اين نظريه شامل 5 مسئله مهم مي باشد:
1. مشاهده تعامل بين كاربر وكاربرد يك نرم افزار. ممكن است ما اطلاعات را به خاطر محدوديتهايي كه در نوع رويدادهاي قابل درك وجود دارد از دست بدهيم. بنابراين براي بيرون كشيدن مفيد ترين اطلاعات در مورد هدفها و نيازهاي يك كاربر، بايد رويدادهاي گوناگون واسط سطح پائين را از اطلاعات قابل دسترس شناسايي كنيم.
2. شناسايي رويدادهاي مختلف از اقداماتي كه ما در تعامل كاربر-كامپيوتر مشاهده مي كنيم. ما بايد چندين سطح مهم از اطلاعات واسط كاربر را مشخص سازيم. بعنوان مثال صفحه كليد، ماشن نويسي، انتخاب منو و فشردن شستي. ما هر اقدام را بعنوان رويداد اصلي مورد توجه قرار مي دهيم. اين اطلاعات قابل مشاهده به ما كمك مي كنند تا هدف كاربر را بشناسيم.
3. شناختن الگوي رفتاري كاربر. براي آشكار كردن الگوهاي پنهان در جريان رويدادهايي كه باز يابي مي كنيم، نياز به يك زبان يا الگوريتمي داريم كه اين رويدادها را به شكل الگوهاي متناظر ارائه و محاسبه كنيم. علاوه بر اين، واسط سازشگر كاربر بايد قادر باشد تا رويدادهاي جديد را از رويدادهاي ساخته شده قبلي تشكيل دهد و دگرگوني عملكرد را براي رويدادهاي ساخته شده ايجاد يا اصلاح كند.
4. كمك سازشي به كاربران مطابق طرحهاي شناخته شده كاربر. وقتي واسط تشخيص مي دهد كه كاربر قصد انجام يك نقشه خاصي را دارد، بايد پيشنهاد كمك كند. كاربر مي تواند با توجه به اولويتهاي خودش در اينكه كجا و چطور كمك پيشنهادي واسط را نشان دهد، آن را پيكره بندي كند.
5. ايجاد شرح وضعيت كاربر كه تعاملات شخصي را ميسر مي سازد. شرح وضعيت كاربران هم اطلاعات برتر كاربر-تعريفي و هم سيستم شناسايي شده الگوهاي رفتاري كاربر را ذخيره مي سازد. هر زمان كه سيستم يك تغيير در الگوهاي رفتاري كاربر را شناسايي كرد يك شرح وضعيت روز آمد مي كند.
ما در اينجا بر روي فرمول بندي ها و الگوريتم ها براي شناسايي رويدادها و شناختن الگوها متمركز مي شويم (يعني آنچه كه در مقوله دوم و سوم بيان شد).
شيوه ما در اين زمينه قواعدي را كشف مي كند كه با پيدا كردن رويدادهاي متعدد در نتايج كار كاربر مي تواند بهترين توصيف و پيش بيني از رفتار كاربر باشد. اين شيوه تا حد زيادي توسط تحقيق اخير در زمينه روشهايي براي كشف رويدادهاي متعدد بنام رويداد پنجره و رويداد حد اقل وقوع القاء شده است.
به طور موثقي با شناسايي الگوها، تعداد محدودي از توالي نمونه هاي داده اي مشاهده شده، ما روابط ايجاب شده را كاهش مي دهيم(يعني روابط وابسته بين رويدادهاي توصيه شده را بر پايه آزمون آماري ايجاد
مي كنيم).
فایل پیوست 4593
7 فایل پیوست
اصول و نحوه طراحی فرم های کاربران در برنامه ها
شكل 1 نشان دهنده نمودار طرحواره اي AUI مي باشد. واسط، تعامل بين كاربر و نرم افزار كاربردي را دنبال مي كند و سعي دارد الگوي رفتاري سازگار كاربر را شناسايي كند. بر اساس اين الگوها، هر زمان كه كاربر به واسط اختيار انجام چنين كاري را مي دهد واسط مي تواند با نرم افزار از طرف كاربر ارتباط برقرار مي كند. اگر هر زمان كه كاربر از نرم افزار استفاده مي كند واسط بدون داشتن تجربه اي كار را شروع كند ممكن است شناسايي الگوهاي كاربر مدتي طول كشد. واسط سازشگر كاربر مي تواند شرح وضعيت يك كاربر را كه شامل همه الگوهاي شناخته شده در بحثهاي تعاملي گذشته مي باشد را ايجاد كند. واسط با شناسايي الگوهاي جديد، شرح وضعيت كاربران را نيز روزآمد مي كند.
فایل پیوست 4600
شكل 2 ساختار اساسي واسط سازشگر كاربر را ارائه مي دهد كه شامل چهار جزء مهم مي باشد: گير اندازي رويداد، شناسايي رويداد، شناخت الگوي كاربر و پيش بيني هدف كاربر. گير اندازي رويداد تعامل بين كاربر و يك نرم افزار كاربردي را دنبال مي كند. هر عمل با يك عدد شناسايي كه در جدول نقشه نمايي شده است نشان داده مي شوند تا نوع عمل را شناسايي كند. شناخت الگوي كاربر با تطبيق دادن نتايج عمل با الگوهاي ذخيره شده در شرح وضعيت كاربر هدف او را پيش بيني مي كند. علاوه براين، واسط سعي مي كند الگوهاي جديد كاربر را شناسايي و به شرح وضعيت كاربر اضافه كند. اگر اين جزء يك الگوي همانند پيدا كند، پيش بيني هدف كاربر اين الگو را با پارامترهاي كنوني مصداق مي دهد و پيشنهادات را به كاربر نشان مي دهد.
تكنيكهاي محقق سازي
ما پنج تكنيك كامپيوتري براي تحقق بخشيدن EIA ارائه مي دهيم.
كشف رويدادها
براي شناسايي الگوهاي رفتاري كاربر، واسط بايد قادر باشد تمام رويدادهاي اساسي كاربر را دنبال كند و در اينجا ما دو نوع رو.يداد واسط تشخيص مي دهيم: رويدادهاي ورودي متن، كه هر كلمه ورودي يك رويداد اساسي مي باشد و رويدادهاي كليك كردن روي ماوس كه با نقشه نمايي مشخصات يك رويداد با دگمه متناظر در يك جدول نقشه نمايي شناسايي مي شود. برخي رويدادها نياز به مراحل اضافي دارند تا ارزش داده اي خود را بازيابي كنند. براي مثال، اندازه فنت مشخصه يك رويداد يك ارزش عددي مي باشد. واسط تعاملهاي بين نرم افزار و كاربر را بعنوان توالي(s) رويدادها در يك فاصله زماني گيراندازي و ارائه مي دهد. اين تكنيك هر كدام از رويدادهاي E را بعنوان يك جفت(t،H)، بطوريكهH يك نوع رويداد واسط و t زمان وقوع رويداد مي باشد بيان مي كند، بعضي از رويدادهاي واسط مي توانند شامل يك بردار باشند تا ويژگيهاي وابسته خود را ذخيره سازند. ما S را بعنوان(Te،Ts،s) تعريف مي كنيم بطوريكهs توالي يك رويداد مي باشد و شروع توالي Ts كمتر از زمان پاياني Teمي باشد يعني:
کد:
S{E1,E2,…,E n}
={(H1,t1,H2,t2,Hn,tn)}
در نتيجه:
Ts<ti<Te,ti<ti+1,vi=1,…,n.
شكل 3 نشاندهنده مثالي از توالي يك رويداد ذيل مي باشد:
کد:
S=(s,31,46)
s={(H1,31),(H4,32),(H2,33),…,(H2,46)}
شكل4 نشاندهنده مثالي از توالي يك سري رويدادEs مي باشد كه پس رويدا د E6 پيش رويداد E5 را دنبال مي كند.
فایل پیوست 4599
روش رويداد پنجره
براي كشف رويدادهاي متعدد در طي توالي يك رويداد، ما پنجره زماني w را بعنوان قسمتي از تواي يك رويداد تعريف مي كنيم. پنجره زماني يك توالي طولاني را به تعدادي توالي هاي كوتاهتر تقسيم مي كند. پنجره چند قطعه اي بطور جزئي در توالي يك رويداد مداخله مي كند، همانطور كه در شكل 5 مشاهده
مي كنيد.
ما w را بعنوان (w,ts,te) تعريف مي كنيم بطوريكه wتوالي يك رويدادمي باشد، tsشروع توالي و teپايان توالي مي باشد و در نتيجه:
کد:
: Ts<ts <te=Te
به عبارت ديگر:
W={E1,E2,…,En}
={(H1,t1),(H2,t2),…,(Hn,tn)}
در نتيجه:
Ts<ti<te, ti<ti=1, v=1,…,n.
علاوه بر اين ما اختلاف زماني1/ te-ts را عرض پنجره W مي ناميم و آن را بعنوان عرض(w) يادداشت
مي كنيم. عرض بايد حداقل 2 واحد و نه بيشتر از طول يك رويداد باشد. بعد از اينكه يك توالي طولاني انجام شد خيلي از پنجره ها كه بعنوان Wتعريف مي شدند داراي همان عرض مي باشند.
شكل 5 بازگو كننده مفهوم پنجره مي باشد. پنجره W1 بعنوان W1=(w,35,40) تعريف مي شود كه
w={(H1,35), (H6,36), (H2,37), (H3,38), (H5,39), (H6,40),
W(s, (w)) و (w)=6، عرض مجموعه اي از پنجره ها مي باشد ، يعني} w1,w2,...{ داراي همان عرض مي باشند
بسامد
بسامد يك رويداد تعداد پنجره هايي است كه رويداد در آن رخ مي دهد. يعني، با توجه به توالي رويداد s و عرض پنجره محدود شده با وين(win) بسامد رويداد E در s به اين ترتيب مي باشد:
Fr(E,s,win)=
1[w<W(s,win)IE occurs in w]I
براي بوجود آمدن يك رويداد بايد دو آزمايش انجام داد. آزمايش اول آزمايش آستانه بسامد مي باشد. (>Eb=Ea)
يك رويداد تركيبي شامل دو رويداد ترتيبي Eb , Ea مي باشد. آزمايش دوم، آزمايش آستانه اطمينان
مي باشد.
تركيب بازگشتي رويدادهاي متعدد
اين فرمول بندي ها و آزمايشات واسط را قادر مي سازند تا به راحتي رويدادهاي متعدد زيادي را پيدا كنند اما اگر رويدادها تنها با رويدادهاي واسط فردي جفت به جفت مواجه باشند اين آزمايشات مفيد نمي باشند. آنچه كه بهتر است انجام دهيم اين است كه واسط، رويدادهاي متعدد پيچيده تر و طولاني تري را كشف كند. بعنوان مثال، براي بدست آوردن نتيجه ممكن است مالتی مدیا بیلدر كه يا دو رويداد مستلزم رويداد ديگري يا دو رويداد مستلزم دو رويداد ديگر و غيره باشند. براي به نتيجه رسيدن، ما بطور بازگشتي با تركيب كردن رويدادهاي ايجاد شده جديد با رويدادهاي كشف شده قبلي (شكل 6) از روش رويداد پنجره استفاده مي كنيم. بعد از اينكه رويداد تركيبي متعدد Ea=>Eb را بدست آورديم(يعني رويداد Ea بوسيله رويداد Eb دنبال مي شود ). اين رويداد بعنوان يك پيش رويداد عمل مي كند و مستلزم رويدادهاي ديگري مي باشد.
فایل پیوست 4596
فایل پیوست 4597
روابط تلويحي
گاهي اوقات، واسط بايد رويدادهاي متعدد را با تعداد محدودي از نمونه هاي تركيبي كشف نمايد. ما از يك الگوريتم تلويحي استفاده مي كنيم تا اين شرايط را كنترل كنيم. بويژه اينكه اين الگوريتم براي هر رابطه ترتيبي Ea=>Eb پائين ترين حد يك سطح اطمينان (1-ac) پيرامون يك احتمال شرطي سنجيده شده Pmin-fr را محاسبه مي كند كه ac احتمال بيشينه اي است كه داراي يك خطر تصادفي مي باشد(خطر آلفانيز ناميده
مي شود).
فرض كنيد تعداد خطاهاي بيشمار، مشاهدات رابطه ترتيبي Ea=>Eb را نقض كرده است. بنابراين بر اساس توزيع دو جمله اي Bin(NerrorPmin-fr) الگوريتم مورد آزمايش قرار مي دهد تا ببيند كه آيا احتمال خطاها كمتر ازيك آستانه قابل قبول است يا خير. كه در اينجا ac خطاي آلفايي اين آزمايش احتمالي شرطي مي باشد.
واژه يار شخصي
با اثبات احتمال استفاده از EIA براي شخصي ساختن كمك واسط، حتي تحت محدوديتهاي واسط نرم افزار كاربردي موجود، يك AUI توسعه داديم تا به طور كاربردي واسط شخصي وُرد ميكروسافت را بهبود بخشيم. اين واسط جديد را واژه يار شخصي مي ناميم. گرچه وُرد ميكروسافت تكميل عبارت و خود كار سازي فرمت ساده را فراهم مي سازد اما قابليتهاي اين ويژگيها و تحقق آنها با آنچه كه در روش EIA بود فرق مي كنند.
EIA بيشتر بر اساس رويدادهاي متعدد قرار گرفته تا نمودارهاي بررسي شده. رويدادها، يعني رويدادهاي اساسي يا تركيبي، بايد يك آزمون آستانه بسامد و آزمون
علاوه برايجاد يك شرح وضعيت شخصي كاربرقبل از اينكه تعامل كاربر شروع شود، EIA مبتني بر EUI
مي تواند به تدريج رويدادهاي متعدد كار آمد را بطور خودكار فراگيرد.
واژه يار شخصي مي تواند دو سطح از همياري را تأمين نمايد. در سطح- كلمه، تداعي هاي عبارت را ايجاد
مي كند كه يك يا چند واژه وابسته را بعنوان يك رويداد تلقي مي كند و يك توالي واژه هاي غير وابسته را بعنوان يك توالي رويداد تلقي مي كند. با ارائه مجموعه اي از واژه هاي فايل متني(برداري از واژه ها و بسامد وقوع آنها)، PWA براحتي متوجه دلايل بسامد واژه(رويداد) مي شود. PWA تداعي ها را در بين واژه ها با استفاده از الگوريتمها ي EIA كه توصيف شد كشف مي كند.
فایل پیوست 4595
فایل پیوست 4598
مثال شكل 7 بيان كننده تداعي عبارت مي باشد. هر واژه بعنوان يك رويداد عمل مي كند. اگر يك رويداد شامل يك واژه (بعنوان مثال كامپيوتر) باشد ما آن را 1-گرم مي ناميم، اگر شامل 2 واژه باشد(مثل كامپيوتر و علم) ما آن را 2-گرم مي ناميم. ارائه گرم هاي زياد مي تواند 5 واژه را در يك رويداد مورد بررسي قرار دهد. PWA با تلاش براي واژه يا عبارت بعدي بر اساس آنچه كه كاربر ماشين نويسي كرده است به او كمك
مي كند. در سطح پاراگراف يار، PWA بر روي فرمت بندي خودكار متمركز مي شود و فرمتهاي سازگار را در پاراگرافها پيدا مي كند. اگر كاربر فرمت بندي پاراگرافي را تغيير دهد و سپس برخي از عملكردهاي ديگر را اجرا مي كند، PWA الگوي تغيير يافته فرمت را شناسايي و يك رويداد متعدد را كه بعنوان F1=>F2 نشان داده مي شود را كشف مي كند. بعنوان مثال، تغيير از فرمت F1 به فرمت F2 به 5 عملكرد نياز دارد(شكل 8 را مشاهده نمائيد).
فایل پیوست 4594
2 فایل پیوست
اصول و نحوه طراحی فرم های کاربران در برنامه ها
با بررسي عملكردهاي فرمت بندي بعنوان رويدادهايي در EIA، فنت=>حروف سياه=>حروف ايتاليك=>اندازه فنت=>تنظيم، واسط قادر است تا يك تداعي بين F1 وF2 پيدا كند.با رويدادهاي متعدد شناسايي شده كاربر مي تواند به واسط آموزش دهد تا بطور خودكار تغييرات سازگار و متناظر فرمت را در ديگر پاراگرافها تحت تأثير قرار دهد.
استفاده از ويندوز و شيوه هاي PWA بدون نياز به آموزش راحت مي باشد. از طريق جعبه هاي گفتگو، كاربر مي تواند اولويتهايي را براي معيارهاي آستانه و حداكثر و حد اقل واژه ها در يك تداعي عبارت را انتخاب نمايد. علاوه براين كاربر مي تواند واسط را در هر زمان در طول يك تعامل قادر يا ناتوان سازد.
ارزيابي
براي بررسي كارايي و خصوصيات EIA، دو نوع آزمايش ترتيب داديم.
كاربرد پذيري
تحقيق اوليه ما، كاربرد پذيري قابلت خودكار PWA را مورد بررسي قرار داد. هفت موضوع اين تحقيق شامل كارمندان غير فني و دانشجويان كارشناسي ارشد دانشگاه علم كامپيوتر بود. ما از آنها خواستيم تا نوع مداركي كه مي توانند بنويسند را تعيين كنند و تقريباً 12تا 15 مدرك قديمي مشابه را براي PWA فراهم سازند تا بدين وسله فايلهاي شرح وضعيت شخصي كاربر را ايجاد كنند. ما آستانه بسامد (min-fr) و آستانه اطمينان(min-conf) را به ترتيب در حدود 25/0، 001/0 را براي تداعي عبارت و 2/0 ، 01/0 را براي خودكارسازي فرمت تعيين كرديم. سپس مدارك مربوطه را با كمك PWA ماشين نويسي كردند. در طي ماشين نويسي، ما تعداد پيشنهادات PWA و تعداد پيشنهادات پذيرفته شده كاربر را ثبت و ضبط كرديم. متوجه شديم كه معيارهاي پذيرش براي تداعي عبارت و خودكارسازي فرمت 75 درصد و 86 درصد بود(سيستم به ترتيب ميانگيني حدود 175 و 83 پيشنهاد را براي هر كاربر ايجاد كرد).
در پايان آزمايش، پرسشنامه اي را براي هر كاربر تعيين كرديم تا پسخوردي را در خصوص كيفيت پيشنهادات PWA و واسط كاربر جمع آوري كند. كاربران درجات كيفي را در يك برد هفت نقطه اي، از يك كه بدترين نقطه آن مي باشد تا هفت كه نقطه خوب آن مي باشد را ارزيابي مي كنند . ارزيابي تداعي عبارت 78/5 و ارزيابي خودكارسازي فرمت 69/5 بود. ارزيابي هاي آنها به ترتيب در سيستم AUI، 71/5 و 11/6 بود. شما ممكن است كه براي اغلب جملات كوتاه بحث كنيد كه جا به جايي دستهايتان از صفحه كليد بر روي تكميل يك عبارت نياز به تلاش بيشتري نسبت به ماشين كردن ساده عبارت دارد. اعتبار اين مذاكره بستگي به مهارت ماشين نويسي كاربر دارد. يك ماشين نويس كُند دست ممكن است به جاي اينكه ترجيح دهد تعداد كمي از واژه ها را را ماشين كند تنها روي يك دگمه كليك كند. در خصوص ماشين نويسان ماهر ما مي توانيم واسط كاربر خود را بهبود بخشيم بطوريكه مي توانند يك عبارت پيشنهادي را با فشردن يك كليد انتخاب نمايند(_بعنوان مثال با فشردن يك كليد تابع).
خلاقيت
تحقيق ما اين مسئله را كه آيا مي توان خلاقيت كاربران را در ماشين كردن مدارك كه بر حسب زمان و گامهاي عملياتي مورد نظر اندازه گيري مي شود را افزايش داد مورد ارزيابي قرار مي دهيم. بطور اتفاقي 14 تا از دانشجويان سال سوم را به دو گروه تقسيم مي كنيم. يك گروئه مدارك را به روش PWA ماشين مي كنند . گروه ديگر بعنوان گروه كنترل عمل مي كنند.
PWA بطور خودكار زمان و تعداد گامهاي عملكرد را ثبت و ضبط مي كند. تنظيمات آستانه اطمينان و بسامد مشابه آزمايشي كه در كاربرد پذيري انجام شد مي باشند. ما متوجه شديم كه خلاقيت گروه آزمايشي بالاتر از گروه كنترل بود. بطور متوسط، 34% از گروه آزمايشي اين برنامه را در زمان كمتري و 57% با گامهاي عملكرد محدودي انجام داده اند.
يادگيري رويداد-بنياد ساده تر از رويكردهاي رسمي براي انطباق با كاربر مي باشد. شيوه اي كه ما اعمال
مي كنيم يادگيري خودكار و سازگاري شخصي را حمايت مي كند. بنابراين، تنها فرمول بندي هاي ترتيبي را بدون هيچگونه همگامي ثبت وضبط مي كند. دو تحقيق مقدماتي ما نشان داد كه كاربران براحتي شيوه هاي PWA را مي پذيرند و با خلاقيت بيشتري ماشين مي كنند. اين نتايج اوليه كه در زمينه اعتبار تجربي دنبال مي شود نشان مي دهد كه رويكرد ما از لحاظ نظري منطقي و تقريباً معقول مي باشد. بنابراين، يك نتيجه براي رسيدن به نتيجه اي قطعي بر اساس نمونه هاي بيشتري از موضوعات نياز به تحقيق بيشتري دارند.
انتخاب شخصيتهاي ورودي با يك قلم در ابزارهاي دستي آهسته و متفاوت مي باشند. رويكرد EIA براي كمك به AUI مي تواند به ماشين كردن تكراري خودكار كمك كند و در نتيجه زمان و تعداد عملكردهاي مورد نياز براي متن تأليفي را كاهش دهد. علاوه براين، مي توانيم روشي را با ديگر حوزه ها مثل برگه-گسترده و طراحي نرم افزارهاي كاربردي به كمك كامپيوتر به كار بگيريم تا بدين وسيله عادتهاي كاربر را فرا گيريم و در برنامه هاي تكراري براي خودكارسازي احتمالي شركت نمائيم. پاره اي از مسائل نياز به تحقيق بيشتري دارند. اول اينكه براي روشهاي حاضر و نمونه سازي ها، همه معيارهاي آستانه و طول توالي هاي رويداد براي همه كاربران تثبيت شده اند. در صورتيكه اين معيارها بر طبق الگوي رفتاري كاربر تعيين شده باشند يا فعالانه هماهنگ شوند، ممكن است كه واسط تأثير بيشتري را از خود نشان دهد. بنابراين، خوب است كه مكانيزم هاي خود سازشگر(الگو يا شرح وضعيت-بنياد) را براي ميزان سازي دقيق پارامترهاي يادگيري و براي صاف سازي و ايجاد توالي هاي رويدادهايي با طول متغير ايجاد كنيم. دوم اينكه، سيستم ما در حال حاضر همه الگوهاي شناسايي شده كاربر را در شرح وضعيت كاربر ذخيره مي سازد. بنابراين، برخي از علائق يا الگوهاي رفتاري كاربر ممكن است با تغيير در زمان موقتي باشند. بنابراين يك مكانيزم خود سازشگر، مثل يك سياست كم اهميت براساس بسامد عدم پذيرش پيشنهادات سيستم كاربر به منظور تعادل برقرار كردن بين يادگيري كوتاه مدت و بلند مدت مناسب مي باشد.
سر انجام، ما رويكرد خود را با يك نرم فزار خاص اعتبار بخشيده ايم. ما قصد داريم رويكرد خود را در يك بافت مستقل برنامه كاربردي- بعنوان مثال در يك سطح مديريت پنجره، توسعه و محقق سازيم. سپس مي توانيم چنين ابزار همپوش را براي كار با نوعي از نرم افزارهاي كاربردي پيكره بندي كنيم.
واسطهاي هوشمند كاربر براي سيستمهاي مبتني بر وب
خلاصه
ما الگويي را براي يكپارچگي واسطهاي هوشمند كاربر و تكنيكهاي پيكره بندي ارائه مي دهيم. اين الگو قابليتهاي ذخاير وصل-خط را با تأمين توسعه سيستمهاي پيكره بندي بهبود مي بخشد كه اين سيستمها به شيوه اي مشخص به مشتريان كه ويژگيهاي خدمات و توليدات پيكره بندي شده را انتخاب مي كنند كمك
مي كنند.
مقدمه
گرچه تكنيكهاي سفارش شده كارآمد براي اين توسعه پيدا كرده بودند تا پيشنهاد فقره هاي عمومي را به صورت سفارشي ايجاد كنند، اما چنين تكنيكهايي، پيكره بندي سازشگر فقره ها را تأمين نمي كنند، بنابراين لازم است نيازهاي مشتري را بهنگام خريداري محصولات پيچيده پذيرفت. در واقع، سيستمهاي پيكره بندي كارآمد كه مي توانند فقره هاي پيكره پذير در حوزه هايي با مقياس بالا را كنترل كنند توسعه پيدا كرده بودند. بعنوان مثال قسمت[3،4] را مشاهده كنيد. بنابراين چنين سيستمهايي براي يك نوع خاصي ازكاربران بدون توجه به اينكه كاربران در نيازها، دانش در خصوص جزئيات توليد و در زمينه تخصص با هم فرق مي كنند طراحي شده اند.
فایل پیوست 4601
در پروژه CAWICOMS يك واسط هوشمند كاربر (پايانهCAWICOMS) را براي يك موتور پيكره بندي توسعه داده ايم كه هدف آن ميانجي گري بين اين تعامل با كاربر مي باشد. در طول دوره فرآيند پيكره بندي، پايانهCAWICOMS فراخواني غير فني نيازهاي كاربر را تأمين و پيشنهادات شخصي را براي كمك به كاربرميسر مي سازد تا ويژگيهاي فقره اي كه پيكره بندي مي شوند را تعيين كند. علاوه بر اين، سيستم به شيوه اي دوستانه نواقص احتمالي در فرآيند پيكره بندي را توضيح مي دهد. سرانجام، سيستم ارائه راه حلهاي پيكره بندي براي كاربر را با تمركز پيدا كردن بر روي جالبترين ويژگيها شخصي مي سازد. ما در دو حوزه كاربردي از پايانه CAWICOMS بهره برداري كرده ايم:
پيكره بندي سوئيچ هاي سيستمهاي مخابراتي و2. پيكره بندي شبكه هاي خصوصي مجازي مبتني بر فراهم ساز اطلاعات(IP-VPNs). در ذيل ما از حوزه ديگر بعنوان نمونه عيني استفاده مي كنيم.
ارائه دانش
دانش فني در خصوص توليدات و خدمات كه در طي دوره سيستم CAWICOMS بهره برداري شده است وابسته به نظريه مشهور درب-سازنده براي پيكره بندي مي باشد. در اين نظريه فقره هاي پيكره پذير كه بوسيله ارتباطات دربها به يكديگر مربوط مي شوند در سطح مفهومي بعنوان مجموعه اي از انواع سازنده ها توصيف
مي شوند. سازنده ها بيشتر با ويژگيهايي توصيف شده اند كه با يك معيار خاص در طول دوره حل مشكل تعيين شده اند. معمولاً مجموعه اي از معيارهاي احتمالي، كارهاي قانوني را محدود مي كنند(براي مثال بسته بيتي). علاوه بر اين، يك پايگاه دانش، بيشتر تركيبات معيار ويژگي مجاز، ارتباطات درب، و مصداق سازي انواع سازنده ها را محدود مي سازد. ما به چنين ارائه مفهومي بعنوان يك الگوي توليدي اشاره مي كنيم. شكل 1 نشان دهنده قسمتي از ارائه مفهومي IP-VPNs مي باشد. سازنده ها، سازمان داخلي فقره ها يعني عوامل فيزيكي جمع شده در يك توليد را منعكس مي كنند. فقره هاي فردي بعنوان نمونه هايي از الگوهاي مفهومي توصيف شدند.
فایل پیوست 4602
براي تأمين يك مديريت كاربر گراي فرآيند پيكره بندي ما اين ارائه را در چندين جنبه گسترش داديم. بعنوان مثال ما سطح پيچيده هر ويژگي را بعنوان درجه مهارت مورد نياز براي درك اين ويژگي مشخص كرديم. علاوه بر اين، يك سطح مورد نياز مهمي را براي شناسايي ويژگيهايي كه معيارهاي آن بايد آشكارا بوسيله كاربر شناخته شود مشخص كرديم(ويژگيهاي مهم از نقطه نظر پيكره بندي و تجاري). علاوه براين ما بازنمود خواص را كه هدف آنها ارزيابي توليدات از يك نقطه نظر كيفي مي باشد را معرفي كرديم: پيداش اين سطح انتزاعي ، در بالاترين سطحي كه بوسيله موتور پيكره بندي بهره برداري مي شود، سيستم را قادر مي سازد نيازهاي كاربر را به شيوه اي غير فني استخراج و آنها را با راهنمايي فرآيند پيكره بندي به نيازهاي فني تبديل كند. همچنانكه در قسمت[1] توضيح داده شد، مجموعه اي از ويژگيها در ارزيابي يك خصوصيت به دنبال يك رويكرد تعريف شده در نظريه تسهيلاتي چند خصوصيتي تعريف شد، به قسمت 6 مراجعه كنيد. اين نكته را بايد در نظر گرفت كه خصوصيات خواصي كه استفاده مي شوند وابسته به حوزه كاربردي مي باشد، در پيكره بندي IP-VPNs خصوصياتي مثل اجرا و قابليت اطمينان سوئيچ ها يا شبكه ها را تعريف كرديم.
پيكره بندي كاربر پسند
مديريت يك فرآيند پيكره بندي كاربر پسند بر اساس بهره برداري از انواع اطلاعات ذيل قرار گرفته است(براي جزئيات بيشتر به قسمت 1و6 مراجعه نمائيد).
-ارائه خصوصيات خدمات و توليدات پيكره بندي شده(به بخش قبلي مراجعه نمائيد).
-يك الگوي فردي كه مهارت و علائق كاربر را در خواص خدمات و توليدات توصيف مي كند.
-اصولي براي استخراج نيازهاي شخصي
- اصولي براي ارائه شخصي نتايج پيكره بندي
پايانهCAWICOMS با ذخيره سازي اطلاعات ضمني و صريح در خصوص علاقه كاربر به اين سيستم، يك الگوي فردي كاربر(UM) را كنترل مي كند. بخش صريح UM خصوصيات كاربر مثل مليت و نوع شركتي را كه بعهده دارد ذخيره مي سازد. بخش ضمني UM ارزيابيهاي سيستم در مورد علائق كاربر را در خواص فقره پيكره پذير مثل قابليت اطمينان، اجرا، اقتصاد و غيره را توصيف مي كند. اين قسمت نيز ارزيابيهايي از دانش كاربر در مورد ويژگيهاي فقره پيكره پذير را ذخيره مي سازد. همه ارزيابيهاي سيستم با مشاهده و اجراي رفتار كاربر در طول اين تعامل كسب شده است. بعنوان مثال، معيارهايي كه كاربر براي ويژگيهاي فني توليد و خدمات پيكره بندي شده انتخاب مي كند، اطلاعاتي در مورد علائق كاربر در خصوص خصوصيات راه حل نهايي ايجاد شده را منتقل مي كند. ارزيابي در زمينه علائق كاربر براي هدايت فرآيند پيكره بندي با شناسايي معيارها وسازنده هاي ويژگي كه ارزيابي راه حل مورد نظر كاربر را به حد اكثر مي رساند، بهره برداري شد. علاوه بر اين، مي توان ويژگيها را با استفاده از پيش فرضهاي فردي كه بيان كننده اولويتهاي خاص كاربر براي معيارهاي ويژگي مي باشند يا پيش فرضهاي شخصي كه اصول تجاري را بر پايه شخصيتهاي مشتري توصيف مي كنند تعيين كرد. گرچه كاربر مي تواند همه پيشنهاداتي كه بوسيله اين سيستم در نظر گرفته شدند را نپذيرد اما تأمين پيشنهادات شخصي روشي مؤثر براي كاهش ويژگيها مي باشد كه آشكارا بوسيله كاربر تعيين مي شوند. بنابراين بطور قابل ملاحظه اي بخشهاي پيكره بندي را خلاصه مي كنيم.
اصول و نحوه طراحی فرم های کاربران در برنامه ها
شكل 2 نشان دهنده يك صفحه ايجاد شده در طول دوره پيكره بندي يك نقطه دستيابي (نقطه دستيابي-1) براي IP-VPNs مي باشد. اين سيستم از كاربر مي خواهد تا پاره اي از ويژگيها مثل ميزان اتلاف بسته بيتي و پهناي نوار مورد نياز را تعيين كند. بطوريكه چنين ويژگيهايي تقريباً فني مي باشند، سيستم با پيشنهاد پيش فرضهاي مناسب، به كاربر كمك مي كند. ويژگيهاي اوليه بايد با استفاده از پيش فرضهاي پيكره بندي شده استاندارد تعيين شوند، در حاليكه پيش فرضهاي شخصي براي ويژگيهايي در خصوص پهناي نوار كه با نقطه دستيابي تعيين شده اند فراهم شده اند. همانطور كه در پنجره بالارونده نشان داده شده است ممكن است كه كاربر توصيفي از مفهوم هر ويژگي تعيين شده را بخواهد. گرچه كه در اين شكل نشان دادذه نشده اما ممكن است اين سيستم كاربر را در خصوص اولويتهايي در خواص يكIP-VPNs مربوط به ويژگيهاي تعيين شده را مورد سؤال قراردهد.
با پاسخي مناسب، بهترين تنظيمات براي دستيابي به چنين خصوصياتي تعيين شدند. علاوه بر اين، كاربر مجاز مي باشد تا اين سيستم را براي تعيين معيارهاي ويژگيهاي مورد نياز به نفع خود انتخاب نمايد يا انتخاب معيارها را به تعويق اندازد(به كليدهاي ignore, postpone در شكل 2 توجه نمائيد).
هدايت فرآيند پيكره بندي
واسط هوشمند كاربر كه در پايانه CAWICOMS بهره برداري شد بين كاربر و پيكره بند ميانجي گري
مي كند. به منظور استخراج نيازهاي كاربر و ارائه راه حلهاي احتمالي، واسط از خدمات مهيا شده توسط يك سازنده حل مسئله مربوط به پيكره بندي بهره برداري مي كند.
به بيان دقيقتر، ما ديدگاه فعاليتهاي ذيل را مي پذيريم. پيكره بند كار خود را بطوريكه همه محدوديتهاي توليد پايگاه دانش مصداق پذير باشند از مجموعه اي از نيازها و جستجوهاي كاربر براي اين راه حل كامل و سازگار شروع مي كند.
همه ويژگيها مشخص مي شوند و هيچ سازنده اي از قلم نمي افتد. به منظور اينكه كاربر تحت كنترل اين تعامل باشد، استخراج نيازهاي كاربر توسط واسط كاربر به دنبال بازنمود توليدات و خدمات كاربرگرايي كه در بخش 2 توصيف شد اجرا شده است. كاربر با كمك فهرستي از سازنده هاي پيكره بندي شده فراهم شده است و ممكن است سازنده هايي را انتخاب كند كه مي خواهد اول از همه پيكره بندي شوند. بعنوان مثال ممكن است كه كاربر به هنگام پيكره بندي IP-VPNs كار خود را از بالاترين سطح مشخص سازي شبكه با مشخص كردن نقاط دستيابي و ديگر ويژگيهاي مشابه شروع كند. سپس ممكن است نقاط دستيابي فردي يا ويژگيهاي اختياري و غيره را پيكره بندي كند. در طول اين فرآيند تحقيق تصميمات بايد گرفته شود، بعنوان مثال كدام معيار بايد به يك ويژگي اختصاص داده شود و چه نوع سازنده اي بايد مصداق داده شود. بعضي از اين تصميمات بوسيله كاربر اتخاذ مي شود(از حالا به بعد تصميمات احتمالي كاربر گرفته مي شود). بقيه اين اختيارات بايد توسط پيكره بند گرفته شود. توجه داشته باشيد كه ما در مورد تصميمات احتمالي كاربر صحبت مي كنيم به اين دليل كه اگر اطلاعات كافي در خصوص اولويتها و نيازهاي كاربر براي اين سيستم قابل دسترس باشند و اختيارات مهم نباشند ممكن است كه پايانه بدون درگير كردن كاربر تصميم بگيرد. واسط كاربر سيستم پيكره بندي را قادر مي سازد تا به دو شيوه اقدام نمايد:
در روش تعاملي(روش انتشار يافته) نيازهاي كاربر استخراج و به پيكره بند منتقل مي شوند. اين روش ممكن است سه خروجي داشته باشد: 1. يك پيكره بندي سازگار و كامل(چنانچه تصميمات كاربر براي ايجاد آن كافي باشد).2. مجموعه اي از تصميمات گرفته شده كاربر (يعني ويژگيها و معيارهاي مجاز). 3. چنانچه نيازهاي كاربر هماهنگ نباشند مجموعه اي از نيازهايي كه مغاير با قسمتي از پايگاه دانش پيكره بندي مي باشند براي ايجاد يك ناسازگاري مورد نياز مي باشند. اين اطلاعات توسط سازنده واسط كاربر براي توضيح به كاربر بهره برداري شده است. در روش خود كاملي(كليد خود پيكره بندي در بالاي شكل ، سمت راست را مشاهده نمائيد) تصميمات بوسيله پيكره بند گرفته مي شود. خروجي يا يك پيكره بندي سازگار و كامل يا مجموعه اي از تضادها مي باشد. كاربر مجاز است در هر مرحله اي از تعامل با اين سيستم به اين روش استناد كند.
از اين قرار ممكن است كه كاربر سيستمي را براي پيكره بندي كل توليدات يا خدمات انتخاب كند يا ممكن است براي مدتي به روش تعاملي اقدام نمايد. او بيشتر به پيكره بندي سازنده ها متمايل بوده و به سيستم پيكره بندي اين اجازه را مي دهد كه بقيه كارش را دنبال كند. جريان ارتباط بين واسط هوشمند كاربر و پيكره بند به شرح ذيل مي باشد:
1. پيكره بندي مجموعه اي از نيازها را به شكل مجموعه اي از الگوي توليد دريافت مي كند. بعضي از نيازها با وروديهاي كاربر مطابقت دارند، بعضي از آنها ممكن است بوسيله واسط هوشمند كاربر در خود پيكره بند ايجاد شوند. ما نيز مشخص مي كنيم كه آيا پيكره بند بايد به شيوه انتشار يافته اجرا شود يا به شيوه خود كاملي.
2. شروع فرآيند پيكره بندي
3. چنانچه نيازها با پايگاه دانش پيكره بندي سازگار نباشند مجموعه مغايرها باز گردانده مي شود(حداقل يكي يا همه نيازها باز گردانده مي شوند چنانچه زمان اجرا اجازه دهد).
4. اگر پيكره بند راه حل سازگار و كاملي را محاسبه گري كرده است اين راه حل را خارج مي سازد در غير اينصورت تصميمات احتمالي كاربر را خارج مي كند.
ما بعنوان يك موتور پيكره بندي، يك پيكرهILOGJ را اعمال مي كنيم كه سيستم صدق پذير محدودي
مي باشد. در موضوع ما روش انتشار يافته با مرحله محدود انتشار كه كاهش معيارهاي احتمالي ويژگي را محاسبه گري مي كند مطابقت دارد. روش خود كاملي با مرحله ايجاد راه حل مطابقت دارد كه بعد از مرحله محدود انتشار ما انتقال معيار كامل متغيرات محدود را جستجو مي كنيم.
توضيحات
ساختارCAWICOMS ايجاد توضيحات سازشگر كاربر را در خصوص نيازهاي متغير مجاز مي داند. در بخشهاي پيكره بندي اين ويژگي كليدي براي رسيدن به موفقيت مي باشد زيرا كاربر به اين مطلب كه چرا مجموعه معيني از نيازها به هيچ راه حل قانوني منجر نمي شود اشاره اي نمي كند. در اين مورد كاربر نيازها را تنظيم مي كند بطوريكه نمي توان هيچ راه حل كامل و سازگاري را محاسبه گري كرد. ما بيشتر مجموعه هاي متضاد را كه بوسيله پيكره بند بر گردانده شده اند را محاسبه گري مي كنيم و تنها قسمتهاي مربوط به اين مجموعه هاي متضاد را ارائه مي دهيم. در پايگاه دانش خود ذخيره ساختيم كه آيا وروديهاي كاربر تكذيب
مي شوند يا خير. بعنوان مثال ويژگي اتلاف بسته بيتي مي تواند تكذيب شود در حاليكه ويژگي مربوط به سن كاربر نمي تواند تكذيب شود. به همين ترتيب، ما بين محدوديتهاي سخت افزاري و نرم افزاري كه به كاربر اين امكان را مي دهد تا محدوديتهاي نرم افزاري را كم كند در حاليكه محدوديتهاي سخت افزاري ثابت مي باشند تمايز قائل مي شويم. در ارائه تضادها ما از سطح مهارت كاربر به منظور پيدا كردن سطح جزئيات و نيز از علائق كاربر بهره برداري مي كنيم. فرض مي كنيم كه وروديهاي كاربر كه به ويژگيهايي با بهره كمتر پيوند خورده اند با سهولت مي توانند تغيير داده شوند. بعنوان مثال، اگر به راحتي در تغيير معيار براي اين ويژگي موافقت
مي كنم به اين دليل مي باشد كه در ارزيابي اتلاف بسته بيتي خيلي علاقه مند نيستم. در نتيجه مي توان توجه كاربر را به قسمتهاي مربوطه در فرآيند تجديد نظر جلب كرد.
نتيجه گيري
ما الگويي را براي ارتباط شخصي و پيكره بندي تعاملي در پيكره بند كاربر پسند ارائه داديم كه به مشخص سازي توليدات و خدمات پيچيده در وب كمك مي كردند. سازش با نيازهاي فردي كاربر، كاربرد پذيري سيستمهاي پيكره بندي را بهبود مي بخشد. علاوه براين، به مديريت توليد انبوه در تجارت الكترونيكي كمك مي كند، بطوريكه صدق پذيري نيازهاي فردي را در هزينه توليد انبوه تأمين مي كند.
نظريه ما سيستمهاي مديريت رابطه اي مشتري موجود را كامل و بهبود مي بخشد. در هر حال مي توان يك كاربر را شناسايي كرد و اطلاعات فراهم شده توسط دادگان CRM را به سمت پائين بارگيري كرد تا اطلاعات قالبي كاربر را جايگزين آن كنيم. علاوه بر اين مي توان داخل دادگان CRM را به سمت پائين بارگيري كرد. اينها اطلاعاتي هستند كه در طول دوره پيكره بندي كسب كرديم. اين مسئله هماهنگي كل ارتباطات را با كاربر بهبود مي بخشد به اين دليل كه مشتريان غالباً بين كانالهاي مختلف فروش (يعني اينترنت، نمونه هاي فروش و مركز مراقبت از مشتري) حركت مي كنند و دانش خود را در مورد علائق و مهارت بهبود مي بخشند. علاوه براين مي توان از اطلاعات در خصوص نيازهاي تحقق پذير مشتري بهره برداري كرد تا به عناصر سازنده توليد(يعني سازمان خدمات و توليد) به منظور كشف فرصتهاي تجاري جديد بهبود بخشيم. اين كار بوسيله EU در سراسر برنامه IST تحت ارتباط IST-1999-10688 فراهم شده بود. ما از شركاي ديگر پروژه CAWICOMS براي كمك به اين طرح و توسعه سيستم پيكره بندي CAWICOMS تشكر مي كنيم.
واسط هوشمند كاربر بر پايه كنترل گفتگوي چند وجهي براي سيستمهاي
شنيداري-ديداري
خلاصه
بطوري كه كاركرد-داشتگي دستگاه شنيداري-ديداري بهبود و تعداد كانالهاي پخش تلويزيوني افزايش پيدا
مي كند، دوراني كه در آن نه مي توانيم برنامه هاي تلويزيوني را انتخاب و نه تماشا كنيم در حال وقوع مي باشد. پخش برنامه هاي مورد علاقه ما نزديك مي شود. در بيان اين معضل، "هيتاچيگ" يك واسط هوشمند كاربر توسعه داد كه از كنترل گفتگوي چند وجهي استفاده كرد تا به كاربران كمك كند دستگاه شنيداري-ديداري را با مفهومي از مكالمه گفتاري اعمال كند. براي يكپارچه سازي پردازش اطلاعات گفتاري، پردازش اطلاعات تصويري، و يك سفارش دهنده برنامه تلويزيوني بر اساس تجزيه تاريخچه نمايش دهي، اين كنترل مكالمه
مي تواند در گفتگوي با بيننده شريك شود. بدون نياز به مدخل واژه كليدي، سفارش دهنده برنامه تلويزيوني بطور خود كار برنامه هاي دلخواه بيننده را با نشان دادن تاريخچه گذشته، تجزيه و تحليل مي كند و سپس برنامه هاي خاص را بر طبق نتايج اين تجزيه و تحليل انتخاب، سفارش و ضبط مي كند. با استفاده از پردازش اطلاعات صوتي، اين واسط هوشمند كاربر مي تواند دستگاههاي شنيداري-ديداري را از طريق مكالمه گفتاري كه خيلي نزديك به مكالمات روزمره مي باشد اعمال كند. اين پردازش مي تواند بيننده هاي مختلف را با شناخت تصوير صورت تشخيص دهد و بطور خودكار خدمات سفلرشي (مثل سفارش دهنده برنامه تلويزيوني) را براي تطبيق اولويتهاي افرادي كه در جلوي تلويزيون نشسته اند تغيير دهد.
مقدمه
با همراهي با شروع پخش رقمي زميني، ترويج دستگاههاي ضبط AV (شنيداري-ديداري)، PCs وHDD/DVD (ديسك ران سخت يا ديسك چند كاربردي رقمي) ادامه پيدا مي كند. علاوه براين، از حالا به بعد كمبود گنجايش ديسكهاي سخت به توسعه عمده تري ادامه پيدا مي كند- يعني اينكه ما نزديك به دوراني هستيم كه در آن هر چيزي ثبت و ضبط مي شود. علاوه براين، با اتصال دستگاه شنيداري-ديداري متنوع خانگي بعنوان يك شبكه، كاركرد-داشتگي و عملكرد چنين دستگاهي هميشه در حال بهبودي مي باشد. تحت اين شرايط، استفاده از الگوي دستگاه شنيداري-ديداري، بويژه تلويزيون، از موقعيت تماشا و ثبت و ضبط مستقل برنامه هاي مطلوب تلويزيون به موقعيتي كه در آن نه حق انتخاب و نه حق تماشا داريم تغيير مي كند. در پاسخ به اين چالشها، هيتاچي يك نمونه اصلي واسط هوشمند كاربررا براي تأمين عمليات دستگاه شنيداري-ديداري با مفهوم كنترل مكالمه چند وجهي كه فناوريها را براي تجزيه و شناخت گفتار، شناخت تصوير و تجزيه متن هماهنگ مي كند توسعه داد. در ادامه اين مقاله، اين مفهوم به دنبال واسط هوشمند كاربر توضيح داده
مي شود و فناوريهاي اصلي آن معرفي مي شود.
مفهوم در پسِ واسط هوشمند كاربر
به علت عمل شمي بر اساس فرمت ديالوگ استفاده شده در زبان طبيعي، واسط هوشمند كاربر بطور كارآمد برنامه هايي را انتخاب مي كند كه ممكن است بيننده تمايل داشته باشد تا از ميان تعداد زيادي برنامه هاي ضبط و پخش شده تماشا كند. بدين وسيله عملكرد دستگاه شنيداري-ديداري را تأمين مي كند. اين واسط بعنوان سيستمي كه چندين فناوري اصلي يعني بازشناسي صدا، بازشناسي تصويرصورت، يك سفارش دهنده برنامه تلويزيوني(كه تاريخچه نمايش دهي كاربر را تجزيه و تحليل مي كند) و پردازش گفتار چند وجهي را هماهنگ مي كند عمل مي كند. كاركردهاي اصلي كه توسط اين فناوريها تحقق پيدا مي كنند به شرح ذيل خلاصه مي شوند:
1. واسط كاربر پسند
پردازش گفتگوي چند وجهي، كه چندين مكانيزم ورودي مثل بازشناسي صدا، تلفيق صدا و بازشناسي تصوير را هماهنگ مي كند، واسط كاربري را تحقق مي بخشد كه تعامل بين واسط و انسان را با همان گفتگويي كه در تعامل بين انسان با انسان استفاده مي شود را تصديق مي كند.
2. سفارش دهنده برنامه تلويزيوني
بدون نياز به وارد كردن واژه هاي كليدي، اين كاركرد از طريق تاريخچه نمايش دهي كاربر متوجه برنامه هاي مورد دلخواه كاربر مي شود و بطور خودكار برنامه هاي نمايشي تلويزيون را بر طبق نتايج تجزيه و تحليل، سفارش و ضبط مي كند.
3. تأمين خدمات سازگار شده با كاربران فردي
هويت كاربر در جلوي دستگاه شنيداري-ديداري بطور خود كار از چهره كاربر مشخص مي شود، سپس خدماتي كه با آن كاربر سازگار شده تأمين مي شوند. بعنوان مثال در بيان اسم خود، يك كاربر فردي برنامه هاي ضبط شده يا آنهايي كه در حال حاضر در حال پخش هستند را بر طبق اولويتهاي خود كاربر با مفهومي از تعامل صدا سفارش مي دهد. علاوه براين، در زمانيكه يك برنامه تماشا شده عادي در حال نمايش دادن مي باشد، بيننده بطور شنيداري-ديداري از آن مطلع مي شود.
4. كنترل موقعيت كاربر
موقعيت كاربر با استفاده از يك دوربين و مجموعه اي از ميكروفنها كنترل مي شود.
اصول و نحوه طراحی فرم های کاربران در برنامه ها
مثالي در اين زمينه اين
مي باشد كه وقتي بيننده در محيط حضور ندارد برنامه را ضبط مي كند و وقتي او باز مي گردد برنامه ضبط شده را دوباره مي گذارد. وقتي بيننده در حاليكه مشغول تماشاي تلويزيون مي باشد از جاي خود بلند شود، برنامه در حال پخش قطع مي شود و ضبط آن برنامه شروع مي شود. بعد از آن وقتي بيننده بر مي گردد، با شناسايي فرد برنامه از نقطه وقفه آغاز مي شود.
عوامل فني
فناوري بازشناسي گفتار
با مفهوم مجموعه ميكروفن متشكل از چندين ميكروفن، دو عمل تحقق پيدا مي كند. ارزيابي جهتهاي ورودي صدا و گفتار و جدايي منبع صوتي كه تنها بر روي يك صدا در نظر گرفته شده با وجود نوفه زمينه متمركز
مي شود. با استفاده از 8 ميكروفن قرار گرفته شده در مجموعه دو بعدي، اين دو كاركرد بطور همزمان
مي توانند زاويه جهت(جهت افقي) و زاويه ارتقا(جهت عمودي) را شناسايي و منبع يك صداي خاص را جدا كنند. با توجه به تفكيك منبع صوتي، يك شيوه كنترل، جهت يك فيلتر سازشگر و شكل دهي باريكه فاقد اعتبار- براساس اطلاعاتي در زمينه صداي در نظر گرفته شده و نوفه زمينه (كه هر دو بستگي به تفكيك اجزاء بسامد دارند) طرح ريزي شده بود و نوفه زمينه با ارزش حداكثر 20 db توقيف شده است.
شكل موج صوتي بدست آمده از تفكيك منبع صوتي، دستگاه ورودي در يك موتور بازشناسي صدا
مي باشد(براي استفاده ناوبري ماشين توسعه پيدا كرد)، و اختيارات صوتي براي استفاده از دستگاه
شنيداري-ديداري(كه با انتخاب كانال تلويزيوني و غيره شروع مي شود) شناخته شده اند.
فناوري گفتار سازي
يك فناوري درجه يك- كه با گرفتن تأثير بالا از گفتار بشر صدا را توليد مي كند- توسعه پيدا كرده بود. با توجه به واسط پيشرفته كاربر در خصوص دستگاه شنيداري-ديداري، دقيقاً نمي توان مكالمات را بصورت پيشرفته ثبت وضبط كرد، گذاشتن مجدد گفتار ضيط شده غير ممكن است بنابراين به يك روش گفتار سازي نياز است.
در فناوري هيتاچي، روش ساده سازي كار مد خود را گسترش داده ايم. اين روش بطور مؤثري مي تواند واحدهاي بهينه گفتار را انتخاب و با اتصال راحت واحدهاي گفتاري انتخاب شده مي تواند انبوهي از صداهاي مختلف را با تأثيرگرفتن شديد ازصداي بشر توليد كند. علاوه براين، براي هدايت بيننده پيرامون اطلاعات برنامه توسط صدا، يك فناوري بنام «ابهام زدايي در خصوص تلفظ كلمه با تجزيه ارتباطي عبارت» را براي خواندن صحيح داده با صداي بلند از راهنمايي الكترونيكي برنامه را توسعه داده ايم. حتي در مورد خيلي از تلفظات واژه هاي خاص مي توان خواندن را از متن قبل و بعد از واژه مورد بحث و از داده هاي مطرح بين واژه ها برآورد كرد.در اين شيوه، جدايي هوشمند عبارات پيوند خورده با كاركترهاي كانجي(چيني) و كانا تحقق مي يابد.
پردازش بازشناسي تصوير صورت
ما يك فناوري توسعه داده ايم كه تصوير چهره كاربر را از تصوير نمايشگر پرده اي به منظور شناختن آن شخص انتخاب مي كند. روش پردازش به شرح ذيل خلاصه مي شود. اول اينكه فيلتر بيرون كشي صورت براي شناسايي ناحيه صورت در تصوير نمايشگر پرده اي استفاده مي شود. بعد از آن خصوصيات صورت(يعني نقاط خاص آن) مثل: چشم، دماغ و دهان شناسايي شده و يك مقدار مشخصه كه تفاوتهاي فردي در چهره افراد را بيان مي كند از تصوير خاكستري پيرامون اين ويژگيها ايجاذ شده بود. با مقايسه اين مقياس با معيارهايي كه هم اكنون در يك پايگاه داده اي ذخيره مي شود شناسايي هويت كاربرامكانپذيرمي باشد. مشكل اين فناوري بازشناسي چهره اين است كه چطور جابه جايي موقعيت و تفاوتهاي بر پايي در هنگام استفاده، تغيير شرايط نور دهي مثل پس-نور، نوردهي مايل و تغييرات زاويه جهت يابي صورت كه از ديدگاه كاربران داراي تفاوتهايي
مي باشند را سازگار كند. براي بيان اين مشكلات ما از يك الگوي عددي مثل تجزيه و تحليل اصيل و مبين براي بهبود صحت
بازشناسي استفاده مي كنيم. روش بازشناسي تصوير صورت كه در اينجا توصيف شد با استفاده از يك دادگان شامل تصاوير چهره 80 نفر(800 عكس) ارزشيابي شده بود. جهت نوردهي با توجه به صورت
كاربر 45- تا 45+ درجه افقي و 0 تا 60 درجه عمودي بود. جهت يابي چهره در سطوح افقي و عمودي 10- تا 10+ درجه بود. نسبت موفقيت تفاوت گذاري براي دادگان استفاده شده در مورد نماي اصلي صورت (نه بصورت متمايل)98%، براي چهره متمايل 1/95% در 10+ يا10- درجه در جهت افقي، و براي چهره مورب 9/96% در 10+يا10- درجه در جهت عمودي بود.
فناوري برنامه پيشنهادي با تجزيه تاريخچه نمايش دهي گذشته
اولويتهاي كاربر براي محتواي برنامه هاي متفاوت(يعني علائق) و عادتهاي نمايش دهي ماهيانه و روزانه فرا گرفته مي شود و يك سفارش دهنده برنامه هاي تلويزيوني كه منعكس كننده نتايج ياد گيري مي باشد اجرا
مي شود. متني مثل نام، نوع، ارزش برنامه و برگه هاي توجيهي از يك EPG تحليل مي شود و گروه كليد واژه ها، واژه هاي ورودي در فايل شرح وضعيت مي باشند. تاريخچه نمايش دهي در زمان در نظر گرفته شده و در خصوص برنامه هايي كه كاربر تماشا مي كند نيز ابزار ورودي مي باشد. در خصوص بيرون كشي برتر كاربر، مشكل كم دقتي به اين خاطر بوجود آمد تا برنامه هايي مثل اخبار(با صداي اجرايي) بوسيله فناوري برنامه پيشنهادي بدون توجه به محتواي آن تماشا و فرا گرفته مي شود. بعنوان نتيجه، صداي در نظر گرفته شده بر طبق نتايج عادتهاي مورد نظر به منظور فراگيري صحيح علائق كاربر حذف مي شود. با توجه به سفارش دهنده برنامه تلويزيوني براي پخش برنامه هاي عادي معمولاً برنامه هاي تماشا شده و علائق كاربر ارزشيابي مي شود و پيشنهادات در خصوص آن چه خوب و چه بد مورد قضاوت قرار مي گيرد.
سكوي گفتگوي چند وجهي
سكوي گفتگوي چند وجهي را توسعه داديم كه بعنوان ميانجي بين كاربر، ابزارها و دادگان گوناگون عمل
مي كند. اين سكو از XML (زمان علامت گذاري شده گسترش پذير) استفاده مي كند تا فيلمنامه را براي انجام در خواستهاي كاربر توصيف كند. براي تغيير اين سناريوها اين امكان وجود دارد كه فرد كاركردهاي فراواني را اجرا كند. در مطالعه اخير، فناوريهاي ذكر شده دربالا يعني بازشناسي صدا، توليد صدا، بازشناسي صورت و سفارش دهنده برنامه تلويزيوني هماهنگ مي شوند. و با ايجاد سناريوهاي خاص براي عملكرد دستگاههاي شنيداري-ديداري يك واسط هوشمند ايجاد شده بود.
توليد آزمون
يك نوع اصلي واسط هوشمند كاربركه فناوريهاي واسط توصيف شده در بالا را هماهنگ مي كند به شكل دسك تاپ موفق با پيدايش يك خرگوش توليد شده بود. اين خرگوش خوش اقبال از لحاظ خارجي
با 8 ميكروفن براي بازشناسي صدا، موقعيت منبع صوتي، گوينده اي براي بازنواخت صداي تركيب يافته، دوربيني براي بازشناسي چهره نصب مي شود. علاوه براين، اين خرگوش يك نمايشگر، يك هد متحرك و گوش هاي متحرك را هماهنگ مي كند كه مي توانند شكل را تغيير دهند. با اين ويژگيها اين دستگاه قادر است توصيفات گوناگون را ارائه دهد.
نتايج بدست آمده
اين مقاله نگاهي اجمالي به مفهوم واسط هوشمند كاربر مي اندازد- كه بطور طبيعي فناوريهاي پردازش رسانه ها كه در تحقق هدف هيتاچي در شيوه زندگي با تصوير واضح و سطح بالا و كاربر پسند هدف گيري مي كنند را هماهنگ مي كند- و فناوريهاي پذيرفته شده در اين واسط را تعريف مي كنند. از حالا به بعد، با افزايش تعداد درجات آزادي واسط گفتگو، براي حتي عمليات بزرگتر هدف گيري مي كنيم. در سيستم هيتاچي براي انجام اين كار به بهبود بيشتر فناوريهاي متنوع عمده ادامه خواهيم داد و نه تنها براي كنترل دستگاههاي هوشمند شنيداري-ديداري بلكه همه ابزارهاي اطلاعاتي خانگي با استفاده از بازيابي اطلاعات گرفته شده از اينترنت از طريق شبكه هاي خانگي تلاش خواهيم كرد و اين كار كردها را به ناحيه هاي ديگر گسترش خواهيم داد.
راهنماي وب- اِلايف: يك واسط هوشمند كاربر براي جهت يابي سايت وب
خلاصه
اين مقاله زندگي مصنوعي راهنماي وب ثبت شده، نرم افزار هوشمندي كه به كاربران كمك مي كند تا با استفاده از زبان طبيعي، وب سايت را جهت يابي كنند را توصيف مي كند. اين مقاله فناوري در پسِ راهنماي وب را توصيف مي كند و در خصوص برخي از مسائلي كه در تجاري كردن اين نوع واسط كاربر درگير مي باشند تبادل نظر مي كند و بهبودهاي احتمالي براي اشكال آينده اين توليد را خلاصه مي كند.
واژه هاي كليدي
واسط وب سايت، جهت يابي وب، جهت يابي هوشمند، باتهاي نرم افزا، زبان طبيعي.
مقدمه
رشد قابل ملاحظه سايت جهاني وب تغييرات بنيادي را به شيوه اي كه مردم اطلاعات را بدست مي آورند، با يكديگر ارتباط برقرار مي كنند و كالاها را خريداري مي كنند فراهم مي سازد. افزايش سايتهاي تجاري و شخصي وب يك مشكل اساسي براي كاربراني كه بايد مقادير عمده اي از اطلاعات را بررسي كنند تا آنچه را كه مي خواهند پيدا كنند ايجاد كرده است. علاوه براين، شركتها تلاش مي كنند تا سايتهاي خود را تا حد بالايي قابل رؤيت سازند، بطوريكه با بازديد كننده هاي بيشتري ارتباط برقرار كنند. بخش قابل توجهي از اين مقاله به صاف سازي مشترك، دستياران شخصي وب و ديگر فناوريها كه به كاربران كمك مي كنند تا اطلاعات سايت وب را پيدا كنند رسيدگي مي كنند. اكثر اين رويكردها بر روي ساده سازي جهت يابي براي كاربران فردي بعنوان مثال با فرا گيري اولويتهاي جهت يابي كاربر و سپس تطبيق دادن اين اولويتها بر خلاف متن يا ديگر ويژگيهاي صفحات وب يا بر خلاف اولويتهاي ديگر كاربران متمركز مي شوند.
رويكرد ديگري كه بوسيله مالكين وب سايتهاي برنامه نویسی تجاري ترجيح داده مي شود اين است كه بر روي محتوا و ظاهر خود سايت متمركز مي شوند، در حاليكه ارزش و قابل رؤيت بودن آن را با آموزنده تر، تفريحي كردن آن، دسترسي راحت پيدا كردن به سايت و بطور كلي مطلوب كردن آن براي كاربران افزايش مي دهند. روشهاي عادي براي افزايش قابل دسترس بودن وب سايتها شامل طرح هاي سايت و موتورهاي تحقيقاتي محلي
مي باشند. بنابراين، اين تكنيكها هنوز به يك تلاش قابل توجهي از طرف كاربر نياز دارند، كه كاربر بايد نقشه پيچيده اي را با عناوين مختصر صفحه جهت يابي كند يا اينكه ياد بگيرد كه چطور واژه هاي كليدي ممكن است براي موتورهاي تحقيقاتي مناسب باشند، و سپس نتايج موتور تحقيقاتي چند گانه را مورد بررسي دستي قرار مي دهند. تحقيقي كه بر روي يادگيري اولويتهاي كاربر متمركز مي شود يك نقص عمده دارد: شركتها ممكن است نسبت به تأمين ابزارهايي كه جستجو در هر وب سايتي شامل وب سايتهاي حروف چينها را براي كاربر آسانتر مي سازد ناراضي باشند. در نتيجه كارايي تجاري يك فناوري تأثير اساسي در زمينه پذيرش كلي دارد.
اين مقاله راهنماي وب-الايف ، واسط هوشمند كاربري كه به كاربران كمك مي كند تا يك وب سايت را با استفاده از زبان طبيعي جهت يابي كند را توصيف مي كند. راهنماي وب-الايف، توليد تجاري شركت زندگي مصنوعي، قسمتي از مجموعه اي از باتهاي هوشمند مي باشند (NASDAQ:ALIFE)، كه به اين منظور طراحي شده اند تا خيلي از برنامه هاي كاربران اينترنت را آسان سازند. برنامه هاي توليدي ما نيازهاي صاحبان وب سايت را نه تنها با ايجاد جهت يابي ساده تر براي كاربران بلكه با ايجاد احتمال براي اينكه دانش بات بر روي بافتهاي يك وب سايت خاص متمركز مي شود را توجيه مي كنند. بدين وسيله ارزش توليد براي صاحبان وب سايت را افزايش مي دهند.
بعنوان كاربرد تجاري واسط هاي هوشمند كاربر، راهنماي وب-الايف بخاطر چندين دليل مورد استقبال قرار
مي گيرد. اول اينكه نشان مي دهد چگونه واسط هاي هوشمند كاربر مي توانند با پيشنهادات مزايا هم براي صاحبان وب سايتها و هم كاربران وب سايتها ارزش تجاري پيدا كنند. دوم اينكه اين سايت مثالي از اين
مي باشد كه چطور واسط هوشمند كاربر مي تواند شيوه اي را كه مردم وارد وب سايت مي شوند را با شبيه تر كردن تجربه هايشان با آنچه كه آنها از ديدن يك حافظه واقعي انتظار دارند را بهبود بخشد. سوم اينكه ما پاره اي از مشاهدات رسمي را در خصوص ملاقات كننده هاي وب سايت كه از راهنماي وب-الايف استفاده مي كنند را ايجاد كرده ايم. اين مشاهدات كارايي واسط هاي كاربر پسند و هوشمند را تأييد مي كنند، راه بردهايي كه به نظر مي رسد موفقيت آميز بوند را نشان مي دهند و يك اكتشافي را براي تعيين اينكه چطور هوش مصنوعي كافي مي باشد را پيشنهاد مي كنند
2 فایل پیوست
اصول و نحوه طراحی فرم های کاربران در برنامه ها
بخش بعدي چكيده اي ازراهنماي وب- الايف كه با توصيف جزئي تر دو نوع از اين واسط هوشمند كاربر دنبال مي شود را مهيا مي سازد.
اين مقاله با بحث خلاصه اي در خصوص تجربه اي كه از راهنماي وب- الايف كسب كرديم وخلاصه اي از فرا بردهايي كه براي انواع اين توليد در آينده طرح ريزي كرده ايم به پايان مي رسد.
چكيده اي از راهنماي وب-الايف
راهنماي وب-الايف بعنوان ابزاري طراحي شده تا جهت يابي حدسي و كاربر پسند وب سايت را مجاز بداند. براي اينكه كاربر وارد وب سايت شود، راهنماي وب-الايف معمولاً بعنوان يك بات، يك شخصيت ايستايي و پويانما
ظاهر مي شود كه اطلاعات ورودي را از جعبه مدخل متن اتخاذ مي كند. جواب بات معمولاً در يك اَبَر متن آشكار مي شود.
شكل 1 نشان دهنده مثالي از راهنماي وب-الايف مي باشد كه بعنوان نماينده فروش براي يك مغازه كفش فروشي غير واقعي استفاده شده است. مشتريان وارد مغازه كفش فروشي "وان استاپ الايف" مي شوند و از بات سؤالاتي را با استفاده از زبان طبيعي مي پرسند. بات مي تواند به سؤالات كلي پاسخ دهد(بعنوان مثال اسم شما چيست؟) و مي تواند اطلاعات خاصي را در خصوص نوع، اندازه هاي قابل دسترس و غيره مهيا سازد. در پاسخ به هر جويش كاربر، بات با كمك متن پاسخگو مي باشد، مي تواند برخي از حالات صوري پويا نما را نشان دهد و مي تواند بافت متفاوت را در چارچوب اصلي گشت زن بارگيري كند.
فایل پیوست 4603
شكل 2 نشان دهنده نوع ديگر نرم افزار كاربردي راهنماي وب-الايف، بعنوان مثال وب سايت شركت،
مي باشد(توجه داشته باشيد كه سايت ما با زمان كنفرانس تغيير مي كند). شخصيت سمت چپ چار چوب گشت زن يك پايگاه گسترده دانش را دارد كه موضوعات كلي و نيز مسائل خاص مربوط به شركت را در بر
مي گيرد. بطوريكه با مثال اول بات مي تواند به متن، متحرك سازي و صفحات وب پاسخ دهد. علاوه براين، بات به اين منظور مي تواند انتخاب شود تا اطلاعات را در يك پنجره گشت زن جديد نشان دهد. بعنوان مثال، وقتي در مورد وضعيت آب و هوا پرسيده مي شود، بات يك جواب شفاهي مربوطه را مي دهد و يك پنجره گشت زن جديد باز مي كند، در حاليكه يك "اِرل" كه نشان دهنده وضعيت كنوني آب و هوا در "باستن" مي باشد را بارگيري مي كند.
فایل پیوست 4604
ساده سازي جهت يابي وب سايت
كاربران يك راهنماي وب فعال شده وب سايت را انتخاب مي كنند كه مي تواند سايت را جهت يابي كند گرچه كه ممكن است كاربران يك حافظه عادي انتخاب نمايند. كاربران به سادگي با كليك بر روي پيوندهاي اَبَر اطلاعات را جستجو مي كنند يا مي توانند از "بات" راهنمايي بخواهند.
روش جهت يابي بعدي داراي چندين مزيت مي باشد:
- كاربران نياز ندارند تا دانشي در خصوص ساختار سايت يا حتي محتواي سايت داشته باشند. بات قادر به پاسخگويي به سؤالات كلي و جزئي در مورد وب سايت و ديگر موضوعات مي باشد.
- بر خلاف موتورهاي تحقيقاتي، بات تنها يك صفحه واحد را براي پاسخ به جويش واحد را برمي گرداند.
- توجه داشته باشيد كه بات مي تواند جوابهاي متفاوت و چند گانه به جويشهاي يكسان و مشابه بدهد. اما در يك زمان تنها يك جواب را تأمين مي كند.
- اطلاعات بر گردانده شده توسط بات احتمالاً تا حد بالايي مربوط مي شوند به پايگاه دانشي كه توسط صاحب وب سايت طرح ريزي شده است. ممكن است كه با يك سؤال به صفحه اي برسيم كه چند سطح عميق در طي ساسله مراتب دارد. افزايش رضايت و تِرك گيري مشتري
گستره دانش بات و نيز كارايي بات براي كاربر سايت بستگي به مقدار جزئياتي دارد كه صاحب وب سايت در پايگاه دانش راهنماي وب – الايف ايجاد مي كند. از ديدگاه يك توليد تجاري مهم است كه نشان دهيم چگونه مزاياي كسب شده توسط صاحب وب سايت مي تواند ارزش ايجاد و حمايت از پايگاه دانش را افزايش دهد. اين مزايا به سه گروه طبقه بندي مي شوند:
- كاربران بيشتر اطلاعاتي را كه جستجو مي كنند پيدا مي كنند و بنابراين از اين انتخاب خود راضي هستند
و فقره هاي بيشتري را خريداري مي كنند.
- صاحب وب سايت مي تواند به مكالمه بات جهت بدهد تا موضوعات خاص را ميسر سازد. بعنوان مثال، در پاسخ به صحبتهاي بيهوده، بات مي تواند موضوع را به يك توليد خاص و صفحات مربوطه حاضر منتقل كند.
- با برقراري ارتباط با بات، كاربران اطلاعاتي را كه غني تر ازاطلاعاتي كه صرفاً با كمك كليكهاي تِرك گيري ماوس قابل دسترس مي باشند را ترك مي كنند. ما بعد از توصيف جزئي تري از راهنماي وب-الايف به برخي از اين موضوعات مي پردازيم.
جزئيات فني راهنماي وب-الايف
تاكنون دو نوع راهنماي وب-الايف موجود مي باشد. نوع0/1كه بصورت انتشارات حرفه اي و بازرگاني قابل دسترس مي باشند. عمدتاً بر اساس تكنيكهاي تطبيق شكلواره قرار گرفته اند كه جملات ورودي كاربر را بر خلاف اطلاعاتي كه در پايگاه دانش بات مي باشند تطبيق مي دهد. اين دو نوع ، از فرمت پايگاه دانش و تكنيكهاي در ك زبان مشابه اي استفاده مي كنند، بنابراين در اينجا بعنوان يك نوع واحد رفتار مي كنند. هر دوي اينها به شيوه جوا نوشته شده اند و هر دو شامل يك ويراستار دانش بر اساس شكلهاي دستيابي ميكروسافت مي باشند. در زمان اين دست نوشته، نوع0/2 براي وب سايت زندگي مصنوعي استفاده شده است (بطوريكه در شكل 2 نوشته شده است) اما هنوز از لحاظ تجاري قابل دسترس نمي باشد. نوع جديدتر آن شامل يك موتور هوشمند مؤثرتر و واحدي تر مي باشد كه بازشناسي متن، حافظه در خصوص مكالمه، پردازش احساسي و چندين ويژگي ديگر را جايز مي داند. هر دو نوع در ادامه اين بخش توصيف شده اند.
راهنماي وب-الايف
هوش باتها كه بر اساس راهنماي وب-الايف قرار گرفته اند در پايگاه دانش توسط صاحب وب سايت ساخته شده گرفتار شده است. اطلاعاتي در خصوص وب سايت (يا هر دانشي كه بات بايد داشته باشد) اول از همه به يك سلسله مراتبي كه شامل گروهها، موضوعات ونمونه ها مي باشند تقسيم شده است- گروهها بافت پايگاه دانش را در بالاترين سطح سازمان دهي مي كنند. بعنوان مثال، پايگاه دانش يك شركت ممكن است گروههايي بنام، توليدات، فناوري، اطلاعات شركت و غيره داشته باشد- موضوعات، بيشتر هر گروه را به طبقه هاي بهتر و كوچكتري تقسيم مي كنند: بعنوان مثال گروه بندي شركت ممكن است شامل موضوعاتي بنام نشاني وكارمند باشد. موضوعات بنوبت شامل چندين نمونه مي باشند. بعنوان مثال: اِرل وب و نشاني ايميل نمونه هايي در بيان موضوع مي باشند.
نمونه ها اولين سطح كار كردي پايگاه دانش مي باشند، هر جويش كاربر، بعد از مرحله پردازش بر خلاف اسامي همه نمونه ها تطبيق داده مي شوند. همه نمونه هاي تطبيقي بر اساس سطح اولوتهاي مشخص شده كاربر تلقي شده اند. هر نمونه شامل مجموعه اي از الگوهاي ورودي كاربر مي باشد(يا "يوزرين") كه وقتي تطبيق داده
مي شود يكي ازچندين جواب احتمالي را از بات استخراج مي كنند. هر "يوزرين"الگويي است كه متن و علامت جامع(علامت ستاره) را با هم تركيب مي كند. بعنوان مثال اين الگو جملاتي مثل"به من بگو كه شركت شما چه انجام مي دهد يا" شركت شما چه كار مي كند"را تطبيق مي دهد. بعد از تطبيق اوليه بر خلاف اسامي موضوع، راهنماي وب-الايف با بالاترين نمونه اولويتها شروع مي شود و سعي مي كند تا جويش كاربر را تطبيق دهد. اگر هيچ تطبيقي رخ ندهد، موضوع با لاترين اوليت بعدي براي تطبيق دادن و غيره مورد آزمايش قرار مي گيرد، اگر همه موضوعات تطبيقي تحليل شوند، يك موضوع كلي انتخاب مي شود كه به يك جواب كلي ختم مي شود.
هر نمونه كه شامل موضوعات كلي مي باشد حداقل يك جواب مشخص مي كند. جواب مي تواند شامل متن(كه در اَبَر متن بات نشان داده شده است) ، اِرل هر متن وب كه در گشت زن كاربر نشان داده شده، يك مشخص سازي كه صفحه وب بايد در آن نشان داده شود، و نام يك اقدام متناسب با يك متحرك سازي براي بات باشد. وقتي جوابهاي چند گانه براي يك "يوزرين"داده شده مشخص مي شود، چرخه هاي راهنماي وب-الايف از طريق هر كدام از آنها به شكلي صحيح پاسخ مي دهد. تعريف جوابهاي چندگانه بويژه در خصوصيت بشري بخشيدن به بات مهم مي باشند چون تكرار جملات يكسان جوابهاي يكساني را نمي طلبند. راهنما وب-الايف شامل ويژگيهاي اضافي مثل قابليت مشخص سازي فيلترها(بعنوان مثال عادي ساختن واژه هاي غلط نوشته شده يا شكلهاي مختلف افعال بي قاعده)، مترادفها و رهنمود پاسخ گوتو كه مي تواند انتخاب يك نمونه ديگري را در پايگاه دانش اجباري سازد مي باشد. نوع عملكرد برنامه نيز شامل ابزارهاي اجرايي مي باشد تا مكالمات فردي يا آمارهايي در زمينه موضوعات انتخاب شده توسط ملاقات كننده هاي وب سايت را تجزيه و تحليل كند. بديهي است كه مقدار هوش نوع 0/1 محدود شده است. بنابراين حتي با كمك اين الگوي تطبيقي و اولويتهاي نسبتاً ساده اين امكان وجود دارد كه پايگاههاي دانش پيچيده اي را ايجاد كنيم كه مي توانند خيلي از جويشهاي كاربر را كنترل كنند. آنچه كه مهم است اين است كه اين توليد به كاربران يك نول، شيوه اي تعاملي براي جهت يابي وب سايتها را پيشنهاد مي كنند. لازم است كه يك واسط كاربر پسند و حدسي و ديگر ويژگيها را تأمين كنيم تا بار ديگر به پذيرش كاربر براي يك نوع جهت يابي وب كه نسبتاً براي اكثر كاربران وب ناشناخته است كمك كنيم. تجربه ما در اين رويكرد موفقيت آميز بوده است، ما مكالمات بين بات و كاربر را كنترل كرديم و متوجه شديم كه كاربران مي توانند در گير مكالمات آموزنده طولاني و خوبي شوند كه با نقشه هاي جهت يابي رسمي امكان پذير نمي باشند. علاوه بر اين مكالمات بين كاربرو بات شامل اطلاعات بيشتري نسبت به اطلاعات قابل دسترس از طريق فايلهاي ثبت شده كه از جهت يابي بر پايه كليك رسمي منتج
مي شود مي باشد. صاحب وب سايت كه از راهنماي وب-الايف استفاده مي كند مي تواند درك بهتري از آنچه كه مشتريان واقعاً به آن علاقه دارند داشته باشد و مي تواند از اين اطلاعات براي بهبود وب سايت و تحت تأثير قرار دادن تصميمات تجاري توليد استفاده كند.