حسین دیگه انقدر فهمید بحث این تاپیک داغ شده آخرش رفت از کافی نت آن شدThis quote is hidden because you are ignoring this member. Show Quote
1. یادم نمیاد اما بچه که بودم انقدر کیم میخوردم بابام یک روز بهم پول نداد بخرم گریه میکردم میگفت این همه که تو پول بستنی دادی من ورشکست شدماون روز چقدر گریه کردم
2. دلم که حتما سوخته اما یادم نمیاد یعنی یادم میاد اما دوست ندارم بگم چون اگر بگم روحیه کسایی که میخونن خراب میشه
3. به مامانمزدم سال اول دبستان ابرو یک پسره رو شکستم بعد رفتم خونه مامانم گفت ممد امروز مدرسه چی کردی زنگ زده بودن معترض بودن من گفتم هیچی تا صد یاد گرفتم بشمرم و از اونجایی که معلمم دختر دایی مامانم بود لاپورت داده بود که این اینجوری کرده که چقدر مامانم دعوام کرد و همون سال اول تعهد دادم ! به خدا ! خیلی بچه شری بودم
سال چهارم دبستان هم دعوا کردیم با بچه ها کلاس پنجم زدیم پای یکیشون رو شکستیماما بعدش راهنمایی خر خون شدم و گیمر اومدم دبیرستان درس خوندن رنگش پرید 20 کیلو لاغر شدم و از 80 شدم 60 (تقریبی میگم) و چیز های دیگه که کلا شخصیتم زیر و رو شد.
4. ریاضی دوم دبیرستان 9.5 ! اون سال معدلم 19/48 شد سر همون چقدر دعوام کردن که چقدر کم شدی ! خداییش میگما
5. کتک...هممم از بابام خوردم اونم بخاطر دعوا با یک پسره تو محله مامان بزرگمچه وضعه سؤاله
6. یک تیکه ی زیبا بارش میکنم یا تو همون مهمونی به طور غیر مستقیم تلافی میکنم :دی
7. واسه خودمم سؤال هست :دی در کل میشه گفت با هم زیاد حال میکنیم مخصوصا من و عم...)))
8. زنگ میزنم بچه ها بیان نزارن به 50 متری خونمون برسیخواستم بگم 1 کیلومتری دیدم خونه ما تا خونه شما کلا 300 400 متر راهه
9. همم زدن که زیاد زدم اما فکر کنم یک پسره افغانی بود محله مامان بزرگم موهاشو سیخ کرده بود با پسر دایی هام گرفتیمش زدیمش شیر آب آوردیم سرشو شستیم یک لگد هم نسارش کردیم و گفتیم غلط زیادی ممنوعاحساسم هم اینکه خیلی کیف کردم کلا بی دلیل کسیو نمیزنم چون صبرم زیاده اما وقتی بزنم پشیمون نمیشم
میدونم که خیلی مراعات کردی سؤالهایی که ته دلت میخواستی بپرسی و نپرسیدی و من واقعا ازت بیسیار بیسیار ممنون میباشم![]()