داستان هیروهای دوتا

[X.EpSilOn]

داستان هیروی Moon Rider



Luna Moonfang یکی از پیروان معتقد و قوی هیکل الهه ماه الون (Elune)است.او در گروه Sentinel ها در نبرد بی پایان به پاک سازی زمین مشغول است. با توجه به تلاش های شجاعانه او مقداری از قدرت Elune را بدست آورد. Lunaاز قدرت بدست آورده اش دشمنان را درو می کند. او می تواند نور ماه را فرابخواند و همیشه هاله ایی از نور ماه در اطذافش وجود دارد. او به عنوان چراغ راهنما و محافظی قوی برای Sentinel ها است.

[X.EpSilOn]

داستان هیروی Naga Siren



Slithice همیشه سرگردان و خانه به دوش بوده است و در مرزهای دریاها به دنبال چیزهای جدید می گردد. در این بین او با جوانی از گروه ORC آشنا شده که در حال یاد گیری شمشیر بازی است. از آنجایی که آن جوان بی تجربه بود بسیاری از فنون Orc را به او آموخت. در دوران آشنایی آنان گروهی از راهزنان به آنان حمله کردند و نامزدش را کشتند. او با قدرت جادویی Naga به Sentinel ها پیوسته و مبارزه می کند.

[X.EpSilOn]

داستان هیروی Morphling



Morphling شاهکار طبیعت و نقطه عطف تکامل ، می تواند بدن مایع اش را به شدت و مانند موجی سهمگین برروی دشمنانش حرکت دهد و به آنان آسیب برساند. را به سرعت خودش را تغییر دهد او می تواند انرژی خود را تنظیم کند تا دشمنانش را بکشد یا از کار بیاندازد. او می تواند تصویری حقیقی از هدف ایجاد نماید تا دشمنانشان مجبور شوند با تصویر انعکاسی خود به نبرد مشغول گردند.

[X.EpSilOn]

داستان هیروی Phantom Lancer



اگر چه نام واقعی او او برای هم پیمانانش معلوم نیست اما نامی که او را صدا می زنند یعنی Azwraith برای شما کافی است. همانند فرشته مرگ عزرائیل او با دشمنانش می جنگد و دنیا را از وجود آنان پاک می کند. او مثل یک روح می تواند ظاهر و ناپدید گردد. و حتی می تواند در چندین محل مختلف ظاهر شود. او می تواند نیزه های خود را به سوی دشمنان پرتاب کند و آنها را به آن دنیا بفرستد. نیزه او منبع قدرت ش برای کپی برداری از خودش است. هر گاه او خونی می ریزد از زندگی آن برای ایجاد نمونه ای ضعیف تر از خودش استفاده می کند.

[X.EpSilOn]

داستان هیروی Priestess of the Moon



در رتبه Elune (الهه ماه) Nightshade Mirana مقام بالای یک کشیش زن (راهبه) را دارد و به عنوان یک نور در خط جلویی گروه Sentinel قرار دارد. تیر ها و ستاره هایی که از سوی گروه آن دد به سوی آن ها می آید در حضور مقدس او نرم شده و از کار می افتند. خستگی هم پیمانان را بر طرف می کند و به آنان روحیه جنگ می دهد. او می تواند خودش و نیروهای اطرافش را ناپدید کند این کار او را به عنوان حامی مطرح می کند.

[MasterJoint]

داستان هیروی faceless void



میگویند که او زمانی انسان بوده است اما داستان او در تاریکی رقم میخورد حتی برای خودش . آن چه که ما میدانیم این است که او بین جهان ها پرتاب شده است و قدرت این را دارد که در زمان دخالت کند. او میتواند دشمنان خود را در زمان متوقف کند و دمیجی که میخورد را با برگشتن به زمان گذشته جا خالی بدهد. او به طور خلاصه میتواند زمان را شکاف دهد و چه دوستان و دشمنان خود را در دایره ای متوقف سازد و خودش آزاد است که حرکت کند. می گویند که میتواند سریعا سرباز امپراطوری انسان را بکشد بدون اینکه کسی او را ببیند...

[Jenius007]

او یک دورگه غیر عادی ما بین ارک و شیطان است(demon and orc)!
Strygwyr یک بی خانمان و بی سرپناه بین تمام موجودات فانی است!
او خودش را به وسیله گرفتن خون از دیگران بهبود می بخشد!
Strygwyr می تواند زخم هایش را حتی آنها که بسیار مهلک هستند را بهبود بخشد!
آنکسی که نمی دانی آگاه باش!هیچکس نمی تواند به خود اجازه دهد که او را به خشمگین سازد!
برای آنکه او حس بسیار قوی برای شناسایی خون دارد و همچنین او می تواند به وسیله چشم های طعمه ناتوانش بینایی بدست آورد!و همچنین زمانی که بسیار خشمگین می شود او میتواند دشمن را توسط ضربات زورمندش تکه تکه کند!
خشم Strygwyr قدرت تصمیم گیری برای دشمنانش را غیر ممکن می سازد!و زمانی که دشمن عجول وی به سرعت می دود نمی تواند از خونریزیش جلوگیری کند!
و او با دستان پر هیبتش دشمن را تکه تکه می کند!

[Jenius007]

rikimaru متولد شده در حالی که وارث حکومت ساتیر است.
او توسط مبارز های قدرتمند حکومت و قبیله اش پرورش یافته است.
به هر حال قدرت سپاه سوزان آماده و ساخته شده تا همنوعان او را از بین ببرد!به همین خاطر او حیوانات بی توجه جنگل vowingرا ترک کرده تا از scourgeانتقام بگیرد.برای همین او قدرت و توانایی هایش را تقویت کرده است.
او می تواند خودش را در مقابل چشم دیگران ظاهر کند.
اگر به او فرصت داده شود از پشت به دشمنانش خنجر می زند.
او می تواند دود عظیمی برای پوشش و حفاظت از خود به وجود آورد.
و با سکوت در برابر دشمنانش تقریبا غیر قابل دسترس می شود.

[MasterJoint]

آکاشا یکی از چندین روحی است که توسط تیغ Frostmourne فرا خوانده شده است. او که بزرگ شده است که بتواند به عنوان روح به Lich King خدمت کند،امیدوار است که بتواند بار دیگر ماده خالص شود.
او در حالی که به اعماق جنگل ها رانده می شود، می تواند یک جن را شکست بدهد و تصاحب کند. او که به درستی لقب "ملکه درد" را با خود یدک می کشد از هیچ چیز بیشتر از آسیب زدن به دشمنان خود لذت نمی برد. از ضربات سمی و جیغ های شیطانی طبیعت روح مانند خود بهره می برد.
آکاشا پرده گوش دشمنان خود را با جیغ هایی که می کشد پاره می کند ، جیغ هایی که آنچنان بلندند که به شکل موج در سر تا سر سرزمین پراکنده می شود و همه چیز را می شکند.

[X.EpSilOn]

داستان هیروی Templar Assassin



Lanaya که از کوچکی تحت آموزش Aiur بوده از نظر روحی قبول کرده است به طور رسمی قاتل گروه Sentinel است. توانایی های فکری او حین جنگ و غیر مواقع جنگ مشخص است. با قدرت او آسیب ها را می توان چند برابر کرد و هنگام حمله دشمنان خودش را نا مرئی کند. اگردشمنان به طور اتفاقی به Templar برخورد کنند در چشم بر هم زدنی کشته می شوند او در میان سایه ها ناپدید می شود منتظر طعمه دیگری می ماند.