منم شنبه كه رفتم يه دختره اي اومده بود با پدر! پدر يه سلام و عليك و احوال پرسي با جناب سرهنگ كردو بعد راه افتادن ديديم يه ذره رفتن گفت بهش دوبل بزن! يه دوبل زد با فاصله ي يه متر از جدول گفت بهش بفرماييد قبوليد همين!!! با ي دوبل داغون معلوم شد رانندسThis quote is hidden because you are ignoring this member. Show Quote