کل داستان دوتا 2 - صفحه 4

کوتاه کننده لینک محل تبلیغات شما آپلود عکس
صفحه 4 از 6 نخستنخست ... 23456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 31 به 40 از 58
  1. Top | #31

    عنوان کاربر
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    3817
    یوزرنیم استیم
    VOTUMA2
    نوشته ها
    31
    تشکر شده: 19 بار در 10 ارسال
    در ادامه داستان دوستمون : یه روز beast master از خواب بیدار میشه و چند تا از قویترین قاتل های نیروی viprero درست دم غار محل زندگیش میبینه تعجب میکنه با کمی ترس ازشون ممیپرسه چتونه چرا اینجا اومدید رییس اون قاتلا که viper اونو از اعماق جهنم (دووم) در اوارده بود به اون گفت اومدیم تو رو دستگیر کنیم beast master لبخندی زد و گفت من ! doom گفت برید عقب خودم میکشمش نبرد اون دو چند هفته طول کشید تا اینکه doom عقب کشید و به نزد viper رفت viper عصبانی شد و خودش به جنگ با اون وحشی رفت viper سریع اونو به زمین انداخت و از اون جای قدرت پنهان doom رو خواست قدرتی که همه رو محکوم به فنا میکرد سالها پیش chaos وقتی توسط doom رو دستگیر کرد به rubick گفت که بیاد chaos گفت lمیخوام قدرتشو برای همیشه بگیری و پنهانش کنی rubic گفت نمیتونم ولی سعیمو میکنم rubick تمام زورشو زد و تونست اون قدرتو برای همیشه از doom بگیره و chaos و beast master و rubick تنها کسایی بودن که از جای اون خبر داشتن
    viper چند هفته beast mastero شکنجه کرد و beast جای اون قدرتو لو داد ولی عقابشو فرستاد تا این موضوع رو خبر بده viper میتونست با این قدرت بر دنیا حکومت کنه و بد بختانه تیم beast خیلی از اون محل دور بودن و نمیتونستن سریع خودشونو برسونن تنها راه اونا io بود اونا باید یکی رو که قویتر از همه بود انتخاب میکردن تا سرشونو گرم کنه و بقیه برسن اما کی ؟ chaos این کارو قبول کرد و رفت تا در مقابل اونا مقاومت کنه io اونو به همراه خودش به اونجا رسوند و خودش سریع برگشت chaos مقاومت میکنه و ارتششو فرا میخونه خیلی سخت بود که بخوای در برابرشون مقاومت کنی پس از مدتی دوستاش میرسن و دو تیم مبارزه میکنن اما بانتی هانتر غیب میشه و میره و اون قدرتو میاره برای doom یه دفعه گروه viper عقب نشینی میکنن چون قدرتو داشتن تیم chaos خوشحالی میکنه و فکر میکنه که خیلی قویه اما وقتی میرن و توی غارو میبینن قدرت doom اونجا نبود
    ادامه ی داستان یعدا
    ویرایش توسط SMAUG : 05-22-2015 در ساعت 04:54 PM

  2. Top | #32

    عنوان کاربر
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    3744
    یوزرنیم استیم
    kappa0072
    نوشته ها
    63
    تشکر شده: 16 بار در 13 ارسال
    ننویس خواهش میکنم ....

  3. 3 کاربر مقابل از Warmach1ne عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.

    ''iMM (05-22-2015),UnHoLy666 (05-22-2015),[DR.[mmL (05-22-2015)

  4. Top | #33

    عنوان کاربر
    کاربر عالی
    تاریخ عضویت
    Sep 2013
    شماره عضویت
    1891
    محل سکونت
    یه جایی نزدیک همینجا
    یوزرنیم استیم
    MrmmL
    نوشته ها
    823
    تشکر شده: 1,115 بار در 518 ارسال
    ReGox داداش عالیه عالی بود فقط داستان تموم شد سعی کن pdfشو بزنی ..... دمت گرم بازم حال کردم



    نقل قول نوشته اصلی توسط SMAUG نمایش پست ها
    This quote is hidden because you are ignoring this member. Show Quote
    در ادامه داستان دوستمون : یه روز beast master از خواب بیدار میشه و چند تا از قویترین قاتل های نیروی viprero درست دم غار محل زندگیش میبینه تعجب میکنه با کمی ترس ازشون ممیپرسه چتونه چرا اینجا اومدید رییس اون قاتلا که viper اونو از اعماق جهنم (دووم) در اوارده بود به اون گفت اومدیم تو رو دستگیر کنیم beast master لبخندی زد و گفت من ! doom گفت برید عقب خودم میکشمش نبرد اون دو چند هفته طول کشید تا اینکه doom عقب کشید و به نزد viper رفت viper عصبانی شد و خودش به جنگ با اون وحشی رفت viper سریع اونو به زمین انداخت و از اون جای قدرت پنهان doom رو خواست قدرتی که همه رو محکوم به فنا میکرد سالها پیش chaos وقتی توسط doom رو دستگیر کرد به rubick گفت که بیاد chaos گفت lمیخوام قدرتشو برای همیشه بگیری و پنهانش کنی rubic گفت نمیتونم ولی سعیمو میکنم rubick تمام زورشو زد و تونست اون قدرتو برای همیشه از doom بگیره و chaos و beast master و rubick تنها کسایی بودن که از جای اون خبر داشتن
    viper چند هفته beast mastero شکنجه کرد و beast جای اون قدرتو لو داد ولی عقابشو فرستاد تا این موضوع رو خبر بده viper میتونست با این قدرت بر دنیا حکومت کنه و بد بختانه تیم beast خیلی از اون محل دور بودن و نمیتونستن سریع خودشونو برسونن تنها راه اونا io بود اونا باید یکی رو که قویتر از همه بود انتخاب میکردن تا سرشونو گرم کنه و بقیه برسن اما کی ؟ chaos این کارو قبول کرد و رفت تا در مقابل اونا مقاومت کنه io اونو به همراه خودش به اونجا رسوند و خودش سریع برگشت chaos مقاومت میکنه و ارتششو فرا میخونه خیلی سخت بود که بخوای در برابرشون مقاومت کنی پس از مدتی دوستاش میرسن و دو تیم مبارزه میکنن اما بانتی هانتر غیب میشه و میره و اون قدرتو میاره برای doom یه دفعه گروه viper عقب نشینی میکنن چون قدرتو داشتن تیم chaos خوشحالی میکنه و فکر میکنه که خیلی قویه اما وقتی میرن و توی غارو میبینن قدرت doom اونجا نبود
    ادامه ی داستان یعدا

    قصد بی احترامی ندارم ولی داستانات مثل کتاب داستانه بچگیامه با احترام کامل خواهش میکنم ن*ین تو داستان اون دوستمون
    1891 01450728361

  5. کاربر مقابل از [DR.[mmL عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:

    ReGoX (05-22-2015)

  6. Top | #34

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    3113
    نوشته ها
    271
    تشکر شده: 120 بار در 85 ارسال
    نقل قول نوشته اصلی توسط SMAUG نمایش پست ها
    This quote is hidden because you are ignoring this member. Show Quote
    در ادامه داستان دوستمون : یه روز beast master از خواب بیدار میشه و چند تا از قویترین قاتل های نیروی viprero درست دم غار محل زندگیش میبینه تعجب میکنه با کمی ترس ازشون ممیپرسه چتونه چرا اینجا اومدید رییس اون قاتلا که viper اونو از اعماق جهنم (دووم) در اوارده بود به اون گفت اومدیم تو رو دستگیر کنیم beast master لبخندی زد و گفت من ! doom گفت برید عقب خودم میکشمش نبرد اون دو چند هفته طول کشید تا اینکه doom عقب کشید و به نزد viper رفت viper عصبانی شد و خودش به جنگ با اون وحشی رفت viper سریع اونو به زمین انداخت و از اون جای قدرت پنهان doom رو خواست قدرتی که همه رو محکوم به فنا میکرد سالها پیش chaos وقتی توسط doom رو دستگیر کرد به rubick گفت که بیاد chaos گفت lمیخوام قدرتشو برای همیشه بگیری و پنهانش کنی rubic گفت نمیتونم ولی سعیمو میکنم rubick تمام زورشو زد و تونست اون قدرتو برای همیشه از doom بگیره و chaos و beast master و rubick تنها کسایی بودن که از جای اون خبر داشتن
    viper چند هفته beast mastero شکنجه کرد و beast جای اون قدرتو لو داد ولی عقابشو فرستاد تا این موضوع رو خبر بده viper میتونست با این قدرت بر دنیا حکومت کنه و بد بختانه تیم beast خیلی از اون محل دور بودن و نمیتونستن سریع خودشونو برسونن تنها راه اونا io بود اونا باید یکی رو که قویتر از همه بود انتخاب میکردن تا سرشونو گرم کنه و بقیه برسن اما کی ؟ chaos این کارو قبول کرد و رفت تا در مقابل اونا مقاومت کنه io اونو به همراه خودش به اونجا رسوند و خودش سریع برگشت chaos مقاومت میکنه و ارتششو فرا میخونه خیلی سخت بود که بخوای در برابرشون مقاومت کنی پس از مدتی دوستاش میرسن و دو تیم مبارزه میکنن اما بانتی هانتر غیب میشه و میره و اون قدرتو میاره برای doom یه دفعه گروه viper عقب نشینی میکنن چون قدرتو داشتن تیم chaos خوشحالی میکنه و فکر میکنه که خیلی قویه اما وقتی میرن و توی غارو میبینن قدرت doom اونجا نبود
    ادامه ی داستان یعدا
    داستانتو یجور تعریف کن یدفه سوم شخصی یدفه اول شخص طرز صحبت کردن هم که داغونه برو سایت god life چنتا داستان بخون یاد بگیر داستان نویسی رو بعد دوباره از اول شروع کن
    نمیگم داستان اون یکی دوستمونم کامله ولی از داستان شما خیلی کامل تره
    ویرایش توسط Rango.IR : 05-22-2015 در ساعت 06:37 PM

  7. 2 کاربر مقابل از Rango.IR عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.

    ReGoX (05-22-2015),The Viper (05-22-2015)

  8. Top | #35

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    3490
    یوزرنیم استیم
    Hєιѕєηвєяg
    نوشته ها
    205
    تشکر شده: 151 بار در 92 ارسال
    نقل قول نوشته اصلی توسط SMAUG نمایش پست ها
    This quote is hidden because you are ignoring this member. Show Quote
    در ادامه داستان دوستمون : یه روز beast master از خواب بیدار میشه و چند تا از قویترین قاتل های نیروی viprero درست دم غار محل زندگیش میبینه تعجب میکنه با کمی ترس ازشون ممیپرسه چتونه چرا اینجا اومدید رییس اون قاتلا که viper اونو از اعماق جهنم (دووم) در اوارده بود به اون گفت اومدیم تو رو دستگیر کنیم beast master لبخندی زد و گفت من ! doom گفت برید عقب خودم میکشمش نبرد اون دو چند هفته طول کشید تا اینکه doom عقب کشید و به نزد viper رفت viper عصبانی شد و خودش به جنگ با اون وحشی رفت viper سریع اونو به زمین انداخت و از اون جای قدرت پنهان doom رو خواست قدرتی که همه رو محکوم به فنا میکرد سالها پیش chaos وقتی توسط doom رو دستگیر کرد به rubick گفت که بیاد chaos گفت lمیخوام قدرتشو برای همیشه بگیری و پنهانش کنی rubic گفت نمیتونم ولی سعیمو میکنم rubick تمام زورشو زد و تونست اون قدرتو برای همیشه از doom بگیره و chaos و beast master و rubick تنها کسایی بودن که از جای اون خبر داشتن
    viper چند هفته beast mastero شکنجه کرد و beast جای اون قدرتو لو داد ولی عقابشو فرستاد تا این موضوع رو خبر بده viper میتونست با این قدرت بر دنیا حکومت کنه و بد بختانه تیم beast خیلی از اون محل دور بودن و نمیتونستن سریع خودشونو برسونن تنها راه اونا io بود اونا باید یکی رو که قویتر از همه بود انتخاب میکردن تا سرشونو گرم کنه و بقیه برسن اما کی ؟ chaos این کارو قبول کرد و رفت تا در مقابل اونا مقاومت کنه io اونو به همراه خودش به اونجا رسوند و خودش سریع برگشت chaos مقاومت میکنه و ارتششو فرا میخونه خیلی سخت بود که بخوای در برابرشون مقاومت کنی پس از مدتی دوستاش میرسن و دو تیم مبارزه میکنن اما بانتی هانتر غیب میشه و میره و اون قدرتو میاره برای doom یه دفعه گروه viper عقب نشینی میکنن چون قدرتو داشتن تیم chaos خوشحالی میکنه و فکر میکنه که خیلی قویه اما وقتی میرن و توی غارو میبینن قدرت doom اونجا نبود
    ادامه ی داستان یعدا
    قصد توهین ندارم ولی واقعا بد مینویسی و همچنین لطفا از ظرف خودت حرف بزن نگو ادامه داستان
    دوستمون کلی برای داستانش زحمت کشیده
    با یک پست لطفا خرابش نکن ...

  9. کاربر مقابل از The Viper عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:

    ReGoX (05-22-2015)

  10. Top | #36

    عنوان کاربر
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شماره عضویت
    2343
    محل سکونت
    HaMeDaN
    یوزرنیم استیم
    ReGoX1
    نوشته ها
    14
    تشکر شده: 59 بار در 9 ارسال
    نقل قول نوشته اصلی توسط [DR.[mmL نمایش پست ها
    This quote is hidden because you are ignoring this member. Show Quote
    ReGox داداش عالیه عالی بود فقط داستان تموم شد سعی کن pdfشو بزنی ..... دمت گرم بازم حال کردم
    متشکرم، به احتمال قوی به صورت یک کتاب PDF با طرح جلد و شکیل تهیش بکنم و برای دوستان علاقه مند بذارم،البته داستان ها جامع تر،با جزئیات بیشتر و جذاب تر خواهند بود، تلاشم رو میکنم برای آخر امشب قسمت اول ورود شوالیه ها (Kinghts Are Coming) رو براتون بذارم،اینکه چند قسمت ممکنه بشه فعلا مشخص نیست چون همونطور که میدونید شوالیه ها تعداد زیادی از هیرو های دوتا2 رو تشکیل میدن.
    امیدوارم از ادامه داستان ها هم همه دوستان خوششون بیاد و لذت ببرند!
    هرگز از دشمنانت متنفر نباش؛زیرا بر روی قضاوتت تاثیر خواهند گذاشت.
    دون ویکتور کارلئونه(مارلن براندو)-پدر خوانده

  11. 3 کاربر مقابل از ReGoX عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.

    Fundamental (05-24-2015),Mars (05-23-2015),rockstar290 (05-23-2015)

  12. Top | #37

    عنوان کاربر
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    4230
    محل سکونت
    تهران
    یوزرنیم استیم
    AMIRYU5
    نوشته ها
    61
    تشکر شده: 8 بار در 8 ارسال
    اگر کتاب اول وار کرفت و ظهور لیچ کینگ رو خونده باشین می فهمین که لینا رو آخرین نگهبان اور و همین طور کریستالو هیرو های الف هم که از اول بودنم نا سلامتی جزیرشونه همه بجز ترکسس که برای ماجراجویی اومد به جزیره

  13. Top | #38

    عنوان کاربر
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    4230
    محل سکونت
    تهران
    یوزرنیم استیم
    AMIRYU5
    نوشته ها
    61
    تشکر شده: 8 بار در 8 ارسال
    یه چیزی داستان بیشتر از هزار یک مشکل داره ولی خوبه ولی اگر ادلر تایتان از همه قدیمی تر نباشه چی روبیک قبل از این کی روبیک بشه یه نگهبان بوده و از زمان اژدها هم که بگزریم قبل تر از اونم بوده و زمان تایتان ها بعد از زمان اژدها بوده.سارگراس از وقتی یه موجود خوب بوده هست و خواهد بود.و پیر ترین مو جود اونه فک کنم. در زمن فروشنده ی شاپ تو جنگ راوی بهتری نبود؟ادلر تایتان الان مرده .تو داستان اصلی فکر کنم.ولی خوب شما نویسنده ای.

  14. Top | #39

    عنوان کاربر
    کاربر نیمه فعال
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    2790
    نوشته ها
    132
    تشکر شده: 30 بار در 26 ارسال
    دوست عزیز تایتان ها کلا یک افسانه رومی هستن
    تو افسانه رومی اولین موجوذات یا بعتر بگم خدایان دوتا بودن که اسماشونو یادم نمیاد اینا دنیا رو میسازن
    بعد بچه اینا یه تایتان میشه و تایتان هایه دیگه رو بوجود میاره
    بعدش همون ادمه بچه دار میشه و ۸ تا خدا بدنیا میاره. اما ازشون میترسه و میخرشون اما خدای اخری میشه زعوس و مامانش به جای زعوس سنگ میده اون یارو بخوره
    زعوس هم میره دزدکی دوتا از برادراش (همون خدای دریا و جهنم) رو در میاره و اینا میرن پیش مادر بزرگشون کمک بگیرن و تایتان هارو نابود میکنن و انسانها رو میسازن
    از خودم در نیاوردم این اصل تاریخ رومی هست اما داستان نویسیم بده اینطوری شد تو نت هم نگا کنین همین طوریه
    اژدها یه افسانه چینی هست و اصلا نمیشه گفت کدوم اول بوجود اومده

  15. Top | #40

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    4129
    نوشته ها
    292
    تشکر شده: 394 بار در 269 ارسال
    نقل قول نوشته اصلی توسط amirbkt نمایش پست ها
    This quote is hidden because you are ignoring this member. Show Quote
    دوست عزیز تایتان ها کلا یک افسانه رومی هستن
    تو افسانه رومی اولین موجوذات یا بعتر بگم خدایان دوتا بودن که اسماشونو یادم نمیاد اینا دنیا رو میسازن
    بعد بچه اینا یه تایتان میشه و تایتان هایه دیگه رو بوجود میاره
    بعدش همون ادمه بچه دار میشه و ۸ تا خدا بدنیا میاره. اما ازشون میترسه و میخرشون اما خدای اخری میشه زعوس و مامانش به جای زعوس سنگ میده اون یارو بخوره
    زعوس هم میره دزدکی دوتا از برادراش (همون خدای دریا و جهنم) رو در میاره و اینا میرن پیش مادر بزرگشون کمک بگیرن و تایتان هارو نابود میکنن و انسانها رو میسازن
    از خودم در نیاوردم این اصل تاریخ رومی هست اما داستان نویسیم بده اینطوری شد تو نت هم نگا کنین همین طوریه
    اژدها یه افسانه چینی هست و اصلا نمیشه گفت کدوم اول بوجود اومده
    فک کنم خدایان قدیمی تر از گایا و شوهرش هم هستند

صفحه 4 از 6 نخستنخست ... 23456 آخرینآخرین

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  


اکنون ساعت 12:23 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

طراحی توسط ArTaBaZ و VBIran | کلیه حقوق این وبسایت برای دوتاباز محفوظ می‌باشد. 2022-2012©



chatbox