وقتی قبح عمل شکسته بشه همین میشه ... شما یه کار زشتی رو پیش خودت در نظر بگیر ... مسلما دیدی بعضی بچه ها سر پدر یا مادرشون داد میزنن (یه مورد نادری هست البته ... به هر حال عمل خیلی زشتیه) طرف برای بار اول شاید یکم بترسه یا خجالت بکشه اما وقتی چند بار انجام میده قبح عمل براش شکسته میشه و دیگ عین خیالشم نیست ... مثلا دخترعمه من که 24-25 سالشه اکثرا توی جمعه مادرش رو ضایع میکنه یا حتی داد میزنه سرش ... مشکل از جایی شروع میشه که براش یه عادت میشه ...This quote is hidden because you are ignoring this member. Show Quote
این رابطه ها هم همینه شاید طرف اولش یکم بترسه که رابطه داره ... شاید از رابطه ی دوم یکم خجالت بکشه اما از رابطه های بعدی فقط داره طبق عادت عمل میکنه ... اصطلاحا معتاد ... در حالیکه عملا نیاز مبرمی به این رابطه ها نیست و میشه یه جایگزین مناسب براش گذاشت ...
خلاصه که حرف برای گفتن زیاده و مسلما برای هر حرفی هم باید مبنا و معیاری باشه ... حالا من معیارم دین هست چون میبینم دین ما کامل و درسته ... اگر کسی میگه قبولش نداره نمیتونه بگه "دوست ندارم و قبول ندارم " باید بگه به قلان دلیل و فلان دلیل این معیار مناسبی نیست ... اون موقع ست که میشه بحث کرد ! نمیشه گفت که من عقاید خودم رو دارم و دوست دارم اینجوری زندگی کنم ... مثل اون مثال کتاب دین و زندگی دبیرستان که طرف تو کشتی بود و میگفت فقط جایی که خودم هستم رو سوراخ میکنم و با جای دیگه و افراد دیگه کاری ندارم !